۱۳۶ مطلب با موضوع «علما و بزرگان» ثبت شده است

واقعه تحول آیت الله انصاری همدانی و گرایش ایشان به عرفان

عارف بزرگ حضرت آیه الله محمد جواد انصاری همدانی رحمه الله در خصوص تحول روحی خود این چنین می گویند:
من به تشویق علمای همدان، به دیار قم رهسپار شدم. تا آن زمان، به طور کلی با عرفان و سیر و سلوک مخالف بودم و مقصود شرع را همان ظواهری که دستور داده شده می دانستم تا این که برایم اتفاقی پیش آمد.
در همان سن جوانی، که به همدان رفته بودم، مطلع شدم شخص وارسته ای به همدان آمده و عده زیادی را شیفته خود کرده است. من به مجلس آن شخص رفتم و دیدم عده زیادی از سرشناس ها و روحانیون همدان گرد آن شخص را گرفته اند و او هم در وسط، ساکت نشسته است. پیش خود فکر کردم گر چه اینها افرادی بزرگ و دارای تحصیلات عالیه اند، اما این تکلیف شرعی من است که آنان را ارشاد کنم؛ از این رو، شروع به ارشاد آن جمع نموده، نزدیک به دو ساعت با آنها صحبت کردم و به کلی منکر عرفان و سیر و سلوک الی الله به صورتی که عرفا می گفتند، شدم. مدتی پس از سکوت من، آن ولی الهی سربلند نموده، با دید عمیقی به من نگریست و گفت:
«نزدیک است که تو خود، آتشی به سوختگان عالم بزنی.»
من متوجه گفتار وی نشدم، ولی تحول عظیمی در باطن خود احساس کردم و برخاستم و از میان جمع بیرون آمدم؛ در حالی که احساس می کردم تمام بدنم را حرارت فرا گرفته است.

عصر بود که به منزل رسیدم و شدت حرارت زیاد شد. اوایل مغرب، نماز مغرب و عشاء را خواندم و بدون خوردن غذایی به بستر خواب رفتم. نیمه های شب بیدار شدم و در حال خواب و بیداری، دیدم که گوینده ای به من می گوید:

«العارف فینا کالبدر بین النجوم و کالجبرئیل بین الملائکه»

(شخص عارف در بین ما، همانند قرص ماه است در بین ستارگان و همانند جبرائیل است در بین فرشتگان)

به خود نگریستم و دیدم دیگر آن حال و هوا و اشتیاقی که به درس داشتم در من نمانده است. کم کم احساس کردم که نیاز به چیز دیگری دارم تا این که دوباره به قم آمدم. در قم، شروع به حاشیه زدن بر کتاب شریف عروه الوثقی کردم تا یک شب با خود فکر کردم که چه نیازی به حاشیه من است، به حمدالله، به اندازه کافی علماء حاشیه زده اند و نیازی به حاشیه من نیست و از ادامه کار منصرف شدم.
در همان شب، این خواب را دیدم: «در عالم رویا، حوضی بسیار بزرگ با رنگ های مختلفی دیدم که دور آن حوض، پر از کاسه های بزرگی بود، بر آنها اسماء خداوند و از جمله این آیه شریفه (ذلک فضلُ الله یوتیه من یشاءُ) نوشته شده بود. وقتی به نزدیک آن حوض رسیدم، جامی لبریز از آب حوض کرده، به من نوشاندند. از خواب پریدم و تحولی عظیم در خود احساس کردم و آن چنان جذبات عالم علوی و نسیم نفحات قدسیه الهی بر قلب من نواخته شده بود که قرار را از من ربود؛ وجود خود را شعله ای از آتش دیدم.
از آن به بعد، به این طرف و آن طرف زیاد مراجعه کردم که شاید دستم به ولی کاملی برسد و از وی بهره ببرم. در آن زمان، ولی الهی آیه الله العظمی شیخ میرزا جواد ملکی تبریزی رحمه الله رحلت کرده بودند و هر چه نزد شاگردانش رجوع می کردم، عطش من فرو نمی نشست، تا این که خود را تنها و بیچاره دیدم.
سر به بیابان ها و کوه های اطراف قم گذاشتم، صبح ها می رفتم و عصرها بر می گشتم تا این که پس از حدود پنجاه روز تضرع و توسل به ساحت مقدس معصومین علیهم السلام، وقتی اضطرار و بیچارگیم به حد اوج رسید و یک سره خواب و خوراک را از من ربود، ناگهان پرده ها از جلوی چشمم برداشته شد و نسیم حیات بخش رحمت، از حریم قدس الهی وزیدن گرفت و لطف الهی شامل حالم گردید؛ مقصد خود را در وجود مقدس خاتم الانبیاء، حضرت محمد صلی الله و علیه و اله و سلم یافتم و متوجه شدم در این زمینه، وجود خاتم الانبیاء دستگیری می نماید. از آن زمان به بعد، مرتب به ساحت مقدس آن حضرت متوسل می شدم و از حضرت بهره فراوان می بردم.
۳ نظر ۹۳/۱۰/۰۶
۱۵۳۶ بازديد

