وقتی یک توپ گل می شود، معمولا چند بار تصویر آهسته آن پخش می شود. به نظر شما این چه دلیلی دارد؟ تصدیق می کنید که با هر بار نشان دادن آن گل و نشان دادن آن در زاویه های متفاوت، یک صورت و منظره جدید از آن گل فهمیده می شود و صورتهای پنهان آن منکشف می شود.

علم هم همینطور است، اگر یک مطلب علمی را دوباره و چندباره و از زاویه دیگری بنگرید، مطلب جدیدی از آن حقیقت کشف می شود و زوایای ناپیدای آن پیدا می شود.
 لذا مأمور به تفکر شدیم که فقط متوجه ظاهر نباشیم بلکه زوایا و بطون هر مطلب را بنگریم.
کسی که معلوماتش متعارف وسطحی است فقط ظاهر عالم را می بیند و از یک عنکبوت فقط ظاهر آن را می بیند اما یک دانشمند فرانسوی در همان عنکبوت 60 سال تحقیق می کند و 20 جلد کتاب درباره عنکبوت می نویسد و آخر هم می گوید هنوز به تمام اسرار این عنکبوت نرسیده ام. این شخص مثل اکثری ما از عنکبوت به سادگی نگذشت بلکه به تعبیر جناب مولوی لبّ و دانه را دید نه پیمانه و ظاهر را:

ای برادر قصه چون پیمانه است
معنی اندر وی به سان دانه است
دانه معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را چون گشت نقل


باید در تمام عالم تفکر کرد، باید در حقیقت مرموز و عجیب انسان فکر کرد که البته این دو منوط به گذراندن یک سیر درسی جامع و مناسب است، و الا چه بسا کسی که چند کلاس سواد دارد بهره زیادی از تفکر نبرد.