منطق ریاضی شاخهای از ریاضیات است که به بیان ریاضی گونه منطق میپردازد. ژرژ بول انگلیسی این رشته را تدوین کرد. منطق ریاضی یا جبر گزاره ها علمی بسیار شیرین است که تقریبا همان قواعد منطق ارسطویی را با کمک نمادها و حروف بیان می کند و کمک شایانی به تقویت و جولان قوه عاقله می کند. آموزشی مختصر از منطق ریاضی را میتوانید از لینک زیر دریافت کنید:
دانلود آموزش منطق ریاضی (جبر گزاره ها):
گرافیست محترم "استاد رضا" اقدام به نشر طرح بسیار زیبایی از استاد صمدی آملی کرده اند که در کیفیت اصلی میتوانید آن را دریافت کنید ، برای سلامتی ایشان صلواتی بفرستید، همچنین در چهار رنگ مختلف این تصاویر را آپلود کرده ایم که با حجم پایین تر با کلیک بر تصاویر آنها را دریافت کنید:
دریافت با کیفیت اصلی (7مگابایت از سرور مدیا فایر)
دریافت با کیفیت پایین تر (روی تصاویر کلیک کنید):
نگاهم کرد و گفت : حاجی دوباره دارن شهید میارن ! بعد با یه لحنی گفت : یه استخون و یه پلاک بی نشان !!!
یاد حرف پدر شهیدی افتادم که وقتی پسرشو آوردن
ترازوی اشپزخونه رو گذاشت ، و وزن کرد ،..
3کیلو و ۵۰۰ گرم بود
رو کرد به مادر شهید و گفت حاج خانوم غصه نخوریا .
دقیقا همون وزنی که وقتی به دنیا اومد..
در تفحص پیکر شهدا، یکى از مواردى که خیلى انسان را تحت تأثیر قرار مىداد و
بغض گلوى آدم را مىگرفت، شهدایى بودند که با برانکارد دفن شده بودند و
این نشان دهنده این بود که آنها به حال مجروحیت دفن شدهاند.
در
منطقه «والفجر یک» در فکه، زیر ارتفاع 112، به پیکر شهیدى برخوردیم که روى
برانکارد، آرام و زیبا دراز کشیده بود؛ سه تا قمقمه آب کنارش قرار داشت؛ هر
سه تاى قمقمهها پر از آب بودند. احساس خودم این بود که نیروها هنگام
عقبنشینى نتوانستهاند او را با خودشان ببرند، براى همین، هرکسى که از راه
رسیده، قمقمهاش را به او داده تا حداقل از تشنگى تلف نشود.
او آرام بر روى برانکارد خفته و به شهادت رسیده بود؛ رویش را انبوهى از خاک پوشانده بود و گیاهان خودروى منطقه بر محل دفن او سبز شده بودند، چند شقایق سرخ هم آنجا به چشم مىخورد.
در یکی از مغازه ها مشغول کار بود. یک روز در وضعیتی دیدمش که خیلی تعجب کردم. دوکارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت. وقتی کار تحویل تمام شد .جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم: آقا ابراهیم برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه کار شما!
نگاهی به من کرد و گفت: کار که عیب نیست،بیکاری عیبه،این کاری هم که من انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم.جلوی غرورم رو می گیره!
گفتم :اگه کسی شما رو اینطوری ببینه خوب نیست! شما ورزشکاری و... خیلی ها می شناسنت.
ابراهیم خندید و گفت: ای بابا ، همیشه کاری کن که، اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم!
در این مطلب قصد داریم خلاصه ای از آداب متعلّم در برابر استاد را ذکر کنیم که از کتاب "منهاج النجاه" ملا محسن فیض کاشانی برداشت شده است.
ادب متعلم با عالم آنست که: