چرا بعضی بچه ها ناقص متولد می شوند؟ + فیلم

چرا بعضی بچه ها ناقص متولد می شوند؟ + فیلم

حق متعال خودش را برای ما با نام احسن الخالقین ستوده است (فتبارک الله احسن الخالقین) (1) ، اما در نظر بدوی این سوال برای هر ذهن جستجوگری پیش می آید که چگونه خداوند بهترین آفریننده است، اما میبینیم بعضی از کودکان به طور ناقص متولد میشوند؟ مثلا بعضی فلج هستند، برخی کور یا کر یا لال مادر زاد هستند، برخی به بیماری صرع مبتلایند، برخی بسیار شرور می شوند، و...؟ اشکال کار در کجاست؟
در جواب گوییم باید در حقیقت، اشکال کار را در خودمان جستجو کنیم، نه ذات اقدس حق. لطفا به مثالی که زده میشود خوب دقت کنید:
خداوند در سوره رعد میفرماید: (و انزلنا من السماء ماء فسالت اودیه بقدرها) (2) (ما از آسمان باران را نازل کردیم پس جوی هایی به اتدازه گنجایش خود روان شدند). هنگامی که باران رحمت الهی به زمین می بارد هر موجودی به مقدار ظرفیتش از آن استفاده میکند، این باران در یک کانال پاک و بدون آلودگی، به صورت زلال جاری می شود، اما همین باران در یک جوی پر از لجن و کثیفی رنگ میگیرد و به صورت آلوده جریان میابد. پس تصدیق میکنید که باران یک حقیقت و یک چیز بود، اما به خاطر قابلیت قوابل به رنگهای مختلف در آمد.

فیض حق متعال هم همانند این باران است که بدون هیچ غل و غشی و پاک و زلال نازل می شود (و انزلنا من السماء ماء طهورا) (3)، اما وقتی در قوابل ظهور میکند، به لحاظ قابلیت قابل تغییر میکند. و چون باید فیض خداوند برای خلق یک انسان، از راه کانال پدر و مادر نازل شود، در نتیجه اگر پدر و مادر در هنگام انعقاد نطفه و همچنین مادر در هنگام بارداری و حتی شیردهی به دستورات وارد شده عمل نکنند، باران زلال فیض الهی را ضایع و آلوده میکنند و در نتیجه این بچه به مشکلاتی بر میخورد. اگر فرزندی مثلا فلج به دنیا می آید به خاطر عدم رعایت دستورات انعقاد نطفه توسط پدر و مادر است، و العیاذ بالله مربوط به حق متعال نمی شود. علاوه بر مشکلات جسمانی، بسیاری از مشکلات روحانی و نفسانی فرزند نیز برخاسته از عمل انعقاد نطفه است.
لذا حضرت علامه دهر آیت الله حسن زاده آملی چه خوش فرمودند که: "نکاح برای انشاء صورت انسانی است نه برای اطفاء شهوت حیوانی" (4). و این وظیفه بر دوش پدر و مادر عزیز است که با توجه به دستورات دین مقدس نطفه را منعقد کنند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برای انعقاد نطفه بیش از 50 دستورالعمل داده اند تا از این نواقص جلوگیری شود و شرع مقدس برای مادر باردار و شیرده دستورات فراوانی داده است تا بتواند شجره طیبه ای را به جامعه تحویل دهد. و اهمیت این مطلب از اینجا روشن می شود که
که در روایات ما آمده است با اینکه پیامبر خدا غرق در طهارت و پاکی بودند، اما همراه حضرت خدیجه چهل روز چهله گرفتند و سپس نطفه حضرت زهرا سلام الله علیها را منعقد کردند.

علاوه بر حالات پدر و مادر، حتی اوقات و حالات ستارگان و کواکب نیز بر نطفه موثر است که خواندن داستان زیر که درباره جناب ابن سینا است خالی از لطف نیست:

  • گویند که درویشى بر پدر ابن سینا میهمان شد و پس از صرف غذا درویش به پدرش گفت که من مى خوابم و تو بیدار باش که امشب ستاره ای طلوع مى کند پس مرا بیدار کن که مرا شغلی است. پس درویش در خواب شد و پدر شیخ ابو علی سینا نشست و چون دید که ستاره بدان محل موعود رسیده است، اوّل با زوجه خود مواقعه نمود، از آن پس غسل کرده پس درویش را بیدار نمود. درویش دید که ستاره از محل موعود تجاوز کرده است، به پدر شیخ ایراد کرد که مرا دیر بیدار کردی و وقت گذشته است. پدر شیخ کیفیت واقعه را با درویش در میان نهاد. درویش گفت که از برای تو ولدی پیدا خواهد شد که اعجوبه ی زمان و وحید دوران باشد، پس شیخ الرئیس (ابن سینا) سرآمد علمای زمان شد. (5)

خلاصه اینکه علاوه بر سه عامل دوست و محیط و استاد، عامل نطفه هم یکی از عوامل سعادت و شقاوت انسان می باشد.

با توضیحاتی که داده شد، میتوانیم مقداری از این عبارت سنگین حضرت علامه حسن زاده را متوجه شویم:

"خوى والدین و حتى احوال آنها در اوقات و نیات آنها بلکه احوال نفس اوقات، در حال انعقاد نطفه‏ و غذاى مادر در زمان حمل چون دیگر اوصاف روانى و جسمانى او همه را تأثیرى خاص در مزاج طفل است. و حق سبحانه از مجراى وجود والدین نفخ روح مى ‏کند که کأنّ هر سه نافخ روح ‏اند. و روح از این مجارى رنگ مى ‏گیرد چون آب آسمان از وادیها" (6)

***
ای خوش آن کودکی کز آغازش*طیب و طاهر است زهدانا
بعد از آن مهد ناز او باشد*همچو زهدان پاک دامانا
ز غذای حلال می‌نوشد* پاک و پاکیزه شیر پستانا
خوی مادر ز شیر پستانش*می‌نشیند به طفل آسانا
مادر است صغری و پدر کبری*خود نتیجه است طفل ایشانا
شرط انتاج این مقدمتین* اندرین امر هست ایمانا
رنگ گیرد از این مقدمتین* نفخ روح خدای خلقانا
یا که هر یک دمندة روح است*گفته‌ی بعضی از بزرگانا
دامن مادر است پرورده است*عیسی و موسی بن عمرانا
ز آمنه مادر و ز عبدالله* پدر است خاتم رسولانا
(7
)
***

دامنه مطلب در این باره بسیار وسیع است، برای مطالعه بیشتر در زمینه آداب انعقاد نطفه و ازدواج، و وظایف پدر و مادر، به لینک های زیر مراجعه کنید:
•   جزوه آداب انعقاد نطفه (رساله انشاء صورت انسانی) "توصیه میشود"
•    مستند نسل پاک (تصویری)
•    وظایف مادر تا هفت سالگی کودک

 

حال برای اینکه مطلب روشن تر شود، فیلم فرمایشات بسیار شیرین و مهم حضرت علامه حسن زاده آملی را در این رابطه ببینید که قسمتهایی از متن سخنرانی را نیز در زیر درج کرده ایم:

مشاهده آنلاین فیلم

متن قسمتهایی از سخنرانی:
گاهی سؤال پیش می آید ،خدایی که احسن الخالقین است،چرا فرزندان اینگونه متولد میشوند؟؟ گاهی بیمار و گاهی ناقص؟؟!!
پاسخ: حرف در پدر و مادر است،حرف در خوراک و اوقات است ، حرف در معلم نداشتن و مطلب نشنیدن است. حرف در فقط اطفای شهوت حیوانی است .
نکاح برای اطفای شهوت حیوانی نیست ! نکاح برای انشاء صورت انسانی است !
عزیزان من خود را به دست روحانیون اصیل که مودب ( ادب آموز ) هستند بسپارید که از خود حرفی ندارند ، حرف آفریدگار و خدا و پیامبرتان را در شما پیاده می کنند . و اینکه اشکالی در تولد فرزند می بینید ، برای این است که حرف نشنیدید !
نقل خاطره :
مرد و زنی با پسر ۵۱ – ۴۱ ساله خود به قم آمدند و گفتند این پسر به سردرد مبتلاست و پزشکان قادر به درمان نبودند ،آوردیم خدمت شما !
سؤال کردم از پدر و مادر : این فرزند عزیز از چه زمانی سر دردش شروع شده؟
مادر پاسخ داد : از همان ابتدای بچگی شروع شد .
پرسیدم : نوسان هم دارد دردش یا همیشه یکسان است ؟
مادر گفت : بلی آقا هر وقت اول ماه شده درد سرش بیشتر می شود !
پس با اجازه مادر،پدر را به اتاقی دیگر بردم و در خلوت از او پرسیدم : آقا این ساعت مچ شما ،دین دارد یا بی دین است ؟ برنامه دارد یا ندارد ؟ برای کوک کردن و باز کردنش و … ؟؟
گفت : بله آقا ، حساب و کتاب دارد .
گفتم : آفرین این ساعت را ساعت ساز درست کرده که برنامه داشته ، آن طیاره که در آسمان پرواز میکند ،کشتی که در آب حرکت میکند و … همگی دارای دین و برنامه هستند . بک آن از دینش غافل شود ، سقوط میکند طیاره و غرق می شود آن کشتی !
کدام صنعت است که بی دین باشد ؟
مگر این مردم قطرات نطفه نبوده اند؟ فلینظر الانسان مم خلق؟
در ادامه گفتم : شما هیچ موجودی را بی دین پیدا نمی کنید ! می شود این همه که ساخته این نطفه ها هستند دین و برنامه داشته باشند و خود این نطفه ها دین نداشته باشند؟؟ !!
این فرزند شما که صرع دارد،بی دینی او را مبتلا کرده ! دین داری تنها به نماز و روزه و … نیست ! دین را باید در شئون زندگی پیاده کرد .
امام صادق ( ع ) فرمودند : اگر نطفه هنگام هلال ماه ( شب اول ، شب دوم و سوم ماه ) منعقد شود ، فرزند به بیماری صرع مبتلا می شود و علاج شدنی نیست !

** در این باره در کتب حضرت علامه حسن زاده آملی به اسرار و نکات بسیار مهمی بر خواهید خورد، مثلا می توانید به اوائل کتاب "شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه" ایشان مراجعه کنید. همچنین می توانید به حدیث اول مجلس 84 کتاب "امالی شیخ صدوق" مراجعه کنید که 50 دستورالعمل در آن ذکر شده است که البته در رساله انـشـاء صورت انسانـی آمده است و...

۲۶ نظر ۹۴/۰۱/۲۵
۵۳۷۰ بازديد

ما را بس (غزلی دلنشین از جناب ملا هادی سبزواری)

  "تقدیم به آن عزیزی که این ابیات از او اشک گرفت"
 غزلی دلنشین از جناب ملا هادی سبزواری:

غم عشقی ز نشاط دو سرا ما را بس
  صحبت بیدلی از شاه و گدا ما را بس

  تو و بر مسند جم جام زدن نوشت باد
  مسند خار و خس جام بلا ما را بس
  تکیه بر بالش عشرت زدن ارزانی غیر
  خشت در زیر سر و فقر و فنا ما را بس

  نیستم در خور لطف طمع از حد ببرم
  دو سه دشنام بپاداش دعا ما را بس

  خون شد از رشک دلم شانه بزلفش که کشید
روز و شب عربده با باد صبا ما را بس
  ملک الحاج و ره کعبه که در ملت عشق
  طوف این کوی خوش آئین و صفا ما را بس
  تاجر عشقم و سرمایهٔ من دین و دل است
  گلرخان نقد یکی عشوه بها ما را بس

  درد عشق تو چه سنجیم بقانون شفا
  کز اشارات دو ابروت شفا ما را بس
  هرکسی در کنف دولت صاحب جاهیست
  دل قوی دار تو اسرار
(1) خدا ما را بس
۱ نظر ۹۴/۰۱/۲۲
۱۳۰۹ بازديد

حکایتی شیرین از کتاب کلیله و دمنه

حضرت امام صادق علیه السلام در بیان حشر انسانهای بد سیرت در قیامت به صورتهاى گوناگون فرمود: "این همه حیوانات‏ مختلف، صورت و مثالِ اعمال و اخلاق انسان اند"(1)لذا در حقیقت کتابهایی مثل موش و گربه شیخ بهائی و کلیله و دمنه ابن مقفع و... در بیان احوالات و اخلاقیات انسان هستند، منتها در قالب داستان و در ظاهر حیوانات بروز کرده اند. بنابراین نباید به صرف داستان به این کتب نگاه کرد، بلکه باید خلق و خوهای حیوانی موجود در انسانها، و حالات و تطورات انسانی را در این داستانها یافت. 

یکی از داستان های کتاب شیرین کلیله و دمنه را (با تعدادی از تعلیقات حضرت علامه حسن زاده آملی) (2) تقدیم می کنیم که میتوانید در این داستان صفت حیوانی مکر و نکته های زیبای دیگری را بررسی کنید:

حکایت: [حیله کردن ماهى‌خوار بر ماهیان آبگیر]

آورده‌اند که ماهى‌خوارى بر لب آبى وطن داشت و به قدر حاجت ماهى مى‌گرفت روزگار در خصب و نعمت مى‌گذاشت. چون ضعف پیرى بدو راه یافت از شکار بازماند با خود گفت: دریغا عمر! که عنان گشاده رفت و از وى جز تجربت و ممارست عوضى نماند که وقت پیرى پایمردى یا دست‌گیرى تواند بود و امروز چون از قوّت بازماندم بناى کار خود بر حیلت مى‌باید نهاد و اسباب قوّت، که قوام معیشت بدان است، از این وجه بساخت. پس چون اندوهناک بر کران آب نشست.

پنج‌پایک (3) چون او را از دور بدید پیش آمد و گفت: تو را غمناک مى‌بینم.

جواب داد که، چگونه غمناک نباشم که مادّت معیشت من آن بود که هر روز یگان و دوگان ماهى مى‌گرفتمى و اگر بدان روزگار به سر مى‌بردمى، مرا سدّ رمق حاصل مى‌بود و در ماهى نقصان نمى‌بود. امروز دو صیّاد اینجا مى‌گذشتند و با یکدیگر مى‌گفتند: در این آبگیر ماهى بسیار است، تدبیر ایشان بباید کرد. یکى گفت: فلان جاى بیشتر است؛ چون از آن بپردازیم روى بدین جا نهیم. اگر حال چنین باشد مرا دل از جان شیرین بر باید گرفت و به رنج گرسنگى، بلکه بر تلخى مرگ دل بباید نهاد.

پنج پایک برفت و ماهیان را خبر کرد. جمله نزد او آمدند (4) و گفتند: المستشار مؤتمن (5)، ما با تو مشورت مى‌کنیم و خردمند در مشورت، اگرچه دشمن بود چیزى پرسند، شرط نصیحت فرونگذارد، خاصه در کارى که نفع آن بدو بازگردد و بقاى ذات تو به دوام تناسل ما متعلّق است، در کار ما چه صواب مى‌بینى؟

ماهى‌خوار گفت: با صیّاد مقاومت صورت نبندد و من در آن اشارت نتوانم کرد، لیکن در این نزدیکى آبگیرى دانم که آبش به صفا پرده‌ درتر از گریۀ عاشق است و غمّازتر از صبح صادق، چنانکه دانۀ ریگ در قعر آن بتوان شمرد و بیضۀ ماهى از فراز آن بتوان دید

إذا علتها الصّبا أبدت لها حبکا

 مثل الجواشن مصقولا حواشیها 

لا یبلغ السّمک المحصور غایتها

 لبعد ما بین قاصیها و دانیها (6) 

اگر بدان تحویل توانید کرد در امن و راحت و خصب و فراغت افتید. گفتند: نیکو راى است، لیکن بى‌ معاونت تو نقل ممکن نگردد.

گفت: دریغ ندارم، امّا مدّت گیرد و ساعت تا ساعت صیّادان بیایند و فرصت فائت گردد. و بسیار تضرّع نمودند و منّت‌ها تحمّل کردند تا بدان قرار داد که هر روز چند ماهى ببردى و بر بالایى که در آن نواحى بود بخوردى و دیگران در تحویل تعجیل و مسارعت مى‌نمودند و با یکدیگر پیش‌دستى و مسابقت مى‌کردند و او به چشم عبرت در سهو و غفلت ایشان مى‌نگریست و به زبان عظت (7) مى‌گفت که، هرکه به لاوۀ (8) دشمن فریفته شود و بر لئیم بد گوهر اعتماد روا دارد، سزاى او این است.

چون روزها بدان بگذشت، پنج پایک خواست که (او را) هم تحویل کند. ماهى‌خوار او را بر پشت گرفت و روى بدان بالا نهاد که خوابگاه ماهیان بود. پنج پایک چون از دور استخوان ماهیان بسیار دید دانست که حال چیست. اندیشید که خردمند چون دشمن را در مقام خطر بدید و قصد او در جان شیرین خود مشاهدت کرد، اگر کوشش فروگذارد در خون خویش سعى کرده باشد، چون بکوشد اگر پیروز آید نام گیرد و اگر به خلاف آن فتد، بارى حمیّت و مردانگى و شهامت او مطعون نگردد و با سعادت شهادت او را ثواب مجاهدت فراهم آید. پس خویشتن بر گردن ماهى‌خوار افکند و حلق او محکم بیفشرد، چنان‌که بیهوش گشت و یکسر به زیارت مالک (9) رفت.

پنج‌پایک سر خویش گرفت و پاى در راه نهاده تا به نزدیک بقیّت ماهیان آمد و تعزیت وفات یاران گذشته و تهنیت حیات باقى ایشان بگفت و از صورت حال اعلام داد.

همگنان شاد شدند و وفات ماهى‌خوار را عمرى تازه شمردند.

و إنّ حیاة المرء بعد عدوّه

 و إن کان یوما واحدا لکثیر (10) 

دمى آب خوردن پس از بدسگال

 به از عمر هفتاد و هشتاد سال

و این مثل بدان آوردم تا بدانى که بسیار کس به کید و حیلت خود هلاک شدند.

۰ نظر ۹۴/۰۱/۲۰
۴۲۶۳ بازديد

خودت هستی و خودت

حضرت علامه حسن زاده آملی:

آن که در گوهر نفس خود، ساعتى به فکرت بنشیند، دریابد که اگر خود او آن را به تباهى نکشاند هیچکس نتواند آن را تباه کند.

و آنچه که او را از تباهى باز مى دارد دانش بایسته و کردار شایسته است که دانش، آب حیات ارواح است چنانکه آب مایه حیات اشباح است.

۶ نظر ۹۴/۰۱/۱۸
۱۱۲۱ بازديد

مباهله علامه حسن زاده آملی درباره عدم تحریف قرآن

حضرت علامه حسن زاده آملی:

در قرآن کریم به هیچ وجه و هیچ نحو تحریفى نشده است، این قرآن بین دفتین که اول آن فاتحه و آخر آن ناس است همانى است که بر خاتم (ص) انزالا و تنزیلا وحى شده است و ترتیب سور و آیات همه بفرمان حق سبحانه است و اگر کسى خلاف این حکم را مدعى است علاوه اینکه رساله‌اى در رد آن نوشته‌ام (1) و براهین قاطعه آوردم، با چنان کس به مباهله حاضرم. (2)

۰ نظر ۹۴/۰۱/۱۶
۱۴۸۳ بازديد

اعتقاد حضرت آیت الله قاضی درباره شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی

حضرت علامه حسن زاده آملی درباره عظمت مقام شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی از آیت حق حضرت آیت الله قاضی نقل میکنند:

  • "و کان السید الاجلّ آیه الحقّ نادره الدهر العالم العابد الفقیه المحدّث الشاعر المُلفق العارف المکاشف سیّد العلماء الربّانیّین الحاجّ میرزا علی آقا القاضی التبریزی المتوفی 1366 ه.ق معتقدا فی حقّ الشیخ الاکبر بانّه لیس له عدیل فی آحاد الرعیّه، یعنی لا تجد بعد المعصوم له عدیلا، کما لا یکون بعد الکتاب و السنّه کتاب عدلا لفتوحاته و فصوصه فی بابه."
ترجمه:
سید اجلّ، نادره ی روزگار، عالم عابد، فقیه محدث، شاعر حاذق، عارف مکاشف، سید علمای ربانی، حاج میرزا علی آقا قاضی تبریزی (متوفی 1366 هجری قمری) در حق شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی معتقد بود که در بین آحاد رعیت برای او عدیل و جایگزینی نیست، یعنی بعد از معصوم، برای او عدیلی یافت نمی شود، همانطور که بعد از قرآن و سنّت، کتابی عدیل و هم رتبه ی کتاب فتوحات مکیه و فصوص الحکم او وجود ندارد.
۴ نظر ۹۴/۰۱/۱۳
۱۴۱۰ بازديد

اثر صفات ذمیمه بر زیبایی خط انسان

صفات و اخلاق ذمیمه در جان انسان اثر دارند و افعالش هم که از نفس و جان او تراوش میکنند، از آن رنگ میگیرند. خط انسان هم یکی از این افعال است. 

حضرت علامه حسن زاده آملی در این باره آورده اند:

"میر عماد حسنى در آداب المشق مى گوید: اگر انسانى جان او ناپاک و آلوده باشد و اندیشه هاى باطل و ناروا داشته باشد، خط و مشق او صحیح و موزون نخواهد شد و خوش و ممتاز نخواهد گردید."(1)

و در جای دیگر فرمودند:

"میر عماد حسنى در فصل اول رساله اش به نام آداب المشق در بیان صفات کاتب فرمود: بدان که کاتب باید از صفات ذمیمه احتراز نماید زیرا که صفات ذمیمه در نفس علامت بى اعتدالى است، و حاشا که از نفس بى اعتدال، کارى آید که در او اعتدال باشد،

مصراع: از کوزه همان برون تراود که در اوست،

پس کاتب باید که از صفات ذمیمه بکلى منحرف گردد، و کسب صفات حمیده کند تا آثار انوار این صفات مبارک، از چهره شاهد خطش سر زند، و مرغوب طبع ارباب هوش افتد."(2)

۶ نظر ۹۴/۰۱/۰۹
۱۵۹۶ بازديد

شعر علامه حسن زاده آملی برای امام زمان

غزل کعبه امید حضرت علامه حسن زاده آملی که برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه گفته شده است:

