۱۳۶ مطلب با موضوع «علما و بزرگان» ثبت شده است

من نزد دل شکستگان هستم

الهى‏ هر که شادى خواهد بخواهد، حسن را اندوه پیوسته و دل‏ شکسته ده. که فرموده‏ اى:

انا عند المنکسرة قلوبهم (1)

( من نزد  دل شکستگان هستم)

الهى‏ دل چگونه کالایى است که شکسته‏ آن را خریدارى و فرموده ‏اى پیش دل‏ شکسته ‏ام. (2)

الهى‏ خوشا آنان که در جوانى شکسته‏ شدند که پیرى خود شکستگى است. (3)

الهى‏ شکرت که تا خودم را شناختم تن خسته و دل شکسته‏ دارم. (4)

دلا باید دهن را بسته داری

دلا باید تنت را خسته داری

که سالک را دهان بسته باید

تن خسته دل بشکسته باید (5)

۲ نظر ۹۳/۱۲/۱۷
۱۶۶۳ بازديد

فیلم روضه استاد صمدی آملی برای حضرت زهرا

فیلم روضه حضرت استاد صمدی آملی برای صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را برای دانلود قرار داده ایم. این روضه در تاریخ 13 اسفند 93 از شبکه دو سیما، برنامه عصر خانواده پخش شده است.

۱ نظر ۹۳/۱۲/۱۴
۱۶۰۶ بازديد

روضه حضرت زهرا از زبان علامه حسن زاده آملی

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها از زبان حضرت علامه حسن زاده آملی:

۳ نظر ۹۳/۱۲/۱۲
۲۰۶۱ بازديد

کیفر سوء ظن به علمای دین

من فرصت را اینجا غنیمت مى‌شمرم و طلاب علوم دینى را که مانند خود من بکمال علم نرسیده بر حذر مى‌دارم که هرگز سوء ظن به بزرگان علماى دین نبرند که کمترین کیفر این عمل محرومیت از فیض علوم آنها هست. زهى شقاوت که کسى به بزرگان علماى دین بدبین باشد و سخنان آنان را به بى‌اعتنایى نگرد.
۲ نظر ۹۳/۱۲/۱۰
۱۱۰۱ بازديد

فیلم مستند پیاده روی اربعین "استاد صمدی آملی"

برنامه عصر خانواده که از شبکه دو سیما پخش میشود، در تاریخ 29 آذر 1393، اقدام به پخش مستندی زیبا از پیاده روی اربعین حضرت استاد صمدی آملی کرده است که در این مستند، عزاداری حضرت امام حسین سیدالشهدا علیه السلام، و فرمایشاتی دلنشین از استاد صمدی آملی در مسیر کربلا و... نمایش داده شده است. 

این مستند را به مشتاقان تقدیم می کنیم:

۲ نظر ۹۳/۱۲/۰۴
۲۵۷۲ بازديد

دانلود سریال جلال الدین (زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی)

سریال جلال‌الدین که به بیان زندگی‌ عارف و شاعر نامدار ایرانی مولانا جلال الدین محمد بلخی (معروف به مولوی) می‌پردازد، از شبکه یک سیما در حال پخش است. این سریال از 19 دی ماه 1393 هر هفته جمعه شبها، ساعت 22 پخش می گردد و در 11 قسمت 48 دقیقه ای تولید شده است.

نکته ی مهمی که سبب ترغیب ما برای قرار دادن این فیلم در وبلاگ شد، این است که در این سریال، زندگی عارف قیومی کاملا به صورت شیعی نمایش داده شده است که واقعا مورد مباهات و سپاسگزاری است. همچنین فیلم با صحنه ها و جلوه های تصویری بسیار زیبایی ساخته شده است و در بین سکانسها از فرمایشات مولوی در کتبش روایت می شود که سبب شیرین تر شدن سریال میشود.


دانلود سریال جلال الدین با کیفیت HD:

۷ نظر ۹۳/۱۱/۲۴
۱۴۹۶۲ بازديد

تشیع مولوی (مولانا جلال الدین محمد بلخی)

شاید نمی دانستید اما شعر معروف دوران دفاع مقدس یعنی (کجایید ای شهیدان خدایی، بلاجویان دشت کربلایی...) از جناب مولوی و در دیوان شمس است...

اینکه به جای بهره گیری از حقایق و معارف دانشمندان و بزرگان خود، هنوز دنبال اثبات تشیع ایشان هستیم، مایه تاسف و ناراحتی است، حال‌ آنکه اگر این همه جدال درباره این موضوع را کنار گذاشته بودیم، سالیانی جلو افتاده بودیم. این عرفاء و عالمان عظیم ما همچون مولوی، حافظ، سعدی، عطار، ابوسعید ابوالخیر، بایزید بسطامی و... همه از بزرگان تشیع بودند.

گر چه شاید به ظاهر فرمایشاتی در کتبشان یافت شود، لکن بررسی زمان و دوره زندگی ایشان بسیار مهم است که اکثریشان در زمان حکومتهای اهل سنت بودند و مجبور به تقیه. حال ما الحمدلله رب العالمین به برکت انقلاب اسلامی تحت لوای حکومت حقه اسلامی شیعی قرار داریم و راحتی و آسایش دوره خود را با آن بزرگان مقایسه میکنیم و به بعضی فرمایشات این بزرگان می تازیم!

برای اثبات تشیع جناب عارف قیومی، مولانا جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی از کتاب مبارک مجالس المومنین به طور خلاصه بهره میبریم:

شیخ علاء الدوله فرموده که خدمت مولوى همیشه از خادم سؤال کردى که در خانه ی ما امروز چیزى هست؟ اگر گفتى خیر هیچ نیست، منبسط گشتى و شکرها کردى که الحمد للّه که خانۀ ما امروز بخانۀ پیغمبر و اهل بیت علیهم السّلام میماند و اگر گفتى اسباب مطبخ مهیاست منفعل گشتى و گفتى از این خانه بوى خانۀ فرعون میآید.

از مؤیدات تشیع او آنکه از اولاد جلال الدین بوده که پدر بر پدر او داعیان اسماعیلیه بوده‌اند و جلال الدین از بعضى قبایح عقاید و اعمال که بعضى از متاخرین آن طایفه در مذهب اسماعیلیه احداث نموده بودند تبرا نموده باصل مذهب اهل بیت علیهم السّلام رجوع نمود و دفترهاى ملاحده را بسوخت و شعار اهل ایمان ظاهر ساخت.

و در دیوان‌هاى قدیم مولوى قصاید مشتمل بر مناقب ائمۀ اطهار و مثالب اغیار که در مقطع اکثر آنها چنانچه شیوۀ او بوده اسم شیخ خود را مذکور نموده بسیار است لیکن ناسخان کتب او از متصوفه اهل سنت، اکثر آنها را از قلم انداخته‌اند و رعایة ناموس بزرگان خود را در آن شناخته‌اند و با وجود این همه اهتمام در محو آن قسم کلام داشته‌اند هنوز سخنان آشنا از خدمت مولوى در میان است که دلیل انتظام او در سلک فرقۀ مؤمنان است.

 هر آنکس را که مهر اهل بیت است

ورا نور ولایت در جبین است

غلام حیدر است مولاى رومى

همین است و همین است و همین است

و منها:


آفتاب وجود اهل صفا

آن امام امم ولى خدا

آن امامى که قایم است الحق

 زو زمین و زمان و ارض و سماء
ذات او هست واجب العصمة
 
او منزه ز کفر و شرک و ریا

عالم وحدتست مسکن او
 
او برون از صفات ما و شما

رهروان طالب‌اند او مطلوب
عارفان صامت و على گویا

سر او دیده سید مرسل
 
در شب قدر و در مقام دنا

از على مى‌شنید نطق على
 
بد على جز على نبود آنجا

ما همه ذره‌ایم و او خورشید
 
ما همه قطره‌ایم او دریا

بى‌ ولاى على بحق خدا
 
ننهد در بهشت آدم پا

گر نهد بال و پر فرو ریزد
 
جبرئیل امین به حق خدا

مؤمنان جمله رو باو دارند
 
کو امام است هادى اولا

بندة قنبرش بجان میباش
 
تا برندت بجنت الماوى

شمس تبریز بنده از جان شد
 
جان فدا کرد نیز مولانا

منها:

زهى روزى ده خلقان على بن ابیطالب

زهى فرمانده خلقان على بن ابیطالب

نهان از فهم و دور از عقل و برتر از خیال ما

که گفتن وصف او نتوان على بن ابیطالب

قدیم المن و الاحسان عظیم الشان و البرهان

قسیم الخلد و النیران على بن ابیطالب

هو الاول هو الاخر هو الظاهر هو الباطن

هو الحان هو المنان على بن ابیطالب

زهى از وصفها بیرون زهى سلطان کاف و نون

ولى حضرت بى‌چون على بن ابیطالب

شهادت او طهارت او نماز و روزه و حج او

جهات جمله را میدان على بن ابیطالب

وجود باء بسم اللّه در توحید یزدانست

رحیم مطلق و رحمن على بن ابیطالب

اگر چشم خرد دارى ببین از صورت معنى

بوجه چهرۀ خوبان على بن ابیطالب

فرستاده است با تورات و با انجیل و با فرقان

بهر مرسل به پنهانى على بن ابیطالب

خداوندا خداوندا تو ایمان بخش و روزى ده

بحق شاه باایمان على بن ابیطالب 

منها:

تا صورت پیوند جهان بود على بود

تا نقش زمین بود و زمان بود على بود
شاهى که وصى بود و ولى بود على بود

سلطان سخا و کرم و جود على بود

آن قلعه‌گشائى که در از قلعۀ خیبر برکند

بیک حمله و بگشود على بود

آن شیر ولایة که ز بهر طمع نفس

در خوان جهان پنجه نیالود على بود

هرون ولایت که پس از موسى عمران

و اللّه على بود على بود على بود

آن شاه سرافراز که اندر ره اسلام

تا کار نشد راست نیاسود على بود

فرزند خلف در صدف نکتۀ توحید

کادم بجمالش نگران بود على بود

صد بار نگه کردم و دیدم بحقیقة

آن عارف و آن عابد و معبود على بود

زین یکدو سه بیتى که بگفتم بحقیقة

باللّه که مراد من و مقصود على بود

این کفر نباشد سخن کفر نه اینست

تا هست على باشد و تا بود على بود

سر دو جهان جمله ز پیدا و ز پنهان

شمس الحق تبریز که بنمود على بود

۱ نظر ۹۳/۱۱/۲۳
۱۹۴۱ بازديد

طرح زیبا ( نقاشی از چهره علامه حسن زاده آملی)

سایت آوینی، طرحی زیبا از حضرت علامه حسن زاده آملی طراحی کرده است که برای دانلود قرار داده ایم.

(برای دریافت در اندازه اصلی روی تصویر کلیک کنید):


۰ نظر ۹۳/۱۰/۲۳
۱۲۱۶ بازديد

رفع شبهه علامه حسن زاده آملی با نزول بارقه ی الهی

مطلبی را که هم اکنون در وبلاگ مطالعه می کنید، دارای اهمیت بسیار زیادی است، دو نکته مهم از این مطلب برداشت میشود که یکی اثبات طریق حقه عرفان و فلسفه الهی است که در حقیقت "عرفان و قرآن و برهان از همدیگر جدایی ندارند"، و نکته مهم دیگر متنی است که با رنگ سبز مشخص کرده ایم که خواننده این متن خودش به اهمیت آن واقف است.

آنکس که به کوی آشنایی است

داند که متاع ما کجایی است

حال خوانندگان محترم وبلاگ را دعوت به مطالعه ی فرمایش حضرت علامه حسن زاده آملی میکنم:

اینک بر سر آنم که به مناسبت رویداد سخن حکایتى از حالت دیرین خویش پیش کشم شاید که برخى را سودمند افتد و مایه آگاهى و هشیارى خواننده اى گردد و آن این که :

در اثناى تدرس و تعلم علوم عقلى و صحف عرفانى دچار وسوسه اى سخت سهمگین و دژخیم و بدکنشت و بدسرشت در راه تحصیل اصول عقاید حقه به برهان و عرفان شده ام و آزرده خاطرى شگفت از حکمت و میزان که از هر سوى شبهات گوناگون به من روى مى آورد .

ریشه این شبهات و وسوسه ها از ناحیت انطباق ظواهر شرع انور -على صادعه الصلوة والسلام- با مسائل عقلى و عرفانى بوده است که در وفق آنها با یکدیگر عاجز مانده بودم و از کثرت فکرت به خستگى و فرسودگى موحش و مدهش مبتلا گشته ام و از بسیارى سؤال از محضر مشایخم :

آن عالمان دین به حق در سماى علم

سیاره و ثوابت والا گهر مرا

بیم جسارت و ترس اسائه ادب و خوف ایذاء خاطر و احتمال بدگمانى مى رفت . این وسوسه چنانکه گفته ایم موجب بدبینى به علوم عقلى و بیزارى از منطق و حکمت و عرفان شده است .

و لکن به رجاء این که لعل الله یحدث بعد ذلک امرا در درسها حاضر مى شدم و راز خویش را ابراز نمى کردم و از تضرع و زارى اعاظم حکماء در نیل به فهم مسائل اندیشه مى کردم مانند گفتار صاحب اسفار در مساله اتحاد نفس به عقل فعال و استفاضه از آن که فرمود :

و قد کنا ابتهلنا الیه بعقولنا و رفعنا الیه ایدینا الباطنة لا ایدینا الدائرة فقط و بسطنا انفسنا بین یدیه و تضرعنا الیه طلبا لکشف هذه المساله و امثالها . . . ( اسفارج 1 ط 1 ص 284 ) .