غزل علی الله (حضرت علامه حسن زاده آملی)

از صحبت اغیار گذشتیم علی الله 
ما از همه جز یار گذشتیم علی الله
شد وعده دیدار من و یار شب تار 
از خواب شب تار گذشتیم علی الله
خاکم به سر ار جز به وصالش بنهم سر 
از جنت و از نار گذشتیم علی الله
از زهد ریایی که بود شیوه ی خامان 
ما سوخته یکباره گذشتیم علی الله
در اهل زمانه دل بیدار ندیدیم
زین مردم بیمار گذشتیم علی الله
چشم طمع از مال جهان پاک ببستیم
از اندک و بسیار گذشتیم علی الله
از حرف ندیدیم بجز تیرگی دل
 ناچار ز گفتار گذشتیم علی الله
حق راست انا الحق حسنا گر چو حلّاج 
از بیم سر دار گذشتیم علی الله

۵ نظر ۹۳/۱۰/۰۴
۱۵۶۷ بازديد

آیه ای در اثبات امتداد غیبت امام زمان

در کتاب هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده آملی آمده است:

"قرآن کریم درباره یونس پیغمبر علیه السلام فرمود: (و لولا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون) (1)، پس اگر حجتی الهی را در ظَهر ارض(2)، عمری دراز باشد، چه جای استبعاد و استیحاش؟ لذا آیه مذکور در امتداد غیبت امام زمان حجه ابن الحسن عسکری علیه السلام تمام و کمال است."(3)

پی نوشتها:

1. سوره صافات، آیه 143 و 144 (ترجمه آیه: اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در شکم نهنگ باقی می ماند.)

2. ظهر ارض= روی زمین

3. حضرت علامه حسن زاده آملی - هزار و یک کلمه - نکته 236

۲ نظر ۹۳/۱۰/۰۳
۹۵۱ بازديد

دستوری آسمانی از قرآن: ساعت زنگی

برای بیدار شدن از خواب، دستوری آسمانی از یکی از آیات قرآن کریم رسیده است. این مطلب را از کتاب شریف هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده آملی نقل می کنیم و سپس به ترجمه روایات می پردازیم:

"ساعت زنگی:

آخر سوره مبارکه کهف (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) (1) فی مجمع البیان للطبرسی: قال ابو عبدالله علیه السلام: ما من احد یقرأ آخر الکهف عند النوم الا تیقِّظ فی الساعه التی یریدها، و فی تفسیر الصافی للفیض:فی الکافی عن الصادق علیه السلام ما من عبد یقرأ آخر الکیف عند النومه الا تیقظ فی الساعه التی یرید." (2)

در مجمع البیان جناب طبرسی آمده است:

امام صادق علیه السلام فرموده اند: احدی نیست که آیه آخر سوره کهف را بخواند، مگر اینکه در ساعتی که میخواهد بیدار می شود.
در تفسیر صافی فیض کاشانی آمده است:
در کافی آمده است که امام صادق علیه السلام فرموده اند: بنده ای نیست که آیه آخر سوره کهف را هنگام خوابیدنش بخواند، جز اینکه در ساعتی که می خواهد بیدار می شود.

