۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دین» ثبت شده است

بحمدالله شیعه دوازده امامی هستم

بحمدالله شیعه دوازده امامی هستم

غرض ما از انتشار این مطلب این است که اگر شخصی در شیعه بودن خود شک دارد و یا هنوز اندکی شائبه دارد، اعتقادی راسخ به مذهب حقه شیعه پیدا کند. چرا که وقتی دانسته شود عالمی ذوالفنون که خبره ی در فن است، منابع تمام ادیان را بررسی کرده و به این اعتقاد رسیده است، دل آرام می گیرد...

1. حضرت علامه حسن زاده آملی:

  • بدون تعصب مذهبی، حاشا و کلا، بنده خودم در یکی از نوشته هایم عنوان کرده ام و گفته ام که «من از دین بدر آمدم و دوباره دین را قبول کردم»، خواه مردم بپذیرند، خواه نپذیرند. بنده؛ بله بنده ؛ حسن زاده آملی از دین بدر آمدم و دوباره دین را پذیرفتم، بنده دین آبایی ندارم، دین تقلیدی و طایفه ای ندارم، من اثنی عشریه به تحقیق شدم نه به تقلید. من قائل هستم به قائم آل محمد علیه السلام، به تحقیق نه به تقلید. من قرآن را کتاب دینم و پیامبرم را و ائمه اطهار را یک به یک تا قائم آل محمد علیه السلام به تحقیق پذیرفتم نه به تقلید...

*** منبع: کتاب گفتگو با علامه حسن زاده آملی، صفحه 49.

2. مصاحبه فرزند حضرت علامه درباره ایشان:

  • (حضرت علامه) بارها به ما فرموده اند که من مسلمان تقلیدی نیستم، بیشتر مکاتب مادی و غربی را بررسی کرده ام و فهمیده ام که انها در برابر سوالات فیزیک و متا فیزیک به طور جامع پاسخی ندارند، از همین طریق به پوشالی بودن آنها پی بردم. بعد از آن هم به سراغ ادیان مختلف رفتم و پس از تحقیقات کامل، فهمیدم که هیچ کدامشان کلام و حرفی را به اتقات قرآن و کلام ائمه اطهار ندارند، لذا دین اسلام را پذیرفتم و بحمدالله شیعه دوازده امامی هستم.
***منبع: هفته نامه خبری تحلیلی پنجره، شماره 83، مصاحبه با دختر بزرگوار علامه حسن زاده آملی.

3.فرمایشات جناب رمضانی (از شاگردان علامه) به نقل از حضرت علامه حسن زاده:

  • من زمانی به ذهنم آمد نکند آنچه را که من تا به حال از عقاید و اندیشه‌‌ ها و افکار پذیرفته‌‌ ام به تقلید از پدر و مادر و قوم و قبیله و مردم بوده باشد و همین طور تحت تأثیر قرار گرفته باشم. لذا تمام عقاید خودم را و همه آنچه را که از پدر و مادر و قوم و خویش و مردم گرفته بودم، بوسیدم و کنار گذاشتم.
  • تصمیم گرفتم به عنوان یک انسان عاقل در میان این غوغا و فضای فعلی خودم حق و باطل را بفهمم.
  • تمام کتاب‌هایی را که در مباحث ادیان غرب و شرق قبل از اسلام و بعد از اسلام بود، از آیین  بودا تا مسیحیت و یهود و آتش‌پرست‌ها و سرخ‌پوست‌های آمریکایی و ... جمع‌‌آوری کردم. شروع به مطالعه و بررسی و بحث نمودم و مدت زیادی را به این مطالعه فراگیر اختصاص دادم.
  • پس از زمان بسیار زیادی که مطالعاتم پیرامون این افکار و اندیشه‌‌ها انجام شد، آنها را کنار قرآن و روایات اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و تعالیم اسلامی قرار دادم. بدون تعارف و هیچ مبالغه‌‌ای دیدم آنچه را به طور پراکنده از حرف‌های خوب و عقاید صحیح از دیگر کتب بررسی کرده‌‌ام، بسیار بهتر و کاملترش در قرآن وجود دارد.
  • صرف نظر از این، آنچه را که از اوهام و خیالات و امور غیر منطقی و غیر برهانی در بقیه کتب و مرام‌ها و مسلک‌ها است، در قرآن و سیره نبوی و تعالیم ائمه معصومین (ع) وجود ندارد.
  • آنگاه من دوباره به دین مبین اسلام مشرف شدم و از بین فرق و مذاهبی که در دین مبین اسلام هست و هم چنین فرقه‌های گوناگون تشیع، دیدم تنها مذهب و تنها دینی که صاحب و ناموس دارد و می‌شود به آن اتکا کرد مذهب شیعه 12 امامی است. ما می‌توانیم بگوییم کسی که انسان کامل است و در زمان فعلی هست و پشتوانه ماست، حضرت ولی عصر(عج) است. لذا من دوباره به دین مبین اسلام و مذهب تشیع  نوع اثنی عشری مشرف شدم و همانطور که در وجود خورشید شک نمی‌‌کنم، در حقانیت دین خودم ذره‌‌ای تردید ندارم.
۱ نظر ۹۵/۰۹/۲۰
۸۱۹ بازديد

چرا انسان نیاز به دین دارد؟

تشریف مى ‏برید به مغازه‏ اى، یک چرخ خیاطى مى‏ خرید، بعد مى ‏بینید که صاحب مغازه یک دفترچه به شما مى ‏دهد که آداب نگاهدارى این چرخ در آن نوشته است. این دفتر به خریدار هشدار مى ‏دهد که این چرخ خیاطى است نه سرّاجى، پوست را به دهانش نگذار، بست و گشودش بدین‏ گونه است، نخ و پارچه ‏اش باید چنین و چنان باشد، این دفترچه دین این چرخ است، دستوراتش باید در متن چرخ پیاده شود تا چرخ سالم بماند و خراب نشود؛ همچنین آن دست مبارک و تبارک الله احسن الخالقین که این صنع شگفت انسان را آفرید کتابى براى نگهدارى این صنعت به نام قرآن در کنارش گذاشت، دستورات این کتاب باید در متن افعال و احوال انسان و اجتماع او پیاده شود تا حیات انسانى به دست آورد و صاحب مدینه فاضله گردد.
۴ نظر ۹۴/۰۶/۲۶
۸۶۶ بازديد

چرا پس از چندین هزار سال همچنان مردم دنبال دعوت پیامبران می روند؟

حضرت علامه شعرانی در تفسیر سوره بقره:

 چرا مردم، چند هزار سال به خودى خود دنبال آن دعوت‏ها (دعوت پیامبران) مى‏ روند و از دین آنها دست برنمى ‏دارند؟

چون احساساتى در قلوب مردم هست که فقط انبیا آنها را متنبه مى ‏سازند و تخم‏ هایى خداوند در دلها کشته و آنها تربیت مى‏ نمایند تا به گل و میوه رسد و چنان نیست که چیزى برخلاف فطرت و طبیعت بر مردم تحمیل کنند. نظیر اینکه تا طفل متولد شود پستان در دهانش بگذارند مى‏ مکد چون استعداد و رغبت به شیر را خداوند در طبیعت طفل قرار داده و پستان محرک این استعداد است و اگر این میل در طفل نبود، قهر و جبر او محال بود و همچنین میل به آب و سبزه و درخت در قلب انسان او را وادار به زراعت مى‏ کند و میل به مال آن را قوت مى‏ دهد و جوانى را که پدرش به این کارها عادت دهد حسب فطرى او را تربیت کرده. همین‏طور در فطرت انسان اقرار به خداوند متعال، و وجود دار مکافات و حسن کارهاى ممدوح و قبح افعال زشت مخمر شده. (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها) است، مگر اینکه به واسطه عوارضى، این فطرت از کسى سلب شود. و به واسطه دعوت انبیا این حس زنده مى ‏شود، مگر کسى که فطرتش برگشته و عادات سوء طبیعتش را تغییر داده.

و وقتى دین در قلوب‏ زنده شد و مردم به آن تنبیه شدند، هزاران سال باقى مى‏ ماند، چون امرى مخالف با طبعشان نیست و اگر قسرى بود قسر دائم (1) محال بوده و ممکن نبود مردم را مجبور به دین کرد و اینکه مشاهده مى‏ شود بسیارى از دیانات باطله و منسوخه مانند بودایى‏ و بت پرستى ‏ها و یهود و نصارى هنوز باقى است نه به واسطه خرافات آن هاست بلکه چون در خلال مطالب باطله بسیارى مواعظ و نصایح و حکم و آداب موجود است و آنها این ادیان را نگه داشته و سایر خرافات بالتبع مانده، حتى در کتب بت ‏پرستان- آنچه براى ما نقل شده و تا مقدارى که دیده‏ ایم- بسیار حکمت ‏ها هست.

حاصل کلام اینکه قبول دعوت انبیا منوط به این است که فطرت طیبه و غریزه انسانى به واسطه شرارت‏ها و عادات رذیله تغییر پیدا نکرده باشد و الا تأثیر موعظه محال است.

بر سیه دل چه سود خواندن وعظ نرود میخ آهنین بر سنگ‏

۰ نظر ۹۴/۰۵/۱۸
۶۸۳ بازديد