دانلود کتاب سیر حکومت در اروپا

دانلود کتاب سیر حکومت در اروپا

"سیر حکمت در اروپا" کتابی از محمدعلی فروغی است در سه جلد منتشر شده است و نخستین اثر دقیق و منظم از فلسفه غرب در ایران است. این کتاب شامل سه جلد و یک ضمیمه‌ است.

میتوانید هر سه جلد این کتاب را در یک فایل pdf دریافت کنید:

دانلود کتاب سیر حکومت در اروپا:

۱ نظر ۹۵/۰۳/۱۶
۱۶۴۰ بازديد
دانلود تفسیر مجمع البیان

دانلود تفسیر مجمع البیان

"مجمع البیان فی تفسیر القرآن" تفسیر ماندگار جناب امین الاسلام ابو علی فضل بن الحسن الطبرسی است. این تفسیر شریف، شامل ویژگیهای منحصر به فردی است که آن را از سایر تفاسیر قرآن متمایز ساخته است. این تفسیر به نوعی برگرفته از تفسیر تبیان شیخ طوسی است.

در مجمع البیان به مباحثی مانند قرائت، اعراب، لغات، بیان مشکلات، ذکر موارد معانی و بیان، شان نزول آیات، روایات وارده، شرح و تبیین قصص و حکایات، ذکر ارتباط آیات و... پرداخته شده است، لذا این تفسیر ارزش بسیار بالایی داشته و سابقا جزو کتب درسی حوزه علمیه بوده است و علمای زیادی بر آن حاشیه و تعلیقه زده اند.

لذا بر آن شدیم که این کتاب را در اختیار شما قرار دهیم، این نسخه توسط دار المرتضی بیروت در 10 جلد و به زبان اصلی (عربی) چاپ شده است و دارای چاپی منقح و بسیار نفیس است.

دانلود  کتاب مجمع البیان فی تفسیر القرآن:

۲ نظر ۹۵/۰۳/۰۷
۸۱۵۲ بازديد
سوگند علامه حسن زاده آملی درباره کتب عقلی و عرفانی

سوگند علامه حسن زاده آملی درباره کتب عقلی و عرفانی

حضرت علامه حسن زاده آملی:

« و لعمری من اعتزل عن الکتب العقلیه والصحف العرفانیه مما أهدتها الأیادی النوریه ک "تمهیدالقواعد" و "شرح القیصری علی فصوص الحکم" و "سرح العیون فی شرح العیون" و "مصباح الانس" و "شرح المحقق الطوسی علی الاشارات" و "الأسفار" و "الشفاء" و "الفتوحات المکیه" ، فقد عزل نفسه عن فهم الخطاب المحمدی -ص- و حرمها من النیل بسعادتها القصوی» .


به جانم قسم! آن که خود را از کتب عقلی و صحف عرفانی که دستهای نورانی آن ها را اهدا نموده است، دوری کند، مانند تمهید القواعد، شرح قیصری بر فصوص الحکم و سرح العیون فی شرح العیون و مصباح الانس و شرح محقق طوسی بر اشارات و اسفار و شفا و فتوحات مکیه، همانا خود را از فهم خطاب محمدی -ص- (قرآن) دور کرده است و جان خود را از نیل به سعادت قصوایش محروم ساخته است.
۱ نظر ۹۵/۰۳/۰۴
۱۷۶۴ بازديد
حضرت مهدی در آثار علامه حسن زاده آملی

حضرت مهدی در آثار علامه حسن زاده آملی

طلیعه

بهار آمده با کاروان لاله به باغ

به دشت ژاله گل نو دمیده می آید

به سوی قله بی انتهای بیداری

پرنده ای که به خون پر کشیده می آید

در آن کران که بود خون عاشقان جوشان

شهید عشق سر از تن بریده می آید

به پاسداری آیین آسمانی ما

گزیده ای که خدا برگزیده، می آید[1]

برای سخن گفتن از آن فروغ فروزان باید وضو ساخت و رکعتی نماز توأم با شور و نشاط خواند و به صحن آینه ایمان قدم نهاد. او طنین پر صفای صداقت، مدیحه سرای اشتیاق به ساحت قرب حق، بلبل نغمه سرای سرمدی و رایحه دل انگیز بهار هستی است.

در این نوشتار سیری در آثار علامه حسن زاده آملی داریم و گل های مهدوی (عج) در آن را به خوانندگان تقدیم می داریم:


امام زمان، انسان کامل

آیت الله حسن زاده آملی می نویسد: امام زمان در عصر محمدی، انسان کاملی است که جز در نبوت تشریعی و دیگر مناصب مستأثره ختمی، حائز میراث خاتم به نحو اتمّ است و مشتمل بر علوم، و احوال و مقامات او به طور اکمل است و با بدن عنصری در عالم طبیعی و سلسله زمان موجود است؛ چنان که لقب شریف صاحب الزمان بدان مشعر است؛ هر چند احکام نفس کلیّه الهیه وی بر احکام بدن طبیعی او، قاهر و نشئت عنصری او مقهور روح مجرد کلی اوست و از وی به قائم و حجة الله و خلیفة الله و قطب عالم امکان و واسطه فیض و به عناوین بسیار دیگر نیز تعبیر می شود».[2]

وی عقیده دارد: انسان کامل که تجلی آن امام معصوم است، تبلوری از اسم اعظم الهی است.[3] از دیدگاه ایشان بقای تمام عالم، به بقای انسان کامل است؛ چون انسان کَوْن جامع و مظهر اسم جامع است و تمام اسما در ید قدرت اوست. صورت جامعه انسانی و غایت غایت های تمام موجوداتی که امکان وجود دارند، اوست. بنابراین دوام مبادی غایات، دلیل استمرار بقای علت غائیّه است. پس به بقای فرد کامل انسان، بقای تمام عالم خواهد بود.[4] مقام قطب همان رتبه امامت و مقام خلافت است که تعدد و انقسام به ظاهر و باطن در آن راه ندارد. امام در هر عصر بیش از یک شخص ممکن نیست و آن خلیفة الله و قطب زمان است و کلمه خلیفه به لفظ واحد در کریمه (إِنّی جاعِلٌ فِی اْلأَرْضِ خَلیفَةً ) اشاره به وجوب وحدت خلیفه در هر عصر است. شقوق اعلم و اعقل و مانند آن و نیز تقسیم نمودن خلافت به ظاهر و باطن، حق سکوتی است که اوهام موهون را بدین قسمت اقناع و ارضا می نماید.[5]

«حجت خدا» خواه ظاهر باشد و خواه غایب، شاهد است؛ شاهد قائمی که هیچ گاه قعود ندارد. بدان که فایده وجود امام، منحصر به جواب دادن سؤال های مردم نیست، بلکه موجودات و حتی کمالات موجود به وجود آنها وابسته اند و در حال غیبت افاضه و استفاضه او استمرار دارد، همچون خورشیدی که از پس ابر ها، نور، گرما و حرارت خود را به موجودات می رساند:

آن شاخ گل ار چه هست پنهان ز چمن

از فیض وجود اوست عالم گلشن

خورشید اگر چه هست در ابر نهان

از نور وی است باز عالم روشن

به علاوه، باید دید آیا خلیفة الله غایب است یا ما حاضر نمی باشیم و در حجابیم و اسم خود را بر سر آن شاهد هر جایی می گذاریم:

یارب به که بتِْوان گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی

ما را که برهان های یقینی عقلی و نقلی به تواتر از بیت وحی داریم، نیاز به تمسّک های اقناعی (قانع کننده) نمی باشد، مگر اینکه برای انس مردم با این وضع گوییم: لاک پشت از دور توجه به تخم خود می کند و آن را برای وجود لاک پشتی مستعد می گرداند. آیا نفس کلی قدسی خلیفة الله و ولیّ الله و حجة الله به خلق در حال غیبت، از توجه نفس لاک پشت به وی کمتر است؟![6]

شواهدی بر امکان دوام بدن عنصری
۱ نظر ۹۵/۰۳/۰۲
۹۴۴ بازديد
کانال تلگرام آموزش علم نجوم و هیئت

کانال تلگرام آموزش علم نجوم و هیئت

کانال تلگرام آموزش گام به گام علم نجوم و هیئت بر اساس مبنای قدماء،
به زبان ساده

کاری از سایت قاصدون


.
آدرس کانال:

۱ نظر ۹۵/۰۲/۲۹
۲۹۴۵ بازديد
دانلود کتاب بدایه الحکمه علامه طباطبایی

دانلود کتاب بدایه الحکمه علامه طباطبایی

"بدایه الحکمه"‌ کتابی از حضرت علامه سید محمد حسین طباطبایی است که به عنوان کتاب آغازین در علم فلسفه مطرح می شود. این کتاب در سال ۱۳۹۰ هجری قمری به عنوان متن درسی فلسفهٔ صدرایی تألیف شده است.

میتوانید این کتاب شریف را با چاپ عالی و با زبان  اصلی (عربی) دریافت نمایید:

دانلود کتاب بدایه الحکمه علامه طباطبایی:

۳ نظر ۹۵/۰۲/۱۰
۱۰۷۵۹ بازديد
قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند

قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند

علامه حسن زاده آملی:

قرآن و عرفان و برهان از هم جدائى ندارند

مفاد این سخن نه این است که نظر عقلى باطل و کسب علوم عقلى ناصواب و برهان ناتمام است ؛ چه اینکه خود قرآن کریم ، که مهمترین منطق وحى است ، فهم حقایقش را گاهى اضافه به دانشمندان فرمود، و گاهى به خردمندان ، و گاهى به اندیشمندان ، و گاهى به صاحبدلان و نظایر آنان و فرمود: وَ

 یَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ. (و کسانى که از دانش بهره یافته‏اند، مى‏دانند که آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است‏) و فرمود: إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ.(ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم، باشد که بیندیشید ( و فرمود: کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ. (این گونه نشانه‏ها[ى خود] را براى مردمى که اندیشه مى‏کنند به روشنى بیان مى‏کنیم‏) و فرمود: أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها. (آیا به آیات قرآن نمى ‏اندیشند؟ یا[مگر] بر دلهایشان قفلهایى نهاده شده است؟)

و آیات بسیار دیگر از قبیل هر یک اینها. غرض اینکه هر کس حظ او در علوم اوفر و بهره وى از آنها بیشتر است ، نصیب او از قرآن بیشتر است ؛ که کتاب عقل و علم و فکر است ؛ و حاشا که قرآن و عرفان و برهان از هم جدایى داشته باشند.

 صدرالمتالهین ، در آغاز فصل دوم باب ششم نفس اسفار(ج 4، ص 75) که پس از اقامه براهین بر تجرد نفس ناطقه در فصل قبل آن ، این فصل را در نقل ادله سمعییه از آیات و روایات عنوان کرده است فرموده است:

  • فلنذکر ادله سمعیه لهذا المطلب حتى یعلم ان الشرع و العقل متطابقان فى هذه المساله کما فى سائر الحکمیات و حاشى الشریعه الحقه الالهیه البیضاء ان تکون احکامها مصادمه للمعارف الیقینیه الضروریه و تبا لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه (اسفار ج 4، ص 75).

 یعنى چون در این مطلب ، که اثبات تجرد نفس ناطقه انسانى است ، چند برهان عقلى در فصل سابق آورده ایم ، در این فصل چند دلیل سمعى از آیات و روایات ذکر کنیم تا دانسته شود که عقل و شرع در این مسئله تجرد نفس ، مانند دیگر مسائل حکمیه ، با هم متطابق اند و از هم جدایى ندارند؛ و حاشا که شریعت حقه الهیه ، که خورشید درخشان است ، احکام آن مصادم معارف یقینیه ضروریه باشند. و هلاک بر آن فلسفه اى که قوانین آن مطابق کتاب و سنت نیست !

صاحب فتوحات مکیه ، در آخر باب دوازدهم آن در بیان کریمه وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ.‏ (و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او مى ‏گوید) مى فرماید: و نحن زدنا مع الایمان بالاخبار الکشف .( فتوحات مکیه، ص 345، ج 2، طبع اخیر مصر)

و صاحب اسفار، در فصل شانزدهم موقف هشتم الهیات آن در بیان آن مى فرماید: و نحن بحمدالله عرفنا ذلک بالبرهان و الایمان جمیعا (اسفار، ج 3، ص 139، ط 1).

 و نیز آخرین فصل الهیات اسفار در توفیق بین شریعت و حکمت ، در دوام فیض - بارى تعالى - و حدوث عالم ، عنوان شده است و چنین آمده است: فصل فى طریق التوفیق بین الشریعه و الحکمه فى دوام فیض البارى و حدوث العالم ، قد اشرنا مرارا ان الحکمه غیر مخالفه للشرایع الحقه الالهیه بل المقصود منهما شى واحد، هى معرفه الحق الاول و صفاته و افعاله ؛ و هذه تحصل تاره بطریق الوحى و الرساله فتسمى بالنبوه و تاره بطریق السلوک و الکسب فتسمى بالحکمه او الولایه . و انما یقول بمخالفتهما فى المقصود من لا معرفه له بتطبیق الخطایات الشرعیه على البراهین الحکمیه ، و لا یقدر على ذلک الا موید من عندالله کامل فى العلوم الحکمیه مطلع على الاسرار النبویه .

یعنی شریعت و حکمت در دوام فیض بارى ، که امساک فیض از فیاض على الاطلاق مطلقا محال است ، و در اینکه عالم حادث به حدوث زمانى است موافق هم اند؛ و بارها اشاره نموده ایم که حکمت مخالف با شرایع حقه الهیه نیست ، بلکه مقصود از هر دو یک چیز است که معرفت حق - تعالى - و صفات و افعال اوست . و این معرفت حاصل به طریق وحى و رسالت موسوم به نبوت است ، و بطریق سلوک و کسب مسماى به حکمت یا ولایت است . و آن کسى قایل به مخالفت حکمت با شرایع حقه الهیه در معنى و مقصود است که معرفت به تطبیق خطابات شرعیه بر براهین حکمیه ندارد؛ و قادر بر این تطبیق نیست مگر کسى که موید من عندالله و کامل در علوم حکمیه و مطلع بر اسرار نبویه است . و چنانکه خود آن جناب فرموده اند، در چندین جاى دیگر اسفاره متعرض ‍ همین مطلب شده است ، و ما بتفصیل در کتاب عرفان و حکمت متعالیه نقل و بحث نموده ایم .

غرض اینکه قلم در طرد معرفت فکرى زدن و خط بطلان به منشورات براهین عقلى کشیدن ، و دین الهى و فلسفه الهى را جداى از هم داشتن و پنداشتن ستمى بس بزرگ است
؛ و در عین حال ، تمیز بین دو نحو ارتزاق لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم‏. ( قطعاً از بالاى سرشان ‏[برکات آسمانى‏] و از زیر پاهایشان ‏[برکات زمینى‏] برخوردار مى‏ شدند) را ندادن سخنى سخت سست است .
 هیچ گاه بشر نمى تواند از منطق و برهان بى نیاز باشد چنانکه از وحى و رسالت و بالاخره اگر عارف بخواهد فرضا یکى از مطالب فلسفى را رد کند، باید با دلیل رد کند و دلیل خود فلسفه است . اولیاى دین ما علیهم السلام در مقام احتجاج و استدلال ، به طریق فکر و نظر اقدام مى فرمودند؛ چنانکه احتجاج شیخ اجل طبرسى قدس سره و نیز احتجاج بحار در این مطلب سند زنده اند.
بلکه خود قرآن مجید حجتى گویا در این موضوع است ، کما لا یخفى على اهله . مبناى پیشرفت عقل و هشدارى بشر به احتجاج و استدلال است که به سه قسم برهان و خطابه و جدال احسن تقسیم مى شود، چنانکه قرآن کریم بدانها ناطق است که ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَن‏. (( با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به‏[شیوه‏اى‏] که نیکوتر است مجادله نماى)).

۱ نظر ۹۵/۰۲/۰۱
۵۷۳ بازديد
دانلود کتاب الاشارات و التنبیهات ابن سینا

دانلود کتاب الاشارات و التنبیهات ابن سینا

"الاشارات و التنبیهات" کتاب بی بدیل جناب شیخ الرئیس ابو علی سینا است که در دو بخش منطق و فلسفه نوشته شده است و شرح محققانه استاد بشر خواجه نصیر الدین طوسی نیز زینت بخش این کتاب شریف است.

هم اکنون می توانید کتاب شرح اشارات (اشارات ابن سینا همراه با شرح محقق طوسی) را از سایت قاصدون دریافت نمایید. 

نسخه ای که در اختیار شما قرار دادیم با زبان اصلی (عربی)، در 4 جلد ، با چاپ نفیس دارالمعارف بیروت و با فرمت pdf است.

دانلود کتاب اشارات و تنبیهات ابن سینا همراه با شرح خواجه نصیر الدین طوسی:

۳ نظر ۹۵/۰۱/۲۶
۱۳۲۳۹ بازديد
تاثیر علوم هندسی و ریاضی بر نفس انسان

تاثیر علوم هندسی و ریاضی بر نفس انسان

علامه حسن زاده آملی:

علم به قوانین حسابى و قواعد مسائل عددى در تقویت نفس انسانى از اعظم وسائل است، به خصوص علم هندسه که در تعدیل و تقویم ذهن و فکر و قلم و بیان تأثیرى به سزا دارد.

حکما و فلاسفه بزرگ گفته‏ اند: براى رسیدن به معرفت حقایق اشیاء فکر را باید به علوم ریاضى ورزش داد.

آرى علوم ریاضى براى حکیم به مثابت مسطره براى خطاط است، همچنانکه مسطره، مشاق را از کجى و بى‏ نظمى در کتابت حروف، و انحراف سطور، حافظ است؛ علوم ریاضى فکر را از خطا و اعوجاج و انحراف باز مى‏دارند و به آن استقامت و اعتدال مى ‏دهند. زیرا که مسائل آن مبتنى بر قواعد خلل ناپذیر است و هیچ مسامحه و سهل انگارى در آنها راه ندارد، با تخمین و تقریب درست نمی شود. اگر چنانچه اندک اشتباه و غفلت در اعمال قوانین آن به محاسب روى آورد از نتیجه فرسنگها دور مى‏ شود و از رسیدن به مقصود باز مى‏ ماند. لذا گفته ‏اند که عدد براى محاسب مانند دندانه‏ هاى کلید است که اگر زائد یا ناقص باشد فتح باب نمیشود و هرگز درب مطلوب به روى او باز نمی گردد.

لذا انسانهاى ورزیده در علوم ریاضى صاحب رأیى صائب، و نظرى ثاقب، و کم گوى و گزیده گوى، و دیر گوى و نکوگوى مى‏ شوند. عبارات و الفاظ آنان نوعا حساب شده است. قلم آنان بسیار رصین و متین است. مى‏ بینیم که عبارات خواجه طوسى در شرح اشارات شیخ رئیس، و تحریر اصول اقلیدس، و تحریر مجسطى بطلمیوس و دیگر مصنفاتش به فارسى و عربى، چنان سخت استوار است که گویى به جاى مرکب، سرب مذاب به کار برده است.

ابن فنارى که یکى از عارفان به نام است، در فصل دوم‏ فاتحه مصباح الانس، علم ریاضى را علم ایقانى بدون اختلاف معرفى نموده است.

ابن خلدون در مقدمه تاریخش سخنى در فضیلت علم هندسه دارد که بپارسى ترجمه و نقل مى‏ کنیم:

  • هندسه به خرد فروغ، و به اندیشه راستى مى ‏دهد. زیرا همه براهینش به روشى روشن و سبکى آشکار است. از همین جهت غلط در قیاس هایش راه ندارد. لذا به ممارست آن فکر از خطا دور مى ‏گردد. و بر اثر روش روشن، هوش و بینش به هندسه‏ دان دست مى‏ دهد.

و گفته ‏اند بر در سراى افلاطون نوشته بود: هر کس هندسه‏ دان نیست به منزل ما وارد نشود.

و مشایخ ما گفته‏ اند: ممارست در علم هندسه براى فکر به مثابت صابون براى جامه است. چنانکه این جامه را تمیز مى‏ گرداند، آن فکر را صافى مى‏ نماید. و این از جهت حسن ترتیب و انتظامى است که در مسائل هندسى بکار رفته است.

در سیر حکمت در اروپا ترجمه افلاطون آمده است: 

  • وى در بیرون شهر آتن باغى داشت وقف علم و معرفت نمود. مریدانش براى درک فیض تعلیم و اشتغال به علم و حکمت آنجا گرد مى ‏آمدند. و چون آن محل آکادمیا نام داشت فلسفه افلاطون معروف به حکمت آکادمى شد، و پیروان آن را آکادمیان خواندند. و امروز در اروپا مطلق انجمن علمى را آکادمى مى‏ گویند. گفته ‏اند که بر سر در باغ آکادمى نوشته بود هر کس هندسه نمى‏ داند وارد نشود.

و نیز قفطى در تاریخ الحکماء گوید: حکماى یونان بر ابواب مدارسشان مى‏ نوشتند که کسى اصول اقلیدوس را نخوانده است در این مدرسه وارد نشود.

و نیز قفطى در تاریخ یاد شده چند بیت رسا و بلند از ابو على مهندس مصرى در وصف اقلیدس و کتاب اصول هندسه و نقل کرده است که:

اقلیدس العلم الذى تحوى به

ما فى السماء معا و فى الافاق‏

تزکو فوائده على انفاقه

یا حبذا زاک على الانفاق‏

هو سلم و کانما اشکاله

درج الى العلیا للطراق‏

ترقى به النفس الشریفة مرتقى

اکرم بذاک المرتقى و الراقى‏

 یعنى کتاب اصول اقلیدس دانشى را در بر دارد که با فراگرفتن آن، هر آنچه در آسمان و آفاق زمین است. دست مى یابى. هر اندازه انفاقش کنى بیشتر مى‏ شود، به ‏به چه نیکو است چیزى که به انفاق، زیاد مى‏ شود. این کتاب براى بالا روندگان به مراتب والاى علم، گویى نردبانى است که أشکال هندسى آن پله‏ هاى آنست. نفس شریف به این نردبان به مقامى بلند ارتقاء مى‏یابد، چه گرامى است آن مقام بلند، و چه گرامى است آنکه بسوى چنان مقامى ارتقاء مى‏ یابد.

۲ نظر ۹۵/۰۱/۱۹
۱۱۴۱ بازديد
چرا خداوند از خلق پوشیده است؟

چرا خداوند از خلق پوشیده است؟

مردی از زنادقه نزد حضرت رضا علیه‏ السلام آمد، آن مرد ‏پرسید که: چرا خدا از خلق پوشیده است؟
امام فرمود: «ان الاحتجاب عن الخلق لکثره ذنوبهم= گناهانشان حجابند.
 
شیخ اجل سعدی گوید: 
سعدی! حجاب نیست، تو آیینه پاک دار
 زنگار خورده چون بنماید جمال دوست؟

حال بدان که گناه را مراتب است، از گناه پیش پا افتاده چون سرقت و کذب و قمار و نحوها، تا پله پله انسان به جایی می رسد که علم و عبادتش را گناه می بیند و بعد خودش را که وجودک ذنب لا یقاس به ذنب...

۳ نظر ۹۵/۰۱/۱۶
۷۴۷ بازديد