محبوب من که دائم هستم بگفتگویت

معشوق من که دائم هستم به جستجویت

آیا شود که روزی، روزی شود حسن را

احسان گونه گون و الطاف نوبنویت

بشنیده ام که خویت چون روی تست دلکش

ای من فدای رویت ای من فدای خویت

آیا شود که روزی با چشم خویش بینم

آن قامت رسا و رخسارۀ نکویت

ای که به لیله القدر کرّ و بیان بالا

اسرار هر دو عالم گویند مو به مویت

آیا شود که روزی تفتیده جان ما را

از تشنگی رهایی زآب زلال جویت

ای آستان قدست دارالسلام جانها

بس کاروان که بسته بار سفر بسویت

آیا شود که روزی این زار ناتوان را

باری دهی ز لطفت پایی نهد به کویت

ای شاهد دل آرا در بزم آفرینش

 وی شاهدان عالم مشتاق دید رویت

آیا شود که روزی این عاشق وصالت

دستی رساند اندر دامان مُشکبویت

ای کعبه امید خوبان درگه عشق   

چون تو خدیو باشی خود آبرو خدویت

آیا شود که روزی اندر برت حسن را

گویی چه خوش رسیدی اینک به آرزویت 

منبع: دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی، غزل کعبه امید

۷ نظر ۹۴/۰۱/۰۷
۵۴۸۸ بازديد

دانلود کتاب غزلیات شمس تبریزی

وبلاگ قاصدون پس از آنکه کتاب مثنوی معنوی را برای خوانندگان محترم عرضه کرد، هم اکنون دیوان کامل غزلیات شمس تبریزی را آماده کرده است که شامل 3229 غزل می باشد. برای اولین بار در سطح اینترنت میتوانید با این فونت و نگارش و صفحه آرایی منحصر به فرد، کتاب ارزشمند مولانا را در قالب فایل pdf دریافت کنید. در ضمن، این نسخه شامل فهرست اشعار است که دسترسی به شعر موردنظر را آسان تر می کند.

نمونه یک صفحه

دانلود دیوان غزلیات شمس با فرمت pdf:
۳ نظر ۹۴/۰۱/۰۵
۱۶۲۴۱ بازديد

فاطمه لیله القدر است

قال الصادق (علیه السلام):

« انا انزلناه فی لـیلة القـدر، اللیلة فاطـمه و القـدر الله، فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر و أنما سمیت فاطمه لأن الخلق فطموا عن معرفتها و قوله و ما ادریک ما لیلة القدر لیلة القدر خیر من الف شهر یعنی خیر من الف مؤمن و هی ام المؤمنین تنزل الملائکة و الروح فیها و الملائکه المؤمنون الذین یملکون علم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ والروح القدس هی‌ فاطمة(علیهاالسلام)‌ بأذن ربهم من کل أمر سلام هی حتی مطلع الـفجر یعنی حتی یخرج القائم آل محمّد (علیه السلام) » 

امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمود:

(ما آنرا در شب قدر نازل کردیم) شب، حضرت فاطمه و قدر، خداوند متعال است. پس هر کس حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها ) را به حقیقت معرفت بشناسد،‌ شب قدر را درک کرده است و جز این نیست که آنحضرت، فاطمه نامیده شد، چون خلائق از شناخت او عاجز شده اند (و فرمایش خداوند عزّوجلّ که: و تو چه می دانی‌ شب قدر چیست؟ شب قدر از هزارماه بهتراست) یعن‍ی بهتر از هزار مؤمن زیرا او مادر مؤمنین است و (در این شب فرشتگان و روح نازل میشوند.) فرشتگان یعنی مؤمنانی‌ که از علم آل محمد (صـلوات الله عـلیهم اجـمـعین)‌ بـهـره مـند می باشـند و روح؛ هـمان روح الـقـدس که حـضـرت فـاطـمــه زهـراء (سـلام الله عـلیهـا ) اسـت می‌ بـاشـد؛ و (از هر امـر و فرمـانی ســلام و رحمـت است تا طـلوع سپیده دم)؛ یعنی تا هنگام ظهور و قیام حضرت قائم آل محمد (عجل الله تعالی ‌فرجه الشریف).  

و چطور فاطمه زهرا لیله القدر نباشد که 11 قرآن ناطق از وجود مبارکش تنزل کرده اند؟!

۲۰ نظر ۹۴/۰۱/۰۴
۱۳۴۲ بازديد