رفع شبهه علامه حسن زاده آملی با نزول بارقه ی الهی

مطلبی را که هم اکنون در وبلاگ مطالعه می کنید، دارای اهمیت بسیار زیادی است، دو نکته مهم از این مطلب برداشت میشود که یکی اثبات طریق حقه عرفان و فلسفه الهی است که در حقیقت "عرفان و قرآن و برهان از همدیگر جدایی ندارند"، و نکته مهم دیگر متنی است که با رنگ سبز مشخص کرده ایم که خواننده این متن خودش به اهمیت آن واقف است.

آنکس که به کوی آشنایی است

داند که متاع ما کجایی است

حال خوانندگان محترم وبلاگ را دعوت به مطالعه ی فرمایش حضرت علامه حسن زاده آملی میکنم:

اینک بر سر آنم که به مناسبت رویداد سخن حکایتى از حالت دیرین خویش پیش کشم شاید که برخى را سودمند افتد و مایه آگاهى و هشیارى خواننده اى گردد و آن این که :

در اثناى تدرس و تعلم علوم عقلى و صحف عرفانى دچار وسوسه اى سخت سهمگین و دژخیم و بدکنشت و بدسرشت در راه تحصیل اصول عقاید حقه به برهان و عرفان شده ام و آزرده خاطرى شگفت از حکمت و میزان که از هر سوى شبهات گوناگون به من روى مى آورد .

ریشه این شبهات و وسوسه ها از ناحیت انطباق ظواهر شرع انور -على صادعه الصلوة والسلام- با مسائل عقلى و عرفانى بوده است که در وفق آنها با یکدیگر عاجز مانده بودم و از کثرت فکرت به خستگى و فرسودگى موحش و مدهش مبتلا گشته ام و از بسیارى سؤال از محضر مشایخم :

آن عالمان دین به حق در سماى علم

سیاره و ثوابت والا گهر مرا

بیم جسارت و ترس اسائه ادب و خوف ایذاء خاطر و احتمال بدگمانى مى رفت . این وسوسه چنانکه گفته ایم موجب بدبینى به علوم عقلى و بیزارى از منطق و حکمت و عرفان شده است .

و لکن به رجاء این که لعل الله یحدث بعد ذلک امرا در درسها حاضر مى شدم و راز خویش را ابراز نمى کردم و از تضرع و زارى اعاظم حکماء در نیل به فهم مسائل اندیشه مى کردم مانند گفتار صاحب اسفار در مساله اتحاد نفس به عقل فعال و استفاضه از آن که فرمود :

و قد کنا ابتهلنا الیه بعقولنا و رفعنا الیه ایدینا الباطنة لا ایدینا الدائرة فقط و بسطنا انفسنا بین یدیه و تضرعنا الیه طلبا لکشف هذه المساله و امثالها . . . ( اسفارج 1 ط 1 ص 284 ) .

تنها چیزى که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایى بخشید لطف الهى بود که خویشتن را تلقین مى کردم به این که :

اگر امر دایر شود بین نفهمیدن و نرسیدن مثل تویى و بین نفهمیدن و نرسیدن مثل معلم ثانى ابونصر فارابى و شیخ رئیس ابوعلى سینا و شیخ اکبر محیى الدین عربى و استاد بشر خواجه نصیرالدین طوسى و ابو الفضائل شیخ بهایى و معلم ثالث میر داماد و صدر المتالهین محمد شیرازى آیا شخص مثل توبه نفهمیدن و نرسیدن اولى است یا آن همه اسطوانه هاى معارف ؟

و همچنین خودم را به یک سو قرار مى دادم و اکابر دیگر علم را که از شاگردان بنام آن بزرگان بودند و نظایر آنان را به سوى دیگر و سپس همان مقایسه را پیش مى کشیدم و به خودم تلقین مى کردم تا منتهى مى شدم به اساتیدم که بحق وارثان انبیاء و خازنان خزاین معارف بوده اند رفع الله تعالى درجاتهم که باز خودم را به یک جانب و آن حاملان و دایع علم و دین را به جانبى و همان مقایسه و تلقین را اعمال مى کردم که تو اولایى به نفهمیدن یا این مفاخر دهر ؟

نظیر مطلبى را که علامه شیخ بهایى درباره شیخ اجل صدوق که قایل به سهو النبى شده است فرموده است:

هر گاه امر دایر شود بین سهو رسول و سهو صدوق صدوق اولى بدان است.

از این مقایسه قدرى آرام مى گرفتم تا بارقه هاى الهى چون نجم ثاقب بر آسمان دل طارق آمد و در پناه رب ناس از وسواس خناس نجات یافتم ففاض ثم فاض .

و کانّ کلام کامل و سخن دلپذیر صاحب اسفار ذکر قلبى شد که :

حاشى الشریعة الحقة الالهیة البیضاء ان یکون احکامها مصادمة للمعارف الیقینیة الضروریة و تبا لفلسفه یکون قوانینها غیر مطابقة للکتاب و السنه ( اسفارجلد 4 ط 1 ص 75 ) .

و چون در رحمت رحیمیه به روى ما گشوده شده است به علم الیقین بلکه به عین الیقین و فراتر به حق الیقین مطالب سهل ممتنع عقلى و عرفانى را رموزى یافته ایم که پى برده ایم اشارات به کنوزى اند .

آرى به آسانى نادانى به دانایى نمى رسد و بسیار سفر باید تا پخته شود خامى .

شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس که نه هر کو ورقى خواند معانى دانست، لذا در الهى نامه ام گفته ام :

الهى جان به لب رسید تا جام به لب رسید .

... و از این گونه گفتار به نظم و نثر بسیار داریم اینک گوییم که توفیق نیل به اعتلاى فهم خطاب محمدى ( ص ) بدون ادراک حقایق زبر حکمت متعالیه و صحف عرفانیه به برهان واقعى صورت پذیر نیست.
۱ نظر ۹۳/۱۰/۱۶
۱۳۹۱ بازديد

غزل طایر قدسی (علامه حسن زاده)

الا ای طایر قدسی در این ویرانه برزنها

بسی دام است و دیو و دد، بسی غول است و رهزنها

در این جای مخوف ای مرغ جان، ایمن کجا باشی؟

گذر زین جای ناامن و نما رو سوی مأمنها

در این کوی و در این برزن، چه پیش آمد تو را رهزن

به یک دو دانه ارزن، فرو ماندی ز خرمنها

در این لای و لجنها و در این ویرانه گلخنها

شد از یاد تو آن روح و ریحان و باغ و گلشنها

سحرگاهی که می آید نسیم کوی دلدارت

ترا باید که بر کویش بود هر دم نشیمنها

حجاب دیده دل گرددت آمال دنیاوی

کجا دیدن توانی تا بود اینگونه دَیدنها (1)

همه خوهای ناپاکت ترا گردند اژدر ها

ترا گردند نشتر ها، ترا گردند سوزن ها

زدا لوح دلت از تیرگیهای هواهایت

که تا افراشتگان در جان تو سازند مسکنها

ترا از دست تو سور است و فرجاه است و آرامی

ترا از دست تو سوز است و فریاد است و شیونها

یکی شمس حقیقت می درخشد در همه عالم

تعین های امکانی بود مانند روزنها

نه جