حق تعالی می فرماید که ای بنده من، حاجت تو را در حالت دعا و ناله زود برآوردمی، اما در اجابت جهت آن تاخیر می افتد تا بسیار بنالی که آواز و ناله تو مرا خوش می آید.

مثلا دو گدا بر در شخصی آمدند؛ یکی مطلوب و محبوب است و آن دیگر عظیم مبغوض است، خداوند خانه گوید به غلام که زود، بی تاخیر، به آن مبغوض نان پاره بده تا از در ما زود آواره شود؛ و آن دیگر را که محبوب است وعده دهد که هنوز نان نپخته اند، صبر کن تا نان برسد.

ناله مؤمن همی داریم دوست

گو تضرع کن، که این اعزاز اوست

خوش همی آید مرا آواز او

وان (خدایا) گفتن و آن راز او

پیش شاهد باز چون آید دوتن

آن یکی کمپیر و آن یک خوش ذقن

 هر دو نان خواهند، او زوتر فطیر

آرد و کمپیر را گوید که گیر

 وان دگر را که خوش استش قد و خد

کی دهد نان؟ بل به تأخیر افکند

 گویدش بنشین زمانی بی گزند

که به خانه نان تازه می پزند

 چون رسد آن نان گرمش بعد کد

گویدش بنشین که حلوا می رسد

هم بدین فن دار دارش می کند

وز ره پنهان شکارش می کند

که مرا کاری است با تو یک زمان

منتظر می باش، ای خوب جهان

مثل آن کمپیر دان بیگانگان

شاهد خوشروی مثل مؤمنان