تنها چیزى که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایى بخشید لطف الهى بود که خویشتن را تلقین مى کردم به این که :

اگر امر دایر شود بین نفهمیدن و نرسیدن مثل تویى و بین نفهمیدن و نرسیدن مثل معلم ثانى ابونصر فارابى و شیخ رئیس ابوعلى سینا و شیخ اکبر محیى الدین عربى و استاد بشر خواجه نصیرالدین طوسى و ابو الفضائل شیخ بهایى و معلم ثالث میر داماد و صدر المتالهین محمد شیرازى آیا شخص مثل توبه نفهمیدن و نرسیدن اولى است یا آن همه اسطوانه هاى معارف ؟

و همچنین خودم را به یک سو قرار مى دادم و اکابر دیگر علم را که از شاگردان بنام آن بزرگان بودند و نظایر آنان را به سوى دیگر و سپس همان مقایسه را پیش مى کشیدم و به خودم تلقین مى کردم تا منتهى مى شدم به اساتیدم که بحق وارثان انبیاء و خازنان خزاین معارف بوده اند رفع الله تعالى درجاتهم که باز خودم را به یک جانب و آن حاملان و دایع علم و دین را به جانبى و همان مقایسه و تلقین را اعمال مى کردم که تو اولایى به نفهمیدن یا این مفاخر دهر ؟

نظیر مطلبى را که علامه شیخ بهایى درباره شیخ اجل صدوق که قایل به سهو النبى شده است فرموده است:

هر گاه امر دایر شود بین سهو رسول و سهو صدوق صدوق اولى بدان است.

از این مقایسه قدرى آرام مى گرفتم تا بارقه هاى الهى چون نجم ثاقب بر آسمان دل طارق آمد و در پناه رب ناس از وسواس خناس نجات یافتم ففاض ثم فاض .

و کانّ کلام کامل و سخن دلپذیر صاحب اسفار ذکر قلبى شد که :

حاشى الشریعة الحقة الالهیة البیضاء ان یکون احکامها مصادمة للمعارف الیقینیة الضروریة و تبا لفلسفه یکون قوانینها غیر مطابقة للکتاب و السنه ( اسفارجلد 4 ط 1 ص 75 ) .

و چون در رحمت رحیمیه به روى ما گشوده شده است به علم الیقین بلکه به عین الیقین و فراتر به حق الیقین مطالب سهل ممتنع عقلى و عرفانى را رموزى یافته ایم که پى برده ایم اشارات به کنوزى اند .

آرى به آسانى نادانى به دانایى نمى رسد و بسیار سفر باید تا پخته شود خامى .

شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس که نه هر کو ورقى خواند معانى دانست، لذا در الهى نامه ام گفته ام :

الهى جان به لب رسید تا جام به لب رسید .

... و از این گونه گفتار به نظم و نثر بسیار داریم اینک گوییم که توفیق نیل به اعتلاى فهم خطاب محمدى ( ص ) بدون ادراک حقایق زبر حکمت متعالیه و صحف عرفانیه به برهان واقعى صورت پذیر نیست.
۱ نظر ۹۳/۱۰/۱۶
۱۳۹۴ بازديد

غزل طایر قدسی (علامه حسن زاده)

الا ای طایر قدسی در این ویرانه برزنها

بسی دام است و دیو و دد، بسی غول است و رهزنها

در این جای مخوف ای مرغ جان، ایمن کجا باشی؟

گذر زین جای ناامن و نما رو سوی مأمنها

در این کوی و در این برزن، چه پیش آمد تو را رهزن

به یک دو دانه ارزن، فرو ماندی ز خرمنها

در این لای و لجنها و در این ویرانه گلخنها

شد از یاد تو آن روح و ریحان و باغ و گلشنها

سحرگاهی که می آید نسیم کوی دلدارت

ترا باید که بر کویش بود هر دم نشیمنها

حجاب دیده دل گرددت آمال دنیاوی

کجا دیدن توانی تا بود اینگونه دَیدنها (1)

همه خوهای ناپاکت ترا گردند اژدر ها

ترا گردند نشتر ها، ترا گردند سوزن ها

زدا لوح دلت از تیرگیهای هواهایت

که تا افراشتگان در جان تو سازند مسکنها

ترا از دست تو سور است و فرجاه است و آرامی

ترا از دست تو سوز است و فریاد است و شیونها

یکی شمس حقیقت می درخشد در همه عالم

تعین های امکانی بود مانند روزنها

نه جان اندر بدن باشد که آن روح است و این جسم است

بود از پرتو انفس بقای صورت تنها

چو باشد عالم دانی مثال عالم عالی

همی دانی که هر چیزی برای اوست مخزنها

بجز یکتا جمال حسن مطلق نیست در هستی

حسن را چشم حق بین است و حق گویند روشنها 

۱ نظر ۹۳/۱۰/۱۴
۱۳۲۱ بازديد