قصیده یا علی از حضرت علامه حسن زاده آملی که هر بیت آن ناظر به آیات و روایات در مورد حضرت امام امیرالمومنین علی وصی علیه السلام است:

قلم از نعمت سخندانى‏

آمده بر سر سخنرانى‏

زآب کوثر بشست صورت لوح‏

بهر تحریر وصف انسانى‏

که پس از ختم انبیا احمد

مى نیابى بسان او ثانى‏

         شویم از مشک و از گلاب دهن‏

گویم اى نور پاک یزدانى‏

محور دائرات ادوارى‏

مرکز حکمت و جهانبانى‏

لنگر کشتى جهانهایى‏

کهکشان سپهر امکانى‏

بحر لطف و سخا و ایثارى‏

ابر نیسان جود و احسانى‏

کوه حلم و وقار و تمکینى‏

سد طوفان جور و طغیانى‏

روح شهر ولایت رجبى‏

سر ماه رسول شعبانى‏

هم که شهر الله مبارک را

لیلة القدر با همه شانى‏

آب اکوان و ام امکانى‏

طوبى و سدره اى و رضوانى‏

رق منشور ماسوى اللهى‏

نور مرشوش عین اعیانى‏

بر همه کائنات مولایى‏

که ولى خداى سبحانى‏

همت عارفان رهوارى‏

حجت اهل کشف و برهانى‏

دیده ام من گداى کویت را

زگدایى شده است کمپانى‏

صورت از خویشتن کنى انشا

به چهل خانه بهر مهمانى‏

بر کنى در ز قلعه خیبر

نه به زور غذاى جسمانى‏

دست پاکت نکرد مس او را

دور اندازیش به آسانى‏

تا چهل ارش قذف کرد او را

همت و عزم نفس نورانى‏

کامل آنست اماته و احیا

یا که قذفى نماید این سانى‏

او خلیفه است همچو مستخلف‏

بایدش بود آنچه زو دانى‏

تا قیامت کم است ار گوید

کاملى شرح فعل نفسانى‏

مصطفى مرتضى شناس بود

نه چو من طفل ابجدى خوانى‏

به ملاحت ملیحتر از صد

یوسف مصر ماه کنعانى‏

به فصاحت هزار بار افزون‏

از هزاران هزار سحبانى‏

تو لسان اللهى که قرآن را

بدرستى لسان فرقانى‏

قلب یس و سر طاهایى‏

هل اتى را عطاى رحمانى‏

حلقه باب جنت از حلقش‏

یا على آید از ثنا خوانى‏

سوره نسبت است با قرآن‏

نسبت تو به جمع روحانى‏

در میان صحابه خاتم‏

همه جسم و تو جسم را جانى‏

فص انگشتر ولایت را

نقش نام تو داشت ارزانى‏

مصطفى را وصى یکتایى‏

که به عصمت و عاى قرآنى‏

فاطمه آن که بود بنت اسد

کیست فرزندش شیر ربانى‏

به قضا و قدر غدیرت داد

حشمت و شوکت سلیمانى‏

کیست جز تو که مولدش کعبه است‏

جز خدا کیست باعث و بانى‏

باز در خانه خدا بینى‏

آنچنان ضربتى به پیشانى‏

اولت مسجد آخرت مسجد

مولد آن این محل قربانى‏

گاه توزین وزن انسانها

آن تو مکیال و آن تو میزانى‏

تثنیت در امامت است غلط

داند آن را ز عالى و دان

شد خلافت به ظاهر و باطن‏

قسمت از رسم و راه شیطانى‏

بهر اسکات خلق نادانى‏

پگفته آمد ز حلق نادانى‏

تجزیت را چگونه ره باشد

در صفایاى خاص سلطانى‏

شرط نسبت تجانس است و کجا

آن تو و با فلان و بهمانى‏

صاحب عصمت و امامت با

دو سه اعرابى بیابانى‏

آنچه گفتند و آنچه مى گویند

برتر از این و برتر از آنى‏

در حقیقت و راى تعبیرى‏

در عبارت على عمرانى‏

حسن از فیض قدس مرتضوى‏

نیک بنموده است در افشانى‏