حضرت علامه حسن زاده آملی در پایان میفرمایند:

"راقم کسی را می شناسد که با این دستور آسمانی، نیت ساعتِ تیقظ می کرد و حتی جعبه یعنی آلت ساعت را بدان میزان می کرد." (3)

۷ نظر ۹۳/۰۹/۲۵
۲۶۵۶ بازديد

غزل امشب (علامه حسن زاده آملی)

بحمدالله که با دلدارم امشب
ز بخت خویش برخوردارم امشب

به تحفه آمده از کوی جانان
برات وعده دیدارم امشب
بود در آستان کعبه عشق
همه بیدار و من بیدارم امشب
نشینم در حضور یار و بینم
فروغ مطلع انوارم امشب
نشینم در حضور یار و گویم
هر آن حرفی که در دل دارم امشب

بخوانم سوره قدر و دخان را
بگویم ذکر و استغفارم امشب

شب جمعه است و ده جمعی نگارا
ز فرق و کثرت پندارم امشب
چهل بگذشت و یکسالم فزون است
ز دیده اشک و حسرت بارم امشب
ز حال خویشتن اندر شگفتم
چرا دلشاد و دل افگارم امشب
ز بی تابی خود در این سحرگه
چه گویم در چه کار و بارم امشب
تو خود آگاهی ای دانای احوال
که من اندر چه گیر و دارم امشب
گهی خاموش و گهی در خروشم
گهی مست و گهی هشیارم امشب
خداوندا بحق آیت نور
جلائی ده به جان تارم امشب
خداوندا به مستان جمالت
نما در عشق خود ستوارم امشب

خداوندا بحق هشت و چارت (1)
بحل فرما به هشت و چارم امشب
شب حال است و نی گاه مقال است
ببندم دفتر اشعارم امشب
اگر از آملی پرسی که چونی
هزار زار در گلزارم امشب

1. هشت و چار: دوازده امام علیهم السلام

۲ نظر ۹۳/۰۹/۱۷
۱۱۷۹ بازديد

سلمان فارسی، یار خاص امیرالمومنین

8 صفر سال 35 هجری قمری روز وفات جناب سلمان فارسی، از خواص اصحاب حضرت علی وصی علیه السلام است. ایشان قبل از تشرف به اسلام روزبه نام داشت و سالها در مسیر جستجوی حق و حقیقت بود تا اینکه به محضر پیامبر صلوات الله علیه و آله رسید و آرام گرفت و از اصحاب سرّی و خاص ایشان و امام علی شد. گوشه ای از فضائل این بزرگوار را نقل میکنیم:

در روایت منقول است که حضرت امیرالمومنین شخصا به مدائن آمدند و کفن و دفن ایشان را به عهده گرفتند. (1) و همراه آن حضرت، جعفر بن ابی طالب و حضرت خضر، در حالی که با هر یک از آن دو هفتاد صف از فرشتگان بودند، بر پیکر سلمان محمدی نماز گزاردند.(2) در جای دیگر آمده است که حضرت بر سر قبر جناب سلمان این شعر را قرائت کردند (3):

وفدت علی الکریم بغیر زاد

من الحسنات و القلب السلیم

و حمل زاد اقبح کل شیء

اذا کان الوفود علی الکریم

یعنی "بر انسان کریمی بدون زاد و توشه ای از حسنات و قلبی سلیم وارد شدم، و حمل زاد و توشه زشت ترین چیزهاست، زمانی که انسان بر شخصی کریم وارد شود."

در مقام حضرت سلمان همین کافی است که ایشان از ده درجه ایمان، صاحب مرتبه دهم بودند. در روایتی بسیار ارشمند آمده است:

قال أبو عبد الله (علیه السلام): إن الایمان عشر درجات بمنزلة السلم، یصعد منه مرقاة بعد مرقاة، فلا یقولن صاحب الواحد لصاحب الاثنین: لست على شئ حتى ینتهی إلى العاشر، ولا تسقط من هو دونک فیسقطک الذی هو فوقک، فإذا رأیت من هو أسفل منک فارفعه إلیک برفق ولا تحملن علیه مالا یطیق فتکسره، فإنه من کسر مؤمنا فعلیه جبره، وکان المقداد فی الثامنة، وأبو ذر فی التاسعة، وسلمان فی العاشرة (4)

امام صادق علیه السلام فرمودند:

همانا برای ایمان ده درجه است به منزله ی نردبانی که پله به پله از آن بالا میروند. کسی که در پله اول ایمان قرار داد هرگز نباید به صاحب مرتبه دوم ایمان بگوید: تو از ایمان بهره ای نداری، مگر اینکه به مرتبه دهم ایمان برسد (و به مراتب پایین تر احاطه داشته باشد)، و کسی را که درجه ی ایمانش پایین تر از توست از مقامش به سقوط منسوبش ندار که شخص بالاتر از تو، تو را سقوط می دهد. پس هنگامی که شخصی را دیدی که در درجه پایین تر از تو بود او را با رفق و مدارا بالا ببر و بر او بار سنگینی را که تحملش برای او مشکل است حمل نکن که او را می شکندو برای او طاقت فرساست، چرا که هر کس مومنی را بشکند و پایین بیاورد، جبران کردن بر او واجب است. و مقداد در درجه هشتم ایمان، ابوذر در درجه نهم ایمان و سلمان در درجه دهم ایمان بود.

در روایت دیگر آمده است: اگر ابوذر میدانست در قلب سلمان چه می گذرد، او را تکفیر میکرد، یا او را میکشت (5) ( که این روایت اشاره به تفاوت عظیم درجات ایمان نسبت به هم دارد، در حالی که خود ابوذر در رتبه 9 ایمان است. لذا در حدیث قبلی آمد که شخصی که در مرتبه پایین تر ایمان است هرگز نباید به شخص بالاتر بگوید : (لست علی شی). فتدبّر )

در روایت بلند دیگری حضرت رسول الله فرمودند: (سلمان منا اهل البیت) (6)

براى تبیین بیشتر سخن رسول خدا(ص) مضمون تفسیر عارف بزرگ جهان اسلام، حضرت ابوعبدالله، محمد بن على بن محمد حاتمى مکى، مشهور به «محیى ‏الدین ا‏بن عربى‏» را درباره این حدیث مطرح می کنیم که توضیح بسیار دلنشینی مى‏ باشد.

ایشان در باب 29 کتاب شریف "فتوحات مکیه" که بابی مخصوص جناب سلمان است، فرموده اند : چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله بنده مخلص و خالص خداوند بود، خداوند متعال آن حضرت و اهل بیت(ع) او را از هرگونه پلیدى و آلودگى مصون داشت، و فرمود: خداوند اراده کرده است، هرگونه پلیدى و آلایشى را از شما اهل بیت ‏برطرف گرداند و شما را پاک و پاکیزه نماید. (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا) (7)

جناب شیخ اکبر ابن عربی در ادامه درباره اهل بیت میفرمایند: (هم اولاد فاطمه) و می فرمایند: از نظر قرآن کریم، اهل بیت پیغمبر(ص) پاک و پاکیزه مى‏ باشند، و کسى‏ نمى‏ تواند به آنان اضافه و همراه گردد، مگر این‏که پاک و وارسته باشد، زیرا کسى که به‏ آنان اضافه مى ‏شود، با «مضاف‏ الیه‏» باید شباهت و سنخیت داشته باشد. بنابراین، اهل بیت(ع) به اعتراف صریح قرآن «پاکیزگان‏» هستند، و سلمان هم‏ بنابر حدیث پیغمبر (سلمان منا اهل البیت) بدون شک به آنان ملحق شده است و از هر رجس و پلیدی پاک شده است....(8)

۱۷ نظر ۹۳/۰۹/۰۹
۲۶۲۵ بازديد

اگر به راستی تشنه شدی آب برایت میفرستند

در نکته 253 کتاب هزار و یک کلمه حضرت علامه حسن زاده آملی آمده است:

"اگر به راستی تشنه شدی آب برایت میفرستند، صابر باش که اگر دیر شود، مسلما دروغ نخواهد شد، مجرب است. علاوه کسانی که دیر میگیرند، بهتر و پخته تر می گیرند و وجه آن با تدبر معلوم می گردد." عارف رومی گوید:

حکمت حق در قضا و در قدر

کرد ما را عاشقان یکدگر

تشنه می نالد که کو آب گوار"

آب می نالد که توان آب خوار؟

آب کم جو تشنگی آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

در دیوان حضرتش آمده است:

تشنه به سوی آب و خود تشنه تشنه است آب

گدا خدا خدا کند، خدا گدا گدا کند

***

لذا طلب صادق باید.

۳ نظر ۹۳/۰۸/۳۰
۱۵۵۱ بازديد

طرح زیبا: دستورالعملی از علامه حسن زاده آملی

برای دریافت طرح با کیفیت اصلی روی عکس کلیک کنید (طرح از بلاغ مازنداران)
800 کیلوبایت

طرح علامه

دائماً طاهر باش

و به حال خویش ناظر باش

و عیوب دیگران را ساتر باش

با همه مهربان باش

و از همه گریزان باش

یعنی با همه باش و بی همه باش

خداشناس باش، در هر لباس باش

آزاده باش و دلداده باش،

فرزانه باش و جان باخته باش

با همه باش و بی همه باش،

آشـنای همه باش، بیگانه باش

حاضر و شـاهد باش و ناظر و غائب باش

در جمع همه باش و با احدی مباش،

دلـسوز خلق خدا باش،در عین حال از آنان ترس داشته باش.

۱ نظر ۹۳/۰۸/۲۵
۳۱۸۸ بازديد

علامه طباطبایی: حرف این است، حال هر چه میخواهید بگویید

حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله:

روزى مرحوم علامه طباطبایى را در خیابان زیارت کردم و در معیت ایشان، تا درب منزلشان رفتم. به درب منزل که رسیدیم ایشان تعارف کردند.

عرض کردم : مرخص مى شوم.

ایشان، در پله بالا ایستاده بودند و (بنده) پایین بودم، رو به من کردند و گفتند:

حکماى الهى این همه فحش ها را شنیدند، سنگ حوادث را خوردند، قلم ها به دشنام و بدگویى آنها پرداختند، این همه فقر و فلاکت و بیچارگى را از تبلیغات سوء کشیدند. گاهى به کهک به سر مى بردند و گاهى ... با این همه حقایق را در کتاب هایشان نوشتند و گفتند: آقایانى که به ما بد گفتید و فحش دادید و زندگى را در کام ما تلخ کردید و مردم را علیه ما شورانیدید، حرف این است و حق این است که نوشته ایم و براى شما گذاشته ایم ، حال هر چه مى خواهید بگویید.

منابع: کتاب گفت و گو با علامه حسن زاده آملی، ص 115 ** و کتاب فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی

۱ نظر ۹۳/۰۸/۲۲
۱۷۸۹ بازديد

دانش پژوه به چه چیزهایی نیاز دارد؟

دانش پژوه به 6 چیز نیاز دارد تا دانا شود:

1. هوش سرشار

2. دوستی پیوسته به دانش

3. بردباری نیکو

4. دلی تهی

5. گشاینده ی دریافت دهنده (استاد)

6. روزگاری دراز

منبع: دروس معرفت نفس. درس هشتاد سوم. حضرت علامه حسن زاده آملی

۳ نظر ۹۳/۰۸/۱۴
۱۰۴۲ بازديد