در قرآن کریم غیر از الفاظ و لغات عربی، الفاظ غیر عربی زیادی هم وجود دارد که تعدادی از این الفاظ، فارسی هستند. جناب سیوطی در کتاب شریف "الاتقان فی علوم القرآن" بیش از 100 لغت عجمی وارده در قرآن را ذکر می کند.
به این الفاظ اصطلاحا "معرّب" می گویند که ابتداءً غیر عربی بودند و احیانا با تغییری به عربی وارد شدند، مثل لفظ "تنّور" در آیه 40 سوره هود که در اصل "تنور" و فارسی بوده است و معرّب شده است و یا لفظ "کنز" که معرّب "گنج" است.
سیوطی درباره کلمات معرّب کلامی را نقل می کند:
"انّ هذه الاحرف اصولها اعجمیه کما قال الفقهاء لکنّها وقعت للعرب، فعرّبتها بالسنتها و حولتها عن الفاظ العجم الی الفاظها، فصارت عربیه، ثم نزل القرآن و قد اختلطت هذه الحروف بکلام العرب، فمن قال انّها عربیه فهو صادق و من قال اعجمیه فصادق."
ترجمه عبارت این چنین است: "در اصل، این کلمات غیر عربی هستند، همانطور که فقها گفته اند، اما برای اعراب واقع شده اند، پس اعراب این الفاظ را به زبان خود معرّب نمودند و از الفاظ غیر عربی به عربی تغییر دادند، در نتیجه این الفاظ عربی گشتند، سپس قرآن نازل شد و این کلمات با کلام عرب مخلوط شد، پس هر کس بگوید این کلمات عربی هستند، راست گفته است و هر کس بگوید این کلمات غیر عربی هستند نیز راست گفته است."
سیوطی پس از ذکر این الفاظ میگوید: "فهذا ما وقفت علیه من الالفاظ المعرّبه فی القرآن بعد الفحص الشدید سنین، و لم تجتمع قبل فی کتاب قبل هذا".
ترجمه این عبارت این است: "اینها الفاظی هستند که در قرآن بعد از سالها جستجوی شدید یافتم، که در کتابی قبل از این کتاب جمع نشده بود".
ما این الفاظ را از عبارت کتاب "الاتقان" سیوطی به ترتیب حروف الفبا نقل میکنیم. در صورت نیاز، عبارت ترجمه خواهد شد، گرچه اصل مطلب نیاز به ترجمه ندارد: