شما فرزندان‏ و دوستان‏ گرامى من، هم اکنون در پى تحصیل کمال بوده باشید تا آتیه‏ اى سعادتمند داشته باشید، زیرا که باور کرده‏ اید هر چیز تا به کمال نرسیده است، قدر و قیمت ندارد.

باید از همسالان و همزادان خود که شب و روز را به بیکارى و ولگردى و هرزگى به سر مى‏ برند، سخت دورى گزینید که رهزن شمایند، این گروه روى سعادت را نخواهند دید، چند روزى در مقام خیال به تازگى رنگ و رخسار خود سرگرم و به پوشاک هاى گوناگون بوقلمونى و طاووسى دلخوشند و به زودى نه آن را دارند و نه این را و نه کمالى تحصیل کرده‏ اند که بدان دلگرم باشند، ناچار بعدا یا باید تن به گدایى در دهند و یا به دزدى و دیگر بیچارگیها مزاحم اجتماع باشند و زندگى را بگذرانند.

با آنان همنشین نشوید که هم  اکنون به  شما بگویم نطفه و مربّى و اجتماع و معاشر از اصولى‏ اند که در سعادت و شقاوت انسانى دخلى بسزا دارند.

جوانا سرمتاب از پند پیران‏        که پند پیر از بخت جوان به

یک پزشک زحمت کشیده انسان را در نظر بگیرید؛ او به هر شهرى قدم نهد با یک قلم و چند برگ کاغذ به دیدن چند بیمار و نوشتن چند نسخه در مدّت کمى مردم آن شهر را به سوى خویش مى‏ کشاند و از هر آشنایى آشناتر و از هر عزیزى گرامى‏ تر مى‏ شود. این موقعیت میوه درخت وجود اوست که آن درخت را از اوان نهال بودنش درست به بار آورده است؛ و اینک مال ذاتى است که چون طراوت چهره و لباسهاى الوان دستخوش فرتوتى و کهنگى نمى‏ گردد.

این ادیسون مخترع برق اگر چون همسالان نابخردش روزگار مى‏ گذرانید و سرگرم به خوشگذرانی ها و بیهودگی ها مى‏ بود، از چه رو مى‏ توانست، سرمایه هوش و بینش خود را به کار ببرد و از نور اندیشه خود به جهانیان نور دهد؟!

باید دوستانم از روش نابخردان همواره دورى گزینند و بدانند که اکثر بزرگسالان عصر ما به حدّ بلوغ نرسیده‏ اند و در راه آن نیستند و بکوشند که هر روزشان بهتر از روز پیش باشد.

منبع: دروس معرفت نفس، درس شانزدهم، صفحه 54، حضرت علامه حسن زاده آملی