۱۰۰ مطلب با موضوع «نکته» ثبت شده است

دعای مادر

روزی از ابو سعید ابوالخیر سوال کردند : این حُسن شهرت را از کجا آوردی ؟

ابوسعید گفت : شبی مادر از من آب خواست، دقایقی طول کشید تا آب آوردم، وقتی به کنارش رفتم، خواب، مادر را در ربوده بود، دلم نیامد که بیدارش کنم، به کنارش نشستم تا پگاه، مادر چشمان خویش را باز کرد و وقتی کاسه ی آب را در دستان من دید، پی به ماجرا برد و گفت: فرزندم، امیدوارم که نامت عالمگیر شود .

بدین سان ابوسعید ابوالخیر مرد خرد و آگاهی و عرفان، شهرت خویش را مرهون یک دعای مادر می داند.
۵ نظر ۹۳/۰۲/۲۴
۱۷۷۸ بازديد

هر چه دارم از سجاده دارم

یکی از مشایخم رضوان الله تعالی علیه برایم حکایت کرد که شیخ اکبر گفت:
هر چه دارم، همه را از سجّاده دارم

 


علامه حسن زاده آملی/ دروس هیئت و رشته های ریاضی/ ج ۲/ ص۶۸۸

۱۱ نظر ۹۳/۰۲/۲۲
۸۸۰ بازديد

بافتند یا یافتند؟!

مرحوم استاد آیت الله جامع المعقول والمنقول حاج شیخ محمد تقی آملی (قدس سرّه الشّریف) فرمود که:
کسی به آقا میرزا محمد رضای قمشه ای (عارف بزرگ معروف) گفت: آیا این حرف هایی را که عرفا می زنند، بافتند یا یافتند؟

در جواب فرمود: اگر بافتند خوب بافتند و اگر یافتند خوب یافتند.

علامه حسن زاده آملی/ هزار و یک نکته/ نکته ۷۷۶

۴ نظر ۹۳/۰۲/۲۰
۷۹۵ بازديد

اگر چشم می بیند که جای حرف نیست!



...آری چنان حس (مادیات) بر مردم غلبه کرد که به کلی خودشان را فراموش کرده اند و از کمال انسانی باز مانده اند.
... و از حقیقت ذات خویش و قابلیت گوهر گرانبهای نفس انسانی غافل مانده اند.
... مردم از اینکه کسی به مقام بلند حکمت رسید و به اسرار خلقت دست یافت و دفتر وجود هر یک را فهمیده ورق زد، تعجب می کنند؛ ولی تعجب در این است چه رهزنی برای دیگران پیش آمد که از رسیدن به آن مقام باز مانده اند؟! اگر چشم می بیند جای حرف نیست ؛ ولی آنکه نمی بیند حرف در اوست که چه آسیبی بدو روی آورده که دیدگان را از دست داده است.
چگونه این فرو رفتگان در هوا و هوس و محکومین به احکام ماده و طبیعت از هستی بوالعجب خویش غافل مانده اند و خود را فراموش کرده اند.

****
کتاب شریف معرفت نفس، گزیده ای از درس هشتاد و دوم، علامه حسن زاده آملی

۱۶ نظر ۹۳/۰۲/۱۵
۱۰۵۶ بازديد

حروف ابجد چیست؟

قال امیر المؤمنین (ع): سأل رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم: ما تفسیر ابجد؟ فقال: تعلموا تفسیر أبجد فإن فیه الاعاجیب کلها، ویل لعالم جهل تفسیره. (1)

امام علی علیه السلام می فرمایند: از رسول خدا در مورد حروف ابجد سؤال شد، آن حضرت فرمودند:
 تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چرا که همه آن شگفتی است، وای بر عالمی که از تفسیر آن جاهل باشد.



جناب شیخ بهائی  میفرماید:  اعداد روح  حروف هستند، یعنی عدد  جان حرف میباشد. (الاعداد ارواح و الحروف اشباح
)
 هر حرفی عددی دارد که در حقیقت روح و جان و بطن آن حرف است، حروف ابجد عبارتند از:

 «اَبْجَدْ - هَوََّزْ - حُطّی - کَلَمَنْ - سَعْفَصْ - قَرَشَتْ - ثَخَِّذْ - ضَظِغْ»

عدد حروف ابجد:

الف =۱، ب = ۲،ج =۳، د =۴،ه =۵، و =۶،ز=۷، ح = ۸، ط =۹، ی =۱۰، ک =۲۰، ل =۳۰، م =۴۰، ن =۵۰، س =۶۰، ع =۷۰، ف =۸۰، ص =۹۰، ق =۱۰۰، ر=۲۰۰، ش =۳۰۰، ت =۴۰۰، ث =۵۰۰، خ =۶۰۰، ذ =۷۰۰، ض =۸۰۰، ظ =۹۰۰، غ =۱۰۰۰


مثلا اسم شریف (محمد) که داراى چهار حرف (م - ح - م - د) است به منزله جسمى است که روح آن 92 است، زیرا که (م = 40 + ح = 8 + م = 40 + د = 4 = 92)، عدد 92 روح است و کلمه محمد جسم آن.
یا کلمه شریف (على) که داراى سه حرف است، به منزله جسم است براى عدد 110 زیرا که (ع 70 است و ل 30 و ى 10) (110 = 10 + 30 + 70).... (2)

معنای حروف ابجد:
۵۵ نظر ۹۳/۰۲/۱۲
۱۰۴۹۲۸ بازديد

وسعت نظام عالم

 عالم ماده آنقدر بزرگ است که در ذهن بشر نمی گنجد! بگذارید از همین سیاره خودمان شروع کنیم:
زمین با این همه عظمت و اقیانوس ها و دریاها و جنگل ها که مثل تمام اجسام دنیا از میلیاردها مولکول و اتم تشکیل شده است، در برابر خورشید همچون ذره ای بیش نیست، در حجمی که خورشید اشغال کرده میتوان یک میلیون کره ی زمین جای داد! فاصله ی زمین تا خورشید حدود 150 میلیون کیلومتر است، که حدود 8 دقیقه نوری میشود (یعنی نور برای پیمودن این فاصله، بیش از 8 دقیقه وقت صرف میکند! و نور در هر ثانیه ‏سیصد هزار کیلومتر  را طی میکند). دورترین سیاره شناخته شده ی منظومه شمسی سیاره ی پلوتو است. نور خورشید برای رسیدن به پلوتو  حدود 10 ساعت در راه است! پس منظومه شمسی هم برای خودش خیلی وسعت دارد. قطر منظومه ی شمسی (فعلا تا پلوتو) حدودا یک روز نوری است، چیزی در حدود 25920000000 کیلومتر. اینها همه مجموعه ای است که آن را منظومه شمسی می نامیم که انواع سیارک ها و دنباله دارها و... در آن وجود دارند.
 نزدیکترین ستاره به ما (بعد از خورشید)، آلفا قنطورس است که حدود 4/3 سال نوری با زمین فاصله دارد که معادل 40124160000000 کیلومتر میشود! منظومه ی شمسی، خود عضوی کوچک از یک مجموعه ی بسیار عظیم تر به نام کهکشان راه شیری است. راه شیری شامل صدها میلیارد ستاره است که خورشید یکی از آنهاست.پس کهکشان راه شیری به تنهایی از قوه ی ادراک ما خارج است. و عجیب تر آن که در جهان میلیاردها کهکشان (مثل راه شیری) وجود دارد که هرکدام میلیاردها ستاره دارند و همه ی این کهکشانها به فاصله ی بیلیونها سال نوری در کیهان پراکنده شده اند!!!


و این ها همه همین عالم ماده هستند. 

