علامه حسن زاده آملی:
علم به قوانین حسابى و قواعد مسائل عددى در تقویت نفس انسانى از اعظم وسائل است، به خصوص علم هندسه که در تعدیل و تقویم ذهن و فکر و قلم و بیان تأثیرى به سزا دارد.
حکما و فلاسفه بزرگ گفته اند: براى رسیدن به معرفت حقایق اشیاء فکر را باید به علوم ریاضى ورزش داد.
آرى علوم ریاضى براى حکیم به مثابت مسطره براى خطاط است، همچنانکه مسطره، مشاق را از کجى و بى نظمى در کتابت حروف، و انحراف سطور، حافظ است؛ علوم ریاضى فکر را از خطا و اعوجاج و انحراف باز مىدارند و به آن استقامت و اعتدال مى دهند. زیرا که مسائل آن مبتنى بر قواعد خلل ناپذیر است و هیچ مسامحه و سهل انگارى در آنها راه ندارد، با تخمین و تقریب درست نمی شود. اگر چنانچه اندک اشتباه و غفلت در اعمال قوانین آن به محاسب روى آورد از نتیجه فرسنگها دور مى شود و از رسیدن به مقصود باز مى ماند. لذا گفته اند که عدد براى محاسب مانند دندانه هاى کلید است که اگر زائد یا ناقص باشد فتح باب نمیشود و هرگز درب مطلوب به روى او باز نمی گردد.
لذا انسانهاى ورزیده در علوم ریاضى صاحب رأیى صائب، و نظرى ثاقب، و کم گوى و گزیده گوى، و دیر گوى و نکوگوى مى شوند. عبارات و الفاظ آنان نوعا حساب شده است. قلم آنان بسیار رصین و متین است. مى بینیم که عبارات خواجه طوسى در شرح اشارات شیخ رئیس، و تحریر اصول اقلیدس، و تحریر مجسطى بطلمیوس و دیگر مصنفاتش به فارسى و عربى، چنان سخت استوار است که گویى به جاى مرکب، سرب مذاب به کار برده است.
ابن فنارى که یکى از عارفان به نام است، در فصل دوم فاتحه مصباح الانس، علم ریاضى را علم ایقانى بدون اختلاف معرفى نموده است.
ابن خلدون در مقدمه تاریخش سخنى در فضیلت علم هندسه دارد که بپارسى ترجمه و نقل مى کنیم:
- هندسه به خرد فروغ، و به اندیشه راستى مى دهد. زیرا همه براهینش به روشى روشن و سبکى آشکار است. از همین جهت غلط در قیاس هایش راه ندارد. لذا به ممارست آن فکر از خطا دور مى گردد. و بر اثر روش روشن، هوش و بینش به هندسه دان دست مى دهد.
و گفته اند بر در سراى افلاطون نوشته بود: هر کس هندسه دان نیست به منزل ما وارد نشود.
و مشایخ ما گفته اند: ممارست در علم هندسه براى فکر به مثابت صابون براى جامه است. چنانکه این جامه را تمیز مى گرداند، آن فکر را صافى مى نماید. و این از جهت حسن ترتیب و انتظامى است که در مسائل هندسى بکار رفته است.
در سیر حکمت در اروپا ترجمه افلاطون آمده است:
- وى در بیرون شهر آتن باغى داشت وقف علم و معرفت نمود. مریدانش براى درک فیض تعلیم و اشتغال به علم و حکمت آنجا گرد مى آمدند. و چون آن محل آکادمیا نام داشت فلسفه افلاطون معروف به حکمت آکادمى شد، و پیروان آن را آکادمیان خواندند. و امروز در اروپا مطلق انجمن علمى را آکادمى مى گویند. گفته اند که بر سر در باغ آکادمى نوشته بود هر کس هندسه نمى داند وارد نشود.
و نیز قفطى در تاریخ الحکماء گوید: حکماى یونان بر ابواب مدارسشان مى نوشتند که کسى اصول اقلیدوس را نخوانده است در این مدرسه وارد نشود.
و نیز قفطى در تاریخ یاد شده چند بیت رسا و بلند از ابو على مهندس مصرى در وصف اقلیدس و کتاب اصول هندسه و نقل کرده است که:
اقلیدس العلم الذى تحوى به
ما فى السماء معا و فى الافاق
تزکو فوائده على انفاقه
یا حبذا زاک على الانفاق
هو سلم و کانما اشکاله
درج الى العلیا للطراق
ترقى به النفس الشریفة مرتقى
اکرم بذاک المرتقى و الراقى
یعنى کتاب اصول اقلیدس دانشى را در بر دارد که با فراگرفتن آن، هر آنچه در آسمان و آفاق زمین است. دست مى یابى. هر اندازه انفاقش کنى بیشتر مى شود، به به چه نیکو است چیزى که به انفاق، زیاد مى شود. این کتاب براى بالا روندگان به مراتب والاى علم، گویى نردبانى است که أشکال هندسى آن پله هاى آنست. نفس شریف به این نردبان به مقامى بلند ارتقاء مىیابد، چه گرامى است آن مقام بلند، و چه گرامى است آنکه بسوى چنان مقامى ارتقاء مى یابد.
منبع: هزار و یک نکته، علامه حسن زاده آملی، نکته 571.