۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمضان» ثبت شده است

در لیالی قدر قرآن به دل کن

در لیالی قدر قرآن به دل کن

بر سر گرفتن قرآن با آن حالات خضوع و خشوع ، نشانه تسلیم در برابر دستورهاى حیاتبخش و سعادت آفرین آن است و بیانگر این که مسلمان ، کسى است که قرآن را دائما در اندیشه و فکر خویش دارد و دستورها و احکام آن را در عمل پیاده مى کند.

علامه حسن زاده آملى -دام ظله- در نکته 490 کتاب هزار و یک نکته خود گوید:

  • در لیالى قدر، قرآن به دل کن ، نه فقط قرآن به سر، که اولى جوهر ذات تو گردد و دومى خارج از گوهر تو است.
۱ نظر ۹۵/۰۴/۰۴
۵۹۶ بازديد

دو خاطره از علامه حسن زاده آملی درباره استخراج زمان کسوف و عید فطر

دو خاطره (قبل از انقلاب اسلامی) به قلم حضرت علامه حسن زاده آملی در باره استخراج زمان کسوف و عید فطر:
بنده در نه سال از سنه 1337 شمسى تا سنه 1345 تقویم -یعنى سالنامه- استخراج کرده‏ ام. و مأخذ استخراجم زیج بهادرى و زیج الغ بیکى و نسخه‏اى از تسهیل زیج محمّد شاهى بوده است.
 یکى از استادان ریاضى آن زمان دانشگاه تهران که چند سالى است از این نشأت رخت بربسته است در دو واقعه، آشکارا مرا تکذیب کرد که در هردو واقعه صحّت محاسبه من به وقوع پیوست. یکى واقعه کسوفى بود که یک روز یا دو روز قبل از روز وقوع آن در روزنامه اطلاعات وقوع آن را یعنى صحّت محاسبه مرا تکذیب کرده است، و چون کسوف به وقوع پیوست و صحّت محاسبه ما به منصّه ظهور رسید، در فرداى آن روز، در همان روزنامه عذرخواهى کرده‏اند، و ما نیز به احترام اعتذار اعتراضى ننموده ‏ایم. و آن کسوف را جز بنده هیچ‏ مستخرجى خبر نداده بود که بنده متفرد بودم.

واقعه دوم موضوع رؤیت هلال ماه شوالى بود که باز بنده متفرد بودم که ماه مبارک رمضان سلخ ندارد، چون تقویم‏ ها منتشر شده‏ اند، مرحوم استاد آیة الله آقا شیخ محمد تقى آملى به من فرمود: شما یک نفر موافق ندارید، همگى ماه مبارک امسال را تمام مى ‏دانند. عرض کردم من هلال شوال را هم از زیج بهادرى و هم از زیج الغ بیکى به چهارده افق ایران استخراج کرده ‏ام، در نتیجه هلال شوّال در غروب 29 ماه مبارک رمضان در همه این آفاق قابل رؤیت است چنانکه معلوم خواهد شد، و بحمد الله چنان بوده است که به عرض رسانده ‏ایم. در آن زمان مرحوم آیة الله کاشانى رئیس مجلس بود و لکن هیچوقت به مجلس نمى ‏رفت، و دیدار با ایشان و گزارشهاى امور مجلسى در منزلش در پامنار تهران صورت مى‏ گرفت. بدین مناسبت در همان روز عید فطر آن استاد ریاضى معهود با تنى چند به حضورش رسیدند.
مرحوم آقاى کاشانى به او گفت: چطور شده است که فقط یک طلبه ما درست استخراج کرده است؟ آن استاد ریاضى در جوابش این شعر سعدى را خوانده بود:
   گاه باشد که کودک نادان‏         بغلط بر هدف زند تیرى‏
من به تفصیل مشخّصات هلال مذکور را مطابق آفاق یاد شده از دو زیج نام برده با خطاب محترمانه و مؤدّبانه به آن استاد ریاضى به مدیر آن روز اطلاعات داده ‏ام، و لکن از قبول آن خوددارى کرد. و بالأخره قسمتى از آن را روزنامه وظیفه آن روز که هنوز شهرت چشمگیرى کسب نکرده بود به چاپ رسانده بود. شگفت این‏که در ماه مبارک سنه بعد آن من متفرد در سلخ بودم و دیگران متفق که سلخ دارد، و صحّت محاسبه ما به وقوع پیوست که در هیچ ‏جاى ایران ادّعاى رؤیت هلال در غروب 29 رمضان نشد و دو سه واقعه دیگر نیز مشابه همین وقایع پیش آمده است‏.
۱۰ نظر ۹۴/۰۴/۲۵
۱۴۷۹ بازديد

اثر روزه بر نفس انسان

بدان اى طالب سعادت جاودانى، که شک و شبهه اى نیست در اینکه روزه آدمى را از حضیض رتبه حیوانیت به اوج مرتبه روحانیت مى رساند و او را از ظلمت بهیمیت به ضیاء ملکیت مى رساند، و آدمى به سبب روزه داشتن از شباهت بهایم و انعام استخلاص مى یابد و شبیه به ملائکه قدسیه مى شود. و صفایى که از براى نفوس کدره از روزه داشتن حاصل مى شود، از هیچ عبادتى دیگر حاصل نمى شود؛ چون که مرکب شیطان که غذا است، به واسطه روزه ضعیف مى شود و لهذا داخل شدن جُند شیاطین در باطن آدمى کم مى شود و به این جهت تسلط آن لعین نیز نقصان مى یابد.
منبع: تذکره الاحباب، مقصد اول، مرحوم ملا احمد نراقی
۳ نظر ۹۴/۰۴/۰۴
۸۶۹ بازديد

شعری بسیار زیبا از مولوی در بیان آثار روزه

شعر زیر از جناب مولوی است که در بیان آثار صیام (روزه گرفتن) است:
می بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام
گر تو خواهی تا عجب گردی عجایب دان صیام
گر تو را سودای معراج است بر چرخ حیات
دان که اسب تازی تو هست در میدان صیام

هیچ طاعت در جهان آن روشنی ندهد تو را
چون که بهر دیده دل کوری ابدان صیام
چون که هست این صوم نقصان حیات هر ستور
خاص شد بهر کمال معنی انسان صیام
چون حیات عاشقان از مطبخ تن تیره بود
پس مهیا کرد بهر مطبخ ایشان صیام
چیست آن اندر جهان مهلکتر و خون ریزتر
بر دل و جان و جا خون خواره شیطان صیام

خدمت خاص نهانی تیزنفع و زودسود
چیست پیش حضرت درگاه این سلطان صیام
ماهی بیچاره را آب آن چنان تازه نکرد
آنچه کرد اندر دل و جان‌ های مشتاقان صیام

در تن مرد مجاهد در ره مقصود دل
هست بهتر از حیات صد هزاران جان صیام

گر چه ایمان هست مبنی بر بنای پنج رکن
لیک والله هست از آن‌ها اعظم الارکان صیام
لیک در هر پنج پنهان کرده قدر صوم را
چون شب قدر مبارک هست خود پنهان صیام
سنگ بی‌قیمت که صد خروار از او کس ننگرد
لعل گرداند چو خورشیدش درون کان صیام
شیر چون باشی که تو از روبهی لرزان شوی
چیره گرداند تو را بر بیشه شیران صیام

بس شکم خاری کند آن کو شکم خواری کند
نیست اندر طالع جمع شکم خواران صیام
خاتم ملک سلیمان است یا تاجی که بخت
می نهد بر تارک سرهای مختاران صیام
خنده صایم به است از حال مفطر در سجود
زان که می بنشاندت بر خوان الرحمان صیام

در خورش آن بام تون از تو به آلایش بود
همچو حمامت بشوید از همه خذلان صیام
شهوت خوردن ستاره نحس دان تاریک دل
نور گرداند چو ماهت در همه کیوان صیام
هیچ حیوانی تو دیدی روشن و پرنور علم
تن چو حیوان است مگذار از پی حیوان صیام
شهوت تن را تو همچون نیشکر درهم شکن
تا درون جان ببینی شکر ارزان صیام
قطره‌ای تو سوی بحری کی توانی آمدن
سوی بحرت آورد چون سیل و چون باران صیام

پای خود را از شرف مانند سر گردان به صوم
زان که هست آرامگاه مرد سرگردان صیام
خویشتن را بر زمین زن در گه غوغای نفس
دست و پایی زن که بفروشم چنین ارزان صیام
گر چه نفست رستمی باشد مسلط بر دلت
لرزه بر وی افکند چون بر گل لرزان صیام

ظلمتی کز اندرونش آب حیوان می زهد
هست آن ظلمت به نزد عقل هشیاران صیام
گر تو خواهی نور قرآن در درون جان خویش
هست سر نور پاک جمله قرآن صیام

بر سر خوان‌های روحانی که پاکان شسته اند
مر تو را همکاسه گرداند بدان پاکان صیام
روزه چون روزت کند روشن دل و صافی روان
روز عید وصل شه را ساخته قربان صیام

در صیام ار پا نهی شادی کنان نه با گشاد
چون حرام است و نشاید پیش غمناکان صیام
زود باشد کز گریبان بقا سر برزند
هر که در سر افکند ماننده دامان صیام

۰ نظر ۹۴/۰۳/۲۸
۱۶۹۰ بازديد

غزلی از علامه حسن زاده آملی در استقبال ماه مبارک رمضان

ماه رمضان آمد، نور دل و جان آمد

نور دل و جان آمد، ماه رمضان آمد

به به رم (1) از آن آمد، یکسر همه دیوان را

یکسز همه دیوان را، به به رم از آن آمد

نیروی روان آمد، مر سالک صادق را

مر سالک صادق را، نیروی روان آمد

عاشق به فغان آمد، از شوق سحرخیزی

از شوق سحرخیزی، عاشق به فغان آمد

از سوی جنان آمد، آن را که دلت خواهد

آن را که دلت خواهد، از سوی جنان آمد

چون بند گران آمد، بر گردن محرومان

بر گردن محرومان، چون بند گران آمد

از عالم جان آمد، قرآن کریم این مه

قرآن کریم این مه، از عالم جان آمد

سعدان (2) به قران آمد، از قدرش و قرآنش

از قدرش و قرآنش، سعدان به قران آمد

در مهد امان آمد، زین مه حسن نجمش

زین مه حسن نجمش، در مهد امان آمد

پی نوشتها: 1. رم: نفرت / 2. سعدان: دو ستاره مشتری و زهره

منبع: دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی، غزل مهد امان، 23 شعبان 1388 قمری، 24 آبان 1347 شمسی

۱ نظر ۹۴/۰۳/۲۷
۱۰۶۰ بازديد

من پاداش روزه توام

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ:

الصَّوْمُ‏ لِی‏ وَ أَنَا أجْزِی‏ به

اگر فعل (اجزی) را معلوم بخوانیم یک معنا و اگر این فعل را مجهول بخوانیم معنایی دیگر و البته لطیفتر به دست می آید.

اگر اجزی را معلوم بخوانیم معنی این می شود:

خداوند فرمود: روزه مال من است و من پاداش آن را می دهم.

اما اگر اجزی را مجهول بخوانیم معنا این می شود:

روزه مال من است و من به روزه جزا داده می شوم

(یعنی من پاداش روزه ی روزه دار میشوم)

حال تو ای روزه دار ببین که روزه ات را برای چه کسی می گیری و چه پاداشی در قبال آن دریافت می کنی.

منبع حدیث: بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏لد 93 ؛ ص254

۱۱ نظر ۹۳/۰۴/۱۲
۱۰۸۶ بازديد

درجات روزه

صوم را سه درجه است: صوم «عموم» و صوم «خصوص» و صوم «اخصّ الخصوص»

امّا صوم عموم، پس، آن کفّ «بطن» و «فرج» است، از مفطرات معهوده،

و امّا صوم خصوص، کفّ «سمع» و «بصر» و «زبان» و «دست» و «پا» و سایر جوارح است، از گناهان، چنانکه حضرت صادق علیه السّلام فرموده: «اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک، و غیر ذلک»،

و صوم اخصّ الخصوص، کفّ قلب است، از جمیع «ما سوى اللّه» و احتراز دل است، از افکار دنیویّه و شواغل دنیّه، مگر شواغل دنیویّه که وسیله آخرت و ماوراى دنیا و آخرت باشند.


۸ نظر ۹۳/۰۴/۰۸
۹۸۷ بازديد

غزل شهر الله (حضرت علامه حسن زاده آملی)

خوش آمد باز شهر الله خوش آمد
برای مردم آگه خوش آمد

ندای عرشی صوموا تصحوا ؛
ز میر کاروان ره خوش آمد

خوش آمد همدم شب زنده داران
چو یار مهربان از ره خوش آمد

بود در این صدف دُرّ یتیمی
فروزانتر ز مهر و مه خوش آمد

فرود آمد به شهر الله قرآن
ز هفتم آسمان به به خوش آمد

نه قرآن بلکه دیگر مصحف حق
در او نازل شده خه خه خوش آمد

مهی گسترده در وی خوان یزدان
ندارد منع این درگه خوش آمد

در این مه میهمانان خدائیم
خدایا این مبارک مه خوش آمد

برای خلوت دلداده عشق
سر شب تا سحر صد ره خوش آمد

حسن از ذوق ادراکش سراید
خوش آمد باز شهر الله خوش آمد

25 شعبان 1348شمسی، دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی


۷ نظر ۹۳/۰۴/۰۷
۹۵۳ بازديد