۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسن» ثبت شده است

مژده پیامبر به زائرین اهل بیت

رُوِیَ‏ أَنَّ النَّبِیَّ کَانَ ذَاتَ یَوْمٍ جَالِساً وَ حَوْلَهُ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ. فَقَالَ لَهُمْ کَیْفَ بِکُمْ إِذَا کُنْتُمْ صَرْعَى وَ قُبُورُکُمْ شَتَّى فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ: أَنَمُوتُ‏ مَوْتاً أَوْ نُقْتَلُ؟ فَقَالَ بَلْ تُقْتَلُ یَا بُنَیَّ ظُلْماً وَ یُقْتَلُ أَخُوکَ ظُلْماً وَ تُشَرَّدُ ذَرَارِیُّکُمْ فِی الْأَرْضِ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع وَ مَنْ یَقْتُلُنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ شِرَارُ النَّاسِ. قَالَ فَهَلْ یَزُورُنَا بَعْدَ قَتْلِنَا أَحَدٌ؟ قَالَ نَعَمْ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی یُرِیدُونَ بِزِیَارَتِکُمْ بِرِّیِ وَ صِلَتِی فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جِئْتُهُمْ‏ إِلَى الْمَوْقِفِ حَتَّى آخُذَ بِأَعْضَادِهِمْ فَأُخَلِّصَهُمْ‏ مِنْ أَهْوَالِهِ وَ شَدَائِدِهِ.
ترجمه:
روایت شده که روزى پیغمبر صلی الله علیه و آله نشسته بودند و على و فاطمه و حسن و حسین (ع) در اطراف او بودند.
رسول خدا (ص) به ایشان فرمود: چگونه است بر شما آنگاه که در خاک بروید و قبرهاى‏ شما پراکنده باشد؟
حسین (ع) گفت: آیا به مرگ طبیعى از دنیا میرویم یا کشته خواهیم شد؟
فرمود: بلکه تو اى فرزند عزیزم به ستم کشته خواهى شد، و برادرت نیز به ستم کشته میشود و فرزندان شما در روى زمین آواره و پراکنده میشوند.
حسین (ع) گفت: اى رسول خدا چه کسى ما را میکشد؟
 فرمود: بدترین مردمان،
 عرض کرد: آیا پس از کشته شدن کسى ما را زیارت خواهد کرد؟
 فرمود: آرى پسرم، گروهى از امت من هستند که بوسیله زیارت شما نیکى و وصل به من را خواهند، پس چون روز قیامت شود من به نزد آن گروه در موقف بیایم، تا اینکه شانه‏ هاى ایشان را گرفته و آنان را از سختیها و هراسهاى موقف برهانم.
۱ نظر ۹۴/۰۷/۲۳
۹۶۷ بازديد

روایتی عرشی در اثبات امامت و وصایت ائمه اطهار

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ذَکَرَ اسْمَهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ قَالَ أَخْبَرَنَا مُوسَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ زَیْدِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالُوا:

جَاءَتْ أُمُّ أَسْلَمَ یَوْماً إِلَى النَّبِیِّ ص وَ هُوَ فِی مَنْزِلِ أُمِّ سَلَمَةَ فَسَأَلَتْهَا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ خَرَجَ فِی بَعْضِ الْحَوَائِجِ وَ السَّاعَةَ یَجِی‏ءُ فَانْتَظَرَتْهُ عِنْدَ أُمِّ سَلَمَةَ حَتَّى جَاءَ ص فَقَالَتْ‏ أُمُ‏ أَسْلَمَ‏ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی قَدْ قَرَأْتُ الْکُتُبَ وَ عَلِمْتُ کُلَّ نَبِیٍّ وَ وَصِیٍ‏- فَمُوسَى کَانَ لَهُ وَصِیٌ‏ فِی حَیَاتِهِ وَ وَصِیٌ‏ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ کَذَلِکَ عِیسَى فَمَنْ وَصِیُّکَ‏ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا یَا أُمَ‏ أَسْلَمَ‏ وَصِیِّی‏ فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَمَاتِی وَاحِدٌ ثُمَّ قَالَ لَهَا یَا أُمَ‏ أَسْلَمَ‏ مَنْ فَعَلَ فِعْلِی هَذَا فَهُوَ وَصِیِّی‏ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى حَصَاةٍ مِنَ الْأَرْضِ فَفَرَکَهَا بِإِصْبَعِهِ فَجَعَلَهَا شِبْهَ الدَّقِیقِ ثُمَّ عَجَنَهَا ثُمَّ طَبَعَهَا بِخَاتَمِهِ ثُمَّ قَالَ مَنْ فَعَلَ فِعْلِی هَذَا فَهُوَ وَصِیِّی‏ فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَمَاتِی فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَأَتَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ وَصِیُ‏ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ نَعَمْ یَا أُمَ‏ أَسْلَمَ‏ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى حَصَاةٍ فَفَرَکَهَا فَجَعَلَهَا کَهَیْئَةِ الدَّقِیقِ ثُمَّ عَجَنَهَا وَ خَتَمَهَا بِخَاتَمِهِ ثُمَّ قَالَ یَا أُمَ‏ أَسْلَمَ‏ مَنْ فَعَلَ فِعْلِی هَذَا فَهُوَ وَصِیِّی فَأَتَیْتُ الْحَسَنَ ع وَ هُوَ غُلَامٌ فَقُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی أَنْتَ وَصِیُّ أَبِیکَ فَقَالَ نَعَمْ یَا أُمَ‏ أَسْلَمَ‏ وَ ضَرَبَ بِیَدِهِ وَ أَخَذَ حَصَاةً فَفَعَلَ بِهَا کَفِعْلِهِمَا فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَأَتَیْتُ الْحُسَیْنَ ع وَ إِنِّی لَمُسْتَصْغِرَةٌ لِسِنِّهِ فَقُلْتُ لَهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ وَصِیُّ أَخِیکَ فَقَالَ نَعَمْ یَا أُمَ‏ أَسْلَمَ‏ ائْتِینِی بِحَصَاةٍ ثُمَّ فَعَلَ کَفِعْلِهِمْ فَعَمَرَتْ أُمُ‏ أَسْلَمَ‏ حَتَّى لَحِقَتْ بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بَعْدَ قَتْلِ الْحُسَیْنِ ع فِی مُنْصَرَفِهِ فَسَأَلَتْهُ أَنْتَ وَصِیُّ أَبِیکَ فَقَالَ نَعَمْ ثُمَّ فَعَلَ کَفِعْلِهِمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.

ترجمه:

جعفر بن زید بن موسى کاظم از پدرش و او از پدرانش ائمه معصومین علیهم السلام چنین نقل کند:
روزى که پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله در منزل ام سلمه بود، ‏ام اسلم خدمت آن حضرت آمد، از ام سلمه پرسید: پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله کجاست؟ گفت: دنبال کارى رفته و الساعه مى‏ آید، او نزد ام سلمه در انتظار نشست تا آن حضرت آمد.

ام‏ اسلم‏ عرض کرد: پدر و مادرم قربانت یا رسول اللَّه! من کتابها را خوانده‏ ام و پیغمبران و اوصیاء را میشناسم. موسى در زمان حیات خود وصى داشت (هارون) و پس از وفاتش وصى‏ دیگرى داشت (یوشع) و همچنین عیسى (وصى زمان حیاتش کالب بن یوفنا و وصى پس از وفاتش شمعون بود) وصى شما کیست اى رسول خدا؟
فرمود: اى ام أسلم وصى من در حیاتم و بعد از وفاتم یکى است، سپس فرمود: اى ام أسلم، هر که این کار مرا کند، او وصى من است، سپس با دست مبارک به سنگریزه‏ اى که در روى زمین بود، زد و آن را با انگشتش مالید تا مانند آردش کرد، آنگاه خمیرش نمود و با خاتمش آن را مهر کرد و فرمود: هر که این کار من کند، او وصى من است در زمان حیات و پس از وفاتم.
من از نزد حضرت بیرون شدم و خدمت امیر المؤمنین علیه السلام رسیدم و عرض کردم: پدر و مادرم به قربانت، شمائید وصى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله؟

فرمود: آرى، اى ام أسلم، سپس با دستش به سنگریزه ‏اى زد و آن را مالید تا مانند آردش کرد، آنگاه آن را خمیر کرد و با خاتمش مهر نمود و فرمود: اى ام اسلم: هر که این کار من کند، او وصى منست.
من نزد حسن علیه السلام آمدم و او هنوز کودکى نابالغ بود، عرض کردم: آقاى من تو وصى پدرت هستى؟
فرمود: آرى، اى ام اسلم و با دست سنگریزه‏ اى را برداشت و مانند کار آن دو حضرت انجام داد.

من از نزدش بیرون آمدم و نزد حسین علیه السلام رسیدم و سنش بنظرم کوچک میرسید، به او عرض کردم: پدر و مادرم بقربانت تو وصى برادرت هستى؟

فرمود: آرى، اى ام أسلم! سنگریزه‏ اى به من ده، آنگاه مانند کار آنها انجام داد.

ام اسلم زنده بود تا بعد از شهادت حسین علیه السلام و برگشتن على بن الحسین بمدینه. خدمت حضرت رسید و پرسید: شما وصى پدرت هستى؟

فرمود: آرى، سپس مانند کار آنها انجام داد صلوات اللَّه- علیهم اجمعین.

***
در زیارت مولودیه حضرت امیرالمومنین علی وصی آمده است:
 "السلام علیک یا خاتم الحصی"
(سلام بر تو ای مهر زننده سنگریزه
)

۴ نظر ۹۴/۰۴/۱۱
۹۲۸ بازديد