۸۳ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

مثل دنیا و آخرت

مثل دنیا و آخرت

حکما مثلى زده‌اند، حال دنیا و آخرت را گفته‌اند: مملکتى بود که چون سر سال شدى پادشاه کهنه را بکشتى نشاندندى و به ساحلى بى‌آب و گیاه بردندى و برهنه آنجا سر دادندى و خود بازگشتندى و صباح بر در دروازه شهر منتظر نشستندى، اول کسى از غریبان که آمدى او را بر خود پادشاه کردندى و او عادت ایشان ندانستى، باز چون سر سال شدى با او همان کردندى که با پادشاه اول، همیشه عادت ایشان این بودى!
یک نوبت مردى غریب صباح سر سال اتفاقا به آن شهر رسید، جماعتى را دید که منتظر نشسته‌اند، چون او را دیدند به استقبال آمدند و با اعزاز و اکرام تمام، او را به اندرون شهر بردند و بر تخت نشاندند و کلید خزاین پیش او آوردند و او را بر خود پادشاه ساختند. او مردى زیرک بود، با خود اندیشید که من مردى غریبم و عادت و طریقت این جماعت نمى‌دانم که حقیقت حال ایشان چیست و در چه کارند، على العمیا در این خوض کردن معنى ندارد؛ وظیفه آن است که یکى را از ایشان به کثرت انعام و احسان با خود دوست و مهربان و مخلص و یک جهت سازم تا سرّ کار ایشان بر من آشکارا گرداند، آن‌گاه ببینم که مصلحت چیست.
چنین کرد، با یکى از ایشان دوستى آغاز کرد تا به اخلاص و اتحاد رسید، بعد از آن حقیقت حال از او بازپرسید، او چنانچه بود باز نمود.


او خفته بود بیدار شد، غافل بود آگاه گشت، روى به تدبیر کار خویش آورد؛ پنهان از اهل مملکت بنّایان را طلب کرد و به آن ساحل فرستاد، تا آنجا مملکتى بنا کردند، مقنّیان فرستاد، تا قنوات استخراج نمودند، مزارعان و فلاّحان را فرستاد تا مزارع و بساتین بیرون آوردند، پیوسته غلامان و کنیزان خریدى، ترک و هندى و غیره و به آنجا فرستادى، تا به تدریج در عرض آن یک سال، آنجا مملکتى معمور شد و هرچه یافتى از مال و اسباب و فرش و ثیاب و امتعه و دواب، همه را آنجا فرستادى و خود به قوت لایموت و سختى و تنگى به سر بردى و هیچ عیش نکردى و بزرگى و جاه و تجمّل را پروا نداشتى.
چون سر سال شد، روزى امرا و ندیمان و اعیان آمدند و گفتند: پادشاهان قدیم را عادت بود که در این روز به کشتى نشستندى و به عزم تفرج و شکار بحر و استنشاق بیرون رفتندى، اگر پادشاه رغبت فرماید دور نباشد.
او دانست که ایشان در چه کارند، اما چون کار خویش از پیش ساخته بود، اندیشه نداشت، اجابت کرد و با جماعت به کشتى نشست. چون به ساحل آن طرف رسیدند، او را برهنه کردند و به ساحل سر دادند!
او راست راه مملکت خویش که از پیش ساخته بود پیش گرفت، چون اهل مملکت او را بدیدند با جامه‌هاى زربفت و مرکب‌هاى نفیس، پیش دویدند و او را به تجمل تمام به مملکت دربردند و بر تخت نشاندند، آنجا بر تخت نشست و به دل امن به پادشاهى و کامرانى مشغول شد.
اکنون آن مملکت که اوّلا مذکور شد، مثل این جهان است و ساحل بى‌آب و گیاه مثل آن جهان، و مؤمن که پیوسته تقدیم عمل صالح مى‌کند که:
برگ عیشى به گور خویش فرست
کس نیارد ز پس، تو پیش فرست

و در جهان به مشقت و سختى به سر مى‌برد و هرچه بر آن دست یافت، ذخیرۀ آخرت خویش مى‌سازد و در راه خداى عزّ و جلّ صرف مى‌کند، آن پادشاه زیرک است؛ چون او را به ساحل آن جهان انداختند، غلمان و حور که به پاداش کردار او آفریده گشته‌اند مى‌آیند و او را به قصرها و سرابستان‌ها که به اعمال خویش آن را بنا کرده، چنانچه در حدیث آمده که «انّ الجنة قیعان و انّ غراسها سبحان اللّه» الحدیث- مى‌برند، و بر ارائک به پادشاهى جاوید مى‌نشانند که «اهل الجنة ملوک».
اکنون نادانان که به عیش و خوشى این جهان مشغولند و اندیشۀ آخرت خویش نمى‌کنند تا آن ساعت که ایشان را برهنه در گور نهند، که ساحل بى‌آب و گیاه است، و خود بازگردند، آن پادشاهان جاهل‌اند که حقیقت حال نمى‌دانستند تا آن زمان که ایشان را برهنه کرده، در ساحل سرمى‌دادند و عریان و گریان در بیابان سرگردان مى‌گشتند، جز آنکه ایشان آخر بمیرند و برهند! اما جاهل که در ساحل آن جهان افتاد هرگز نمیرد که لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیى -و یَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ .
و آن دوست مهربان که پادشاه را راه نمودى کرد و از حقیقت حال آگاه گردانید، مرشد و انسان کامل است که آدمى را از ناپایدارى این جهان و ظلمت و وحشت آن جهان که بازگشت او به آنجا است، آگاه مى‌گردانید تا از پیش کارسازى کند و مرگ را آماده شود و به زندگانى دو روزۀ دنیا فریفته نشود و در جهان، به قوت لایموت به سر برد و هر چه یابد در راه خداى عزّ و جلّ صرف کند، که هرچه براى خود صرف مى‌کند فانى مى‌شود و هرچه براى خداى عزّ و جلّ صرف مى‌کند، جهت او باقى مى‌گردد.

۰ نظر ۹۸/۰۳/۲۱
۶۴۷ بازديد
خواب برادر مرگ است

خواب برادر مرگ است

علامه حسن زاده آملی:

فرمودند: « النوم أخ الموت».

یکی از معانی اش همین است که در بیداری هر چه داری در خواب می بینی، همانطوری که بعد از مرگ آنچه داشته ای به ظهور می رسد، و آن خواب بزرگ هم در پیش دارید.  هر چه در این جا کرده اید همان است در سرشت دارید آن جا هم همانید

۲ نظر ۹۶/۰۵/۲۸
۹۳۶ بازديد
بحمدالله شیعه دوازده امامی هستم

بحمدالله شیعه دوازده امامی هستم

غرض ما از انتشار این مطلب این است که اگر شخصی در شیعه بودن خود شک دارد و یا هنوز اندکی شائبه دارد، اعتقادی راسخ به مذهب حقه شیعه پیدا کند. چرا که وقتی دانسته شود عالمی ذوالفنون که خبره ی در فن است، منابع تمام ادیان را بررسی کرده و به این اعتقاد رسیده است، دل آرام می گیرد...

1. حضرت علامه حسن زاده آملی:

  • بدون تعصب مذهبی، حاشا و کلا، بنده خودم در یکی از نوشته هایم عنوان کرده ام و گفته ام که «من از دین بدر آمدم و دوباره دین را قبول کردم»، خواه مردم بپذیرند، خواه نپذیرند. بنده؛ بله بنده ؛ حسن زاده آملی از دین بدر آمدم و دوباره دین را پذیرفتم، بنده دین آبایی ندارم، دین تقلیدی و طایفه ای ندارم، من اثنی عشریه به تحقیق شدم نه به تقلید. من قائل هستم به قائم آل محمد علیه السلام، به تحقیق نه به تقلید. من قرآن را کتاب دینم و پیامبرم را و ائمه اطهار را یک به یک تا قائم آل محمد علیه السلام به تحقیق پذیرفتم نه به تقلید...

*** منبع: کتاب گفتگو با علامه حسن زاده آملی، صفحه 49.

2. مصاحبه فرزند حضرت علامه درباره ایشان:

  • (حضرت علامه) بارها به ما فرموده اند که من مسلمان تقلیدی نیستم، بیشتر مکاتب مادی و غربی را بررسی کرده ام و فهمیده ام که انها در برابر سوالات فیزیک و متا فیزیک به طور جامع پاسخی ندارند، از همین طریق به پوشالی بودن آنها پی بردم. بعد از آن هم به سراغ ادیان مختلف رفتم و پس از تحقیقات کامل، فهمیدم که هیچ کدامشان کلام و حرفی را به اتقات قرآن و کلام ائمه اطهار ندارند، لذا دین اسلام را پذیرفتم و بحمدالله شیعه دوازده امامی هستم.
***منبع: هفته نامه خبری تحلیلی پنجره، شماره 83، مصاحبه با دختر بزرگوار علامه حسن زاده آملی.

3.فرمایشات جناب رمضانی (از شاگردان علامه) به نقل از حضرت علامه حسن زاده:

  • من زمانی به ذهنم آمد نکند آنچه را که من تا به حال از عقاید و اندیشه‌‌ ها و افکار پذیرفته‌‌ ام به تقلید از پدر و مادر و قوم و قبیله و مردم بوده باشد و همین طور تحت تأثیر قرار گرفته باشم. لذا تمام عقاید خودم را و همه آنچه را که از پدر و مادر و قوم و خویش و مردم گرفته بودم، بوسیدم و کنار گذاشتم.
  • تصمیم گرفتم به عنوان یک انسان عاقل در میان این غوغا و فضای فعلی خودم حق و باطل را بفهمم.
  • تمام کتاب‌هایی را که در مباحث ادیان غرب و شرق قبل از اسلام و بعد از اسلام بود، از آیین  بودا تا مسیحیت و یهود و آتش‌پرست‌ها و سرخ‌پوست‌های آمریکایی و ... جمع‌‌آوری کردم. شروع به مطالعه و بررسی و بحث نمودم و مدت زیادی را به این مطالعه فراگیر اختصاص دادم.
  • پس از زمان بسیار زیادی که مطالعاتم پیرامون این افکار و اندیشه‌‌ها انجام شد، آنها را کنار قرآن و روایات اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و تعالیم اسلامی قرار دادم. بدون تعارف و هیچ مبالغه‌‌ای دیدم آنچه را به طور پراکنده از حرف‌های خوب و عقاید صحیح از دیگر کتب بررسی کرده‌‌ام، بسیار بهتر و کاملترش در قرآن وجود دارد.
  • صرف نظر از این، آنچه را که از اوهام و خیالات و امور غیر منطقی و غیر برهانی در بقیه کتب و مرام‌ها و مسلک‌ها است، در قرآن و سیره نبوی و تعالیم ائمه معصومین (ع) وجود ندارد.
  • آنگاه من دوباره به دین مبین اسلام مشرف شدم و از بین فرق و مذاهبی که در دین مبین اسلام هست و هم چنین فرقه‌های گوناگون تشیع، دیدم تنها مذهب و تنها دینی که صاحب و ناموس دارد و می‌شود به آن اتکا کرد مذهب شیعه 12 امامی است. ما می‌توانیم بگوییم کسی که انسان کامل است و در زمان فعلی هست و پشتوانه ماست، حضرت ولی عصر(عج) است. لذا من دوباره به دین مبین اسلام و مذهب تشیع  نوع اثنی عشری مشرف شدم و همانطور که در وجود خورشید شک نمی‌‌کنم، در حقانیت دین خودم ذره‌‌ای تردید ندارم.
۱ نظر ۹۵/۰۹/۲۰
۸۱۶ بازديد
توصیه های علامه شعرانی به طالبین علم

توصیه های علامه شعرانی به طالبین علم

حضرت علامه ابو الحسن شعرانی رحمه الله:

  • توصیه ای به برادرانم، یعنی طالبان علوم دین،‌ و پژوهندگان آثار سرور انبیا (ع) که بدین کتاب می نگرد، بزرگترین چیزی که بر طالب علم واجب و ضروری است، خالص گردانیدن نیت اوست که بنده را توفیق می دهد و وسایل طاعت خویش را برایش فراهم می آورد و هموست که راه درست را در قلوب بندگانش الهام می بخشد. اگر اخلاص نیت نباشد هیچ کس موفق نمی شود از نردبان دانش بالا رفته، یا از آموخته های خود سودی برد.
  • از دیگر اموری که بر طالب علم واجب است، پارسایی و پرهیز از حرامها و مسائل شبهه ناک، و نیز مواظبت بر عبادات است، زیرا هیچ کس از علم خود سودی نمی برد مگر آن را با عمل مقرون سازد. دلهای مردمان نیز بواسطه عالم بی تقوا آرامش نمی یابد.
  • طالب علم، اوقاتی را که در راه علم صرف نمی کند به عبادات مستحبی و نوافل اختصاص دهد و از بیکارگی و صرف وقت در مباحثات، و نیز خواندن مطالبی که نفعی برای دین او ندارد، مثل روزنامه های سیاسی و حکایتها و داستانهای خالی از عبرت و پند، بکاهد.
  • و واجب است بر طالب علم که قرائت قرآن کریم را در طول شبانه روز ترک نگوید و آن قرائت را، به اندازه توانایی خویش، با تدبر و تامل در ریزه کاری ها و معانی آیات همراه سازد، و در آیاتی که به اشکال برمی خورد به تفسیر مراجعه کند.
  • و نیز واجب است بر او که گفتار و رفتار و مطالعه آنچه را که بیهوده است و بدو ارتباطی ندارد واگذارد.
  • اگر زمانی احساس کرد کسالت و خستگی به درون او راه یافته و او را از مسائل علمی باز می دارد، پس باید قلب خود را ـ چنانکه در حدیث وارد شده ـ با حکمت های تازه، آسودگی و شادابی بخشد و از پرداختن به بازیها و بیهوده کاریها و خواندن اشعار و داستانها دوری گزیند مگر آنهای را که حاوی عبرت و پند است.
  • و باید طالب علم نسبت به علما گمان نیکو داشته باشد. و این، راز موفقیت و وسیله کامیابی و پیروزی است. و بدگمانی به آنان، شقاوت و بدبختی به بار می آورد،‌ بلکه گاهی به کفر و گمراهی و جهل مرکب می انجامد. پس باید در کلام آنها با عنایتی کامل و تدبری راستین نگریست، زیر خداوند متعال برای هر چیزی سببی نهاده است که طالب آن، ‌باید در جستجوی آن برآید و از اسباب تعلیم هم یکی استاد است و عنایت به استاد حاصل نمی آید مگر  با خوش بینی و حسن ظن. و این (قاعده) در تمام علوم شرعی و عقلی و صنعت ها جاری است. اگر شیخ ابوعلی سینا به ارسطو و فارابی خوش بین نبود،‌آن توجه کامل در فهم کتابهای آنان، و آن مقام شامخ در فلسفه، هرگز برای او حاصل نمی شد. البته مقصود ما این نیست که این بزرگان، معصوم از خطا هستند، بلکه منظور این است که جایز نیست در اولین برخورد، سریعاً آنان را تخطئه کرد.
  • و نیز واجب است بر طالب علم که عادت به تعصب و خشکی نسبت به کتاب خاص یا طریقه ای خاص پیدا نکند، به ویژه در فقه، که این حرکت به معنای تقلید و پیروی از دیگران است. بسیار دیده شده که طلاب، به تبعیت از مؤلفین دیگر، تنها به نوشته های جدید اکتفا می کنند، در حالی که اساتید و اساطین علم، در میانه سده چهارم تا دهم (هجری قمری) می زیسته اند. و حتی پاره ای از طلاب، در آنچه که از «ابن جنید» و «ابن ابی عقیل» و «علی بن بابویه» نقل شده، تامل و دقت نمی کنند. فتوای آنان را نسخ شده و غیرقابل نظر می دانند.
  • یک طالب علم باید در تهذیب نفس خویش کوشا باشد و خود را به اخلاق فاضله آراسته سازد. و در این راه تنها به خواندن احادیث وارد شده بسنده نکند، بلکه عمده آن است که با اهل اخلاق همنشین و معاشر گردد، و اعمال خود را بر آنان عرضه بدارد و عیوب و کاستی های خویش را دریابد و از آنان راههای اصلاح نفس را بجوید.
  • شایسته است بر تو که از معاشرت های خالی از تعلیم با مردم بکاهی، به ویژه با ثروتمندان و مترفین و دنیا خواهان، باید آنچه را که آخرت را از یاد تو  می برد و میل و رغبت به دنیا را در تو ایجاد می کند، رها کنی، و با صالحان و پارسایان و اهل عبادت همراه  گردی، زیرا این عمل بطور کلی در تهذیب نفس موثر است.
۷ نظر ۹۵/۰۶/۱۱
۱۶۵۷ بازديد
دانلود کتاب قوت القلوب فی معامله المحبوب

دانلود کتاب قوت القلوب فی معامله المحبوب

«قوت القلوب فی معاملة المحبوب»، کتابی شریف و مغتنم به زبان عربی و از آثار شیخ ابو طالب محمد بن علی مکی، در عرفان عملی است و به «قوت القلوب» شهرت دارد. نام کامل این کتاب «قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید»، می باشد.

در این کتاب، از آنچه مرید و سالک تا رسیدن به مقام توحید بدان نیاز دارد، سخن گفته می‌شود؛ اعم از فقه اصغر که فروع دین و تکالیف شرعی است و فقه اوسط که علم اخلاق است و فقه اکبر که عقاید است... با یک نگاه اجمالی به عناوین هر باب کتاب (که در ذیل مطلب آورده ایم) به دایره وسیع مطالب این کتاب پی می برید.

