۱۹ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

راهی ساده برای یافتن گل در بازی "گل یا پوچ"

اگر کسی انگشتری یا چیز دیگری در یک دست گیرد و خواهی بدانی در کدام دست است، او را امر کن که از برای دستی که انگشتر دارد یک عدد زوجی بگیرد و از برای دست خالی یک عدد فردی، پس آن را امر کن که ضرب کند عدد دست راست را در عدد زوجی و حاصل را با عدد دست چپ جمع کند، پس مجموع اگر فرد باشد، انگشتر در دست راست است و اگر زوج باشد در دست چپ باشد.

۱۴ نظر ۹۳/۰۴/۳۱
۴۲۴۹ بازديد

محبت به فرزندان در سیره اهل بیت

از بزرگترین معضلاتی که سبب می شود فرزندان از خانواده و والدین خود دور شوند و در جوانی به دامان دوستهای ناباب پناه ببرند، بد اخلاقی و بی محبتی والدین به آن هاست.

سوال اینجاست. چرا باید پدر و مادری به خاطر یک اشتباه کوچک، کودک خردسال خود را که تا هفت سالگی غیر از بازی کردن کار دیگری ندارد، تنبیه کنند؟ مگر خود ما اشتباه نمی کنیم؟ طبع و خمیره این کودک تا هفت سالگی بازی کردن و کنجکاوی است و باید به کنکاش و تفریحش بپردازد و الا که به او کودک نمی گویند! چرا باید کودک در خانه که باید منبع محبت و محل امنی برایش باشد، احساس ناراحتی کند؟

پدر و مادر باید آنچنان به فرزند محبت و مهربانی داشته باشند که اگر فرزند مثلا به مدرسه رفت و چند ساعت آنها را ندید، بی تاب شود و به تعبیری دلش پاره شود و خدا خدا کند که هر چه سریعتر به دامن پدر و مادرش برگردد.


به راستی، چه اشکالی دارد کودک خردسالتان بر دوشتان سوار شود؟ چه اشکالی دارد که گوشهایتان را بگیرد؟ و...

کَانَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ یَرْکَبَانِ ظَهْرَ النَّبِیِّ ص وَ یَقُولَانِ حَلْ‏ حَلْ‏

وَ یَقُولُ نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُکُمَا. (1)

امام حسن و امام حسین در سنین کودکی بر دوش پیامبر سوار می شدند و پایشان را تکان می دادند و می گفتند (حَل حَل). این صدایی است که عرب هنگام سوار شدن بر شتر می گوید و جالب این است که پیامبر در مقام بازی با فرزندانشان می گوید: شتر شما بهترین شتر است!

ببینید تا چه حدی پیامبر خودشان را تنزل می دهند و فرزندانشان را شاد می کنند.

حتی یک بار یک یهودی با دیدن این محبت و رأفت پیامبر، ایمان می آورد و مسلمان می شود.(2)

چرا باید خانه های ما از محبت خالی باشد؟ و چرا این آموزه های اهل بیت در خانواده ها جاری و ساری نباشد؟...

۷ نظر ۹۳/۰۴/۲۹
۱۱۷۰ بازديد

ماجرای بیعت ابن ملجم با امام علی علیه السلام

بیعت ابن ملجم با حضرت وصی علی علیه السلام خواندنی و شنیدنی است که شیخ مفید در ارشاد و علامه مجلسی در جلد 47 بحار نقل کردند که روز بیعت با حضرت وصی ولی علی (ع) او نیز در بین جمع برای بیعت حاضر شد و با حضرت بیعت کرد و ندانست بیعت دل دادن و سر دادن و دلبر و سرور و مولی گرفتن و به حقیقت صحابه شدن است و لذا امام از او چند بار پرسیدند آیا واقعا بیعت کردی؟ تا حدی که ابن ملجم بر آشفت و...

۷ نظر ۹۳/۰۴/۲۷
۹۱۴ بازديد
آیا کم یا زیاد کردن تعداد ذکر اثر آن را از بین می برد؟

آیا کم یا زیاد کردن تعداد ذکر اثر آن را از بین می برد؟

معمولا همه ی ما روزانه اذکاری را به تعداد معین به زبان جاری می کنیم مانند تسبیحات حضرت فاطمه زهرا. اما سوالی که در اینجا پیش می آید این است که اگر این اذکار را کمتر یا بیشتر از حد معین بگوییم، چه می شود؟ در این باب حکایتی مضحک نقل شده است:
"عالمی به مسجد وارد شد. دید یک نفر می گوید (لا سبحان الله لا سبحان الله)! عالم از او پرسید: این چگونه ذکری است؟ گفت: من می خواستم سی و سه مرتبه بگویم سبحان الله، اما اشتباها چهل مرتبه گفتم. اکنون آن هفت مرتبه زیادی را برمی گردانم!"
حال سوال اینجاست، زیاد و یا کم گفتن ذکری با عدد معین اشکال دارد یا خیر؟
و آیا به اثر آن ذکر لطمه می زند؟

پاسخ:
حروف اذکار مانند یک شبح اند اما حقیقت و روح ذکر تعداد آن است که (الحروف اشباح و الاعداد ارواح). برای روشن شدن موضوع نکته ای بسیار مهم از کتاب هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده می خوانیم:
" باید بدانی که الاعداد ارواح و الحروف اشباح و العدد کاشنان المفتاح، اذا نقصت او زادت لا یفتح الباب و الزیاده علی العدد المطلوب اسراف و النقص منه اخلال"
(معنی: اعداد ارواح و حروف اشباح هستند، و تعداد هر ذکر مانند دندانه های یک کلید است، اگر آن دندانه ها کم یا زیاد شوند در باز نمی شود، و زیادی بر تعداد ذکر اسراف و کم کردن از تعداد ذکر اخلال است.)
یکی از مشایخ روایت می کرد که: در سوره یس اسمی هست که بر طرف می شود به برکت آن کوری مادر زاد و پیسی. او را گفتند که آیا اگر کسی تمام سوره را بخواند نفعی از این مقوله که می گویی به او خواهد رسید؟ جواب داد:
 هر گاه حکیم یک دوا را برای مرضی مقرر کرده باشد و آن دوا در دکان عطاری باشد و مریض برود تمام ادویه ی دکان او را بخورد، آیا نفعی به او خواهد رسید؟" (1)

با توجه به نکاتی که در بالا آمد مشخص می شود که اذکار بدون اعداد مقرر شده، کالبدی بی روح هستند و تصدیق می کند آن که بی روح است نمی تواند زنده کند و اثری بگذارد.
پس نتیجه می گیریم باید اذکار به همان تعدادی که دستور آن داده شده است، گفته شوند، بدون یک عدد زیادی یا کم، مثلا تسبیخات حضرت فاطمه زهرا باید به همان تعداد وارد شده در روایت (34 الله اکبر، 33 الحمدلله، 33 سبحان الله) گفته شود. نکته مهم این است که مبادا دقت در رعایت کردن تعداد اذکار سبب وسواس یا مانع حضور قلب شود.
۳۲ نظر ۹۳/۰۴/۲۷
۱۱۶۷۲ بازديد

اشعاری بلند از جناب مولوی در مدح امیرالمومنین علی علیه السلام

هر آنکس را مهر اهل بیت است

و را نور ولایت در جبین است

غلام حیدر است ملاى رومی

همین است و همین است و همین است

***

زهی روزی ده خلقان، علی بن ابی طالب
زهی فرمان ده خلقان، علی بن ابی طالب
  نهان از فهم و دور از عقل و برتر از خیال ما
 که گفتن وصف او نتوان، علی بن ابی طالب
  قدیم المنّ و الاحسان، عظیم الشأن و البرهان
 قسیم الخُلد و النیران، علی بن ابی طالب
  زهی از وصف‌ها بیرون، زهی سلطان کاف و نون
 هوالحنان هو المنان، علی بن ابی طالب
  هو الاول، هوالآخر، هوالظاهر، هو الباطن
ولی حضرت بی‌چون، علی بن ابی طالب
 شهادت او، طهارت او، نماز و روزه و حج او
 جهات جمله را می‌دان، علی بن ابی طالب
 وجود باء بسم الله، درِ توحید یزدان است
رحیم مطلق رحمان، علی بن ابی طالب
  اگر چشم خرد داری ببین از صورت معنی
 به وجه چهره‌ی خوبان، علی بن ابی طالب
  فرستاده است با تورات، با انجیل، با فرقان
 به هر مرسل به پنهانی، علی بن ابی طالب

۱۵ نظر ۹۳/۰۴/۲۵
۳۹۶۳ بازديد

علامه حسن زاده: اگر مقدورم بود تمام زبانهای دنیا را فرا میگرفتم

گویا حضرت‌عالی به زبان فرانسه نیز مسلط هستید. درست است؟

زبان هر قوم و فرقه‌ای نردبان رسیدن به معارف آن فرقه است. بنده سرنوشت تحصیلی خیلی پرحرفی دارم، در غزلی راجع به خودم گفته‌ام:

   منم آن تشنه‌ی دانش که گر دانش شود آتش 

 مرا اندر دل آتش همی باشد نشیمن ها


اگر مقدورم بود تمام زبان‌های دنیا را فرا می‌گرفتم. ما روی عشق و علاقه به زبان زمان‌مان که "فرانسه" بود و در آن موقع بسیار رایج بود به فراگیری آن پرداختیم. استادمان علامه شعرانی رحمه الله علیه زبان فرانسه‌اش بسیار قوی بود. کتب طبی را که پیش ایشان می‌خواندیم، از جمله " تشریح" به زبان فرانسه بود. همین کتب طبی و کتب ریاضیات و ... باعث شد که ما زبان فرانسه را دنبال کنیم. بنده کتب ارزشمندی به زبان فرانسوی دارم و آنها را مطالعه می‌کنم.  اگر دستم می‌رسید و با هزاران اگر دیگر، مایل و علاقه‌مند بودم که دیگر زبان‌ها را نیز فرا بگیرم، و از هیچ علمی و زبانی انزجار ندارم. همان طوری که شیخ الرئیس (ابن سینا) فرمود: افرادی که اعتدال مزاج دارند، انزجار برایشان پیش نمی‌آید. شاکرم خدای سبحان را که بنده نیز چنینم.

منبع: کتاب گفتگو با حضرت علامه حسن زاده آملی

۳ نظر ۹۳/۰۴/۲۳
۹۲۶ بازديد

تازه به تازه نو به نو (غزلی از علامه حسن زاده)

  جلوه  کند نگار من تازه به تازه نو به نو

  دل برد از دیار من تازه به تازه نو به نو

چهره بی مثال او وهله به وهله رو به رو

برده ز من قرار من تازه به تازه نو به نو

زلف گره گشای او حلقه به حلقه مو به و

موجب تار و مار من تازه به تازه نو به نو

عشوه  جان  شکار او خانه به خانه  کو به کو

در صدد شکار من تازه به تازه نو به نو

دشت و چمن چمد چو من لحظه به لحظه دم به دم

ز صنع کردگار من تازه به تازه نو به نو

لشکر بی شمار او دسته به دسته صف به صف

می  گذرد  کنار  من   تازه   به تازه نو به نو

شکر  و  ثنای  او  بود  کوچه  به کوچه در بدر

شیوه من شعار من تازه به تازه نو به نو

محضر اوستاد من رشته به رشته فن به فن

عزت و افتخار من تازه به تازه نو به نو

دشمن بی خرد برد گونه به گونه پی به پی

سنگدلی به کار من تازه به تازه نو به نو

حُسن حَسَن فروزد از سینه به سینه دل به دل

ز نور هشت و چار من تازه به تازه نو به نو 

( "هشت و چار" مشیر به 12 امام معصوم علیهم السلام است)

منبع: دیوان اشعار حضرت علامه حسن زاده آملی

۶ نظر ۹۳/۰۴/۲۲
۱۵۲۳ بازديد

حکایتی شیرین از خوشنویسی

حضرت علامه حسن زاده آملی در رساله شریف خوشنویسی آورده اند:
ا
ستادم مرحوم علامه محمد حسین فاضل تونی -رضوان الله تعالی علیه- از تنگدستی و پریشان روزگاری میرعماد حسنی در آغاز کار، حکایت فرمود که وی به شوق و ذوق فطری و نعمت عشق خدادادی در خطه ی تعلم خط، سیر می کرد. وقتی دو تا نون نوشت و مادرش را داور گرفت که این نون خوش تر است یا آن؟ مادر برآشفت و گفت:
 ((نه این نون، نان می شود و نه آن!))

ولی دیری نگذشت که به برکت ن والقلم، و مفتاح خط و ما یسطرون، ابواب رزق به رویش گشوده شده و بلغ ما بلغ، آری:
  چوحسن خط اندر سر انگشت تست
 کلید رزق اندر مشت توست


منبع: حضرت علامه حسن زاده آملی- رساله ای در خوشنویسی
۸ نظر ۹۳/۰۴/۲۰
۱۱۵۹ بازديد

غزل آهسته آهسته (حضرت علامه حسن زاده)

رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته

مراد تو شود حاصل ولی آهسته آهسته

 سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم

  که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته

تحمل کن که سنگ بی بهایی در دل کوهی

شود لعل بسی قابل ولی آهسته آهسته

مزن از ناامیدی دم که آن طفل دبستانی
شود دانشور کامل ولی آهسته آهسته

به نور دانش و تقوا، شود گمگشتگانی را
 به حق آوردن از باطل ولی آهسته آهسته

 همای عشق ما را بُرده با خود در بر دلبر
 ازین منزل بآن منزل ولی آهسته آهسته
که باید ناخدا کشتی در امواج دریا را
کشاند جانب ساحل ولی آهسته آهسته
 بدامن دامن دُر ثمین دیدگانم شد
 سرشک رحمتش نازل ولی آهسته آهسته
 سحرگاهی دل آگاهی چه مینالید از حسرت
 که آه از عمر بیحاصل ولی آهسته آهسته


(حضرت علامه حسن زاده آملی، دیوان اشعار)
۷ نظر ۹۳/۰۴/۱۷
۷۵۲۸ بازديد

نکته ای درباره پختگی

هر چه پخته‏ تر شوى، از خامان نپخته ‏تر شنوى.

منبع: هزار و یک نکته، حضرت علامه حسن زاده آملی،نکته 526

۸ نظر ۹۳/۰۴/۱۶
۷۴۱ بازديد