حضرت علامه حسن زاده آملی:
رحم انثى را به فارسى زهدان گویند، چه اینکه «زه» به معناى نطفه و بچه و فرزند است، و «دان» در حال ترکیب افاده ظرفیت کند مانند قلمدان.
طبیعت در حقیقت رحم است- یعنى رحم اسمى براى حقیقت طبیعت نیز است چه اینکه هر محصول و مولود طبیعى اعمّ از معدنى و نباتى و حیوانى و انسانى و غیرها در این رحم پرورده مى شوند، و آدمى سرمایه سعادت جاویدانى را در این رحم کسب مى کند.
در حدیث نبوى از حق تعالى حکایت شده است که فرمود: «أنا اللّه و أنا الرحمن خلقت الرحم و شققت لها اسما من اسمی فمن وصلها وصلته و من قطعها قطعته». (ترجمه: من الله و من رحمان هستم، رحم را آفریدم... هر کس با آن رحم صله داشته باشد من با او صله دارم و هر کس آن را قطع کند من با او قطع می کنم.)
و در حدیث دیگر آمده است: «قال الله لها: من وصلک وصلته و من قطعک قطعته».
پس باید به یک معناى لطیف و شریف صله رحم در این مقام توجّه داشت که صله آن معرفت به علوّ مکانت و تفخیم قدر آن است چه اینکه انسان در این رحم- که مراد طبیعت است- متکوّن شده است، کسب معارف مى کند و با تحصیل دو بال علم و عمل به مدارج والا ارتقا مى یابد؛ و قطع آن- اعنى قطع رحم- که طبیعت مراد است- از دراء آن و بخس حق آن و کفران و ناسپاسى کردن بدین نعمت گرانمایه و قدر آن ناشناختن است. و چون طبیعت نعمت عام الهى است از رحمت رحمانى مشتق است نه از رحمت رحیمى.
...
در وصف طبیعت گفته ام:
مکن این نکته را از من فراموش مپندارى طبیعت هست خاموش
طبیعت تاروپودش جنب و جوش است خموش است و همى اندر خروش است
چه خوش رنگ است آرنگ طبیعت چه خوش وزن است آهنگ طبیعت
طبیعت مخزن اسرار هستى است بیان دفتر ادوار هستى است
طبیعت همچو تو باهوش و گویاست به راه خویشتن پویا و جویاست
سکوت او بود راز نهانى از این رازش چه دانى و چه خوانى
چه گویم از افول و از فروغش چه گویم از غروب و از بزوغش
طبیعت هست دائم در جهیدن براى رتبه بهتر رسیدن
طبیعت خود رحم مى باشد اى دوست ز رحمن است مشتق و چه نیکوست
مکن قطع رحم مى باش هشیار عزیزم حرمت مامت نگهدار
طبیعت یکسره عشق و شعور است طبیعت طلعت الله نور است
برو برخوان «اتینا طائعین» را جواب آسمانها و زمین را
بیا اندر طبیعت بین خدا را پدیدآرنده ارض و سما را
در این باغ طبیعت اى دل آگاه ز هر شاخى شنو «إنّى أنا الله»
در این باغ دل را یک ورق نیست که تاروپودش از آیات حق نیست
نما گشتى در این باغ الهى نمایندت همه اشیاء کما هى