طرح جدید از وبلاگ قاصدون: طلب معرفت نفس حتی در چین
(برای مشاهده ابعاد اصلی، روی عکس کلیک کنید)
امام علی علیه السلام:
اطلبوا العلم و لو بالصین و هو علم معرفة النفس و فیه معرفة الرب
علم را طلب کنید اگرچه در چین باشد و آن علم (که برای کسب آن حتی باید تا چین بروید) علم معرفت نفس (خودشناسی) است و در آن، معرفت پروردگار نیز می باشد.
میگویند طریقه سقراط قابلگى بود، چون از عقول مردم نتیجه را مانند فرزند بیرون مىآورد.
مثلا از طرف مىپرسید:
آیا یخ سرد است؟
او جواب مىداد: بلى.
مىگفت: آیا سردى ضدى دارد؟
- بلى.
- آن ضد کدام است؟
- حرارت.
آیا ممکن است یخ گرم باشد؟
- نه، چون گرمى ضد سردى است و چیزى صفتى بر ضد طبیعت خود را نخواهد داشت.
باز مىپرسید: آیا عدد سه فرد است؟
- بلى.
- آیا فرد ضدى دارد؟
- بلى، زوجیت.
-آیا ممکن است عدد سه زوج باشد؟
- نه، زیرا که زوجیت ضدّ فردیت است.
بعد از اینها گفت:
«ظاهر نهان» مستندی دیدنی است که مباحثی را در محور معرفت نفس به تصویر می کشد و مخاطب را با مسائلی چون اهمیت خودشناسی، معنای خودشناسی، تجرد نفس، اهمیت و جایگاه استاد در معرفت نفس و … آشنا می کند.
این مستند بی بدیل، در دو قسمت کوتاه ده الی بیست دقیقهای در ذیل مراسم یادبود 65 شهید دبیرستان مفید تهران، تهیه و تنظیم شده است و حاصل تلاش جمعی از معلمان، دانش آموختگان و دانش آموزان دبیرستان مفید است.
ضمن قدردانی و تشکر از تهیه کنندگان این برنامه که زحمت تهیه و ارسال آن را متحمل شده اند، پیشنهاد می کنیم این مجموعه ی دو قسمتی را دریافت نموده و آن را مشاهده نمایید.
قطعا این مستند شما را به تأمل وا می دارد...
دانلود مستند ظاهر نهان:
حضرت علامه حسن زاده آملی:
آن که در اعضاء و جوارح آشکار و پنهانش به خوبی عمیق و دقیق شود و به ویژه اگر در علم شریف تشریح دست داشته باشد، هر یک را با صنعی پیراسته و اندازه ای بایسته و شکلی شایسته و زیبایی ای دلخواسته و نظمی آراسته به شگفتی تمام تماشا می کند، و به یقین اذعان می نماید بِه از آن که هستند تصوّر شدنی نیست.
آن گاه هر فعلی از افعال خود را به قوّه ای خاص و عضوی به خصوص اِسناد دهد. و گاهی در مقام اسناد بدان ها اشارت کند که مثلاً: با این دو دیده ام و شنیده ام، و دست بر چشم و گوش خود نهد، و در عین حال با اندک التفاتی اعتراف کند که هیچ یک در فعل خود استقلال وجودی ندارد، چنان که مرده ای را می نگرد که همه ی اندام او به جای خوداند، ولی آثار زنده ندارند، بلکه پس از چندی از یکدیگر گسیخته شوند و زیبایی خود را از دست دهند و تباه گردند، به حدّی که آن پیکر سبب انس و الفت، موجب خوف و نفرت شده است. لذا ایجاد افعال و آثار را از دیگری یابد، و میان ایجاد و اِسناد فرق گذارد، که ایجاد از گوهری به نام نفس و روح است و اِسناد به قُویا و اعضاء، و کثرتش را به یک وحدت استوار، و در فعل به اختیار یابد، نه کثرتی که یکی جابر و دیگران مجبورند، بلکه یکی رب و دیگران مربوبند. و نه کثرتی که هر یک متفرّد در افعال و ممتاز و منحاز از دیگری به استقلال است، بلکه یکی مطلق و دیگران مقیّد و شئون اویند. و نه وحدتی که منکر کثرت و مجالی و مظاهر نفس شود، زیرا که ربّ بی مظاهر را معنی نبود.
لاجرم وجود اعضاء و قوا را به لغو و فضول نسبت نکند بلکه حق داند و با نبودن یکی از آن ها نفس را در کارش مختل یابد، امّا وحدت در کثرت و کثرت در وحدت بیند، وحدتی قاهر و محیط و کثرتی مقهور و محاط.
پس سفری از خود به نظام احسن هستی کند، و به توحید حقیقی قرآنی که غایت آمال عارفان است رسد، و به لطیفه ی «بِحَولِ للهِ وَ قُوَّتِهِ» در مقام ایجاد، و «اَقُومُ وَ اَقعُد» در مرتبت اِسناد پی برد.
و از این جا جبری را به افراط و تفویضی را به تفریط ژاژخای یابد، و حکم عدل امر بین الامرین را بر جان و دل نشاند، و به حق بودن کلمات نوری وجودی و قیام آن ها به ربّ مطلق و معیّت قیّومیّه ربّ مطلق بر آن ها آگاه گردد، و به سرّ «الحمد للهِ رَبِّ العَالَمِین» واقف، و به معرفت اثر بسیار بسیار نفیس: «مَن عَرَفَ نَفسَهُ عَرَفَ رَبَّه » عارف شود.
آن که در حل مسائل مشکل و فتح امور مبهم از قبیل ریاضیات عالی و صنایع ظریف، بلکه در مطلق شئون احوال و افعال خود التفات نماید، بر وی روشن است که با اضطراب نفس و پریشان خاطری امری به وقوع نمی پیوندد، آنگاه که نفس از اضطراب بدر آمد و اطمینان یافت به مقصود خود نائل می شود، همچنین در سلوک روحانی نفس مضطرب طرفی نمی بندد، و چون مطمئن شد، مطمئن شدن همان و مخاطب به خطاب: (یا ایّتها النّفس المطمئنّة ارجعی الی ربّک راضیة مرضیةّ فادخلی فی عبادی و داخلی جنّتی) شدن همان، « الا بذکر الله تطمئن القلوب».
منبع: صد کلمه در معرفت نفس، حضرت علامه حسن زاده آملی، کلمه 73