حالا در روایت داریم که این عالم نسبت به عالم بالاتر خود (عالم مثال) مثل انگشتری است در بیابان و عالم مثال هم نسبت به عالم بالاتر خود (عالم عقل) مثل انگشتری است در بیابان...
 و اینکه شاید اینگونه روایات جهت تمثیل باشد...
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
۱۱ نظر ۹۳/۰۲/۰۹
۱۹۲۹ بازديد

سگی که درس بزرگی به عابد داد

حکایت زیر از کتاب نان و حلوای شیخ بهایی و از باب (حکایة العابد الذی قل الصبر لدیه فتفوق الکلب علیه) برداشت شده است. ماجرا از این قرار است که عابدی هر روز در کنج عزلت عبادت خدا را میکند و عصر همان روز روزی اش برایش ارسال می شود اما یک روز این ودیعه به او نمی رسد و او بی صبرانه به دنبال غذا می رود و از پیرمردی دو قرص نان می گیرد اما سگ آن پیرمرد او را دنبال می کند و بعد از صورت گرفتن ماجرایی جالب، سگ به او درسی می دهد که عابد به بیچارگی اش پی می برد...


۱۵ نظر ۹۳/۰۲/۰۵
۲۹۸۹ بازديد

حرف عارفان همین حدیث است

همین حدیث را باز بفرمایید حرف عارفان همین حدیث شریف است، فافهم.

قال امیرالمومنین علی علیه السلام:

ما رایت شیئاً الا ورایت الله قبله و بعده و معه و فیه

چیزی را ندیدم، مگر اینکه قبل از آن و بعد از آن و همراه آن و در آن چیز، خدا را دیدم.

مسند إمام علی علیه السلام، جلد 1، صفحه 150.

۲۰ نظر ۹۳/۰۲/۰۳
۱۳۷۹ بازديد
گفت و گویی خودمانی با خدا

گفت و گویی خودمانی با خدا

متن زیر از کتاب هزار و یک نکته علامه حسن زاده آملی برداشت شده است و واقعا متن زیبا و تاثیرگذاری است:


۴۹ نظر ۹۳/۰۱/۲۳
۴۲۹۰ بازديد

آداب شاگرد در برابر استاد

در این مطلب قصد داریم خلاصه ای از آداب متعلّم در برابر استاد را ذکر کنیم که از کتاب "منهاج النجاه" ملا محسن فیض کاشانی برداشت شده است.

ادب متعلم با عالم آنست که:

1. در محضرش آغاز به تحیت و سلام نماید.
2. در پیشگاه او کمتر سخن بگوید.
3. تا زمانی که استادش از او چیزی نپرسد، حرف نزند.
4. تا اذن نگرفته سوال نکند.
5. در معارضه با سخنِ استاد نگوید که فلانی برخلاف گفته شما چنین گفته است.
6. برخلاف رای استاد اشاره نکند که نشان بدهد که از استادش به واقع و درست، داناتر است.
7. در مجلس استاد، او را راهنمایی نکند.
8. در مجلس درس به اطراف التفات نداشته باشد، بلکه با ادب بنشیند همانند ادب در نماز.
9. در پیش استاد نه بر علیه او چیره نشود، نه به نفع او.
10. وقتی خواست برخیزد برای استاد برخیزد.
11. او را تابع کلام و سوال خود واقع نکند.
12. در مسیر راه از او سوال نکند تا اینکه به منزلش برسد.
13. در افعال ظاهری استادش در پیش او سوءظن نداشته باشد که منکر او شود، پس استاد به اسرار او آگاه تر است.
14. در نزد استادش فرمایش حضرت موسی به خضر را یادآور شود که به خضر گفت: "آیا کشتی را سوراخ میکنی که تا اهل آن را غرق کنی؟ هر آینه کار نادرست و شگفتی را انجام میدهی"(1)، و بداند که بنا بر اعتماد به ظاهر او را انکار میکند، اشتباه کار است.(2)
(توضیح: ممکن است در ظاهر کاری را از استادش ببیند که با محسابات عقلی خودش ناپسند باشد، اما باید بداند که نباید با دیدن ظاهر اعمال استادش، قضاوت نابجا کند.)
۲۴ نظر ۹۳/۰۱/۱۹
۲۴۹۲ بازديد