یکی از کتبی که حضرت علامه حسن زاده آملی بر گنجاندن آن در عداد کتب درسی حوزه علمیه تاکید دارند، همین کتاب شریف است. ایشان در کتاب "نور علی نور" آورده اند:
  • امید آنکه در حوزه هاى علمیه صحف  ادعیه و اذکار که از ائمه اطهار ما صادر شده اند و بیانگر مقامات  و مدارج و معارج انسانند از متون کتب درسى قرار گیرند و در محضر کسانى که زبان فهم و اهل دعا و سیر و سلوکند و راه رفته و راه نمایند درس خوانده شوند. در نظر این کمترین اول "مفتاح الفلاح شیخ بهائی" و پس از آن "عده الداعى ابن فهد حلى" و بعد از آن "قوت القلوب ابوطالب مکى" و سپس "اقبال سید بن طاووس" و در آخر انجیل اهل بیت و زبور آل محمد "صحیفه کامله سجادیه" در عداد کتب درسى در آیند که نقش خوبى در احیاى معارف اصیل اسلامى است.

***

بنابراین بر آن شدیم که چاپ نفیسی از کتاب قوت القلوب را در خدمت خوانندگان محترم قرار دهیم. این نسخه، چاپ دار التراث مصر و در 3 جلد به زبان عربی است.

دانلود کتاب قوت القلوب:

۲ نظر ۹۵/۰۴/۳۰
۸۰۱۲ بازديد
سفر هفتاد ساله به سوی جهنم

سفر هفتاد ساله به سوی جهنم

علامه حسن زاده آملی:

شیخ عارف محیی الدین عربی در باب شصتم فتوحات ، و صدر المتالهین در اسفار روایت نقل کرده اند که :

  • روزی رسول خدا (ص ) با یارانی در مسجد نشسته بودند که آواز سهمگین فرو افتادن چیزی را شنیدند، پس ترسیدند. رسول خدا (ص ) گفت : می دانید آواز چیست؟ گفتند : خدا و رسولش دانایند. رسول خدا (ص ) گفت: سنگی از بالای جهنم هفتاد سال است که افتاده و اینک به قعر جهنم رسیده است و این آواز هولناک از سقوط آن سنگ برخاست. پس هنوز رسول خدا (ص ) از کلام خود فارغ نشده بود که از خانه منافقی صدای گریه اهل و عیالش بلند شد که آن منافق در آن وقت بمرد و هفتاد سال عمر او بود و رسول الله گفت: الله اکبر !

سپس شیخ گوید که :

علمای صحابه از این گفتار رسول خدا (ص ) دریافتند که این حجر (سنگ) آن منافق است و وی از آن روزی که آفریده شد به سوی جهنم می رفت تا آن که عمرش به هفتاد رسید و چون بمرد در قعر جهنم قرار گرفت.
خداوند فرمود : "ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار". پس آن صدا را شنیدند تا عبرت بگیرند.

۱ نظر ۹۵/۰۴/۰۹
۱۲۶۵ بازديد
برترین عمل در لیالی قدر

برترین عمل در لیالی قدر

علامه حسن زاده آملی:

از جناب صدوق ابن بابویه رضوان اللّه تعالى علیه در إحیاى شبهاى بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان که لیالى قدرند در مفاتیح محدث قمى چنین نقل شده است:

  • قال شیخنا الصدوق فیما أملى على المشایخ فی مجلس واحد من مذهب الإمامیة و من أحیا هاتین اللیلتین بمذاکرة العلم فهو أفضل.

یعنى افضل اعمال در احیاى این دو شب قدر، مذاکره علم است.


طلّاب عزیز ما سرمشق بگیرند که حضرت علامه طباطبائى شب‏ قدر را به بحث و تحقیق آیات قرآنى احیا مى‏ کرد و تفسیرش در این شب فرخنده به پایان رسید، آرى اینچنین باید بکار بود و به شعر رسا و شیواى شمس الدین محمد بن محمود آملى صاحب نفائس الفنون:

به هوس راست نیاید به تمنّى نشود
کاندر این راه بسى خون جگر باید خورد


استاد حضرت علامه طباطبایى- رفع الله تعالى درجاته- تفسیر شریف المیزان را در بیست مجلد در مدت بیست سال به اتمام رسانید، در آخر تفسیر تاریخ اتمام را بدین عبارت مرقوم فرمود:

  • تم الکتاب و الحمد للّه و اتفق الفراغ من تألیفه فی لیلة القدر المبارکة الثالثة و العشرین من لیالى شهر رمضان من شهور سنة اثنتین و تسعین و ثلاثمائة بعد الألف من الهجرة و الحمد للّه على الدوام و الصلوة على سیدنا محمد و آله و السلام.


شیخ المشایخ صاحب جواهر قدس سرّه العزیز در آخر کتاب دیات آن فرماید:

  • تمّ کتاب جواهر الکلام فى شرح شرائع الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام فى لیلة الثلاثاء ثلاثة و عشرین من شهر رمضان المبارک لیلة القدر التى کان من تقدیر اللّه تعالى فیها ان یتفضّل علینا باتمام الکتاب المزبور من سنة الف و المأتین و الاربع و الخمسین من الهجرة النبویة الخ.


حکیم متاله ربانى حاج مولى هادى سبزوارى در آخر شرح منظومه در حکمت فرماید:

  • و قد فرغ المؤلف الفقیر عن تسوید هذا الشرح فى یوم الجمعة الثالث و العشرین من شهر رمضان المبارک من سنة واحد و ستین و مأتین بعد الالف الخ.
۱ نظر ۹۵/۰۴/۰۶
۸۴۶ بازديد
در لیالی قدر قرآن به دل کن

در لیالی قدر قرآن به دل کن

بر سر گرفتن قرآن با آن حالات خضوع و خشوع ، نشانه تسلیم در برابر دستورهاى حیاتبخش و سعادت آفرین آن است و بیانگر این که مسلمان ، کسى است که قرآن را دائما در اندیشه و فکر خویش دارد و دستورها و احکام آن را در عمل پیاده مى کند.

علامه حسن زاده آملى -دام ظله- در نکته 490 کتاب هزار و یک نکته خود گوید:

  • در لیالى قدر، قرآن به دل کن ، نه فقط قرآن به سر، که اولى جوهر ذات تو گردد و دومى خارج از گوهر تو است.
۱ نظر ۹۵/۰۴/۰۴
۵۶۶ بازديد
چرا خداوند از خلق پوشیده است؟

چرا خداوند از خلق پوشیده است؟

مردی از زنادقه نزد حضرت رضا علیه‏ السلام آمد، آن مرد ‏پرسید که: چرا خدا از خلق پوشیده است؟
امام فرمود: «ان الاحتجاب عن الخلق لکثره ذنوبهم= گناهانشان حجابند.
 
شیخ اجل سعدی گوید: 
سعدی! حجاب نیست، تو آیینه پاک دار
 زنگار خورده چون بنماید جمال دوست؟

حال بدان که گناه را مراتب است، از گناه پیش پا افتاده چون سرقت و کذب و قمار و نحوها، تا پله پله انسان به جایی می رسد که علم و عبادتش را گناه می بیند و بعد خودش را که وجودک ذنب لا یقاس به ذنب...

۳ نظر ۹۵/۰۱/۱۶
۷۱۴ بازديد
وقت اندک و کار بسیار

وقت اندک و کار بسیار

علامه حسن زاده آملی:

بدان که باید تخم و ریشه سعادت را در این نشئه، در مزرعه دلت‏ بکارى و غرس کنى. این‏جا را دریاب، این‏جا جاى تجارت و کسب و کار است، و وقت هم خیلى کم است. وقت ‏خیلى کم است و ابد در پیش داریم.

این جمله را از امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کنم، فرمود: «ردوهم ورود الهیم العطاش‏»، یعنى شتران تشنه را مى ‏بینید که وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مى‏ کوشند و مى ‏شتابند و از یکدیگر سبقت مى ‏گیرند که خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پیغمبر و جوامع روایى که گنج‏ هاى رحمان ‏اند این چنین باشید. بیایید به سوى این منبع آب حیات که قرآن و عترت است. وقت ‏خیلى کم است و ما خیلى کار داریم.

امروز و فردا نکنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت تسویف، به کیفر اعمال بد این‏جاى خودشان مبتلا شده‏ اند .» تسویف یعنى سوف سوف کردن، یعنى امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال دیگر کردن. وقت نیست، و باید به جد بکوشیم تا خودمان را درست ‏بسازیم.

۲ نظر ۹۴/۱۲/۲۰
۸۸۹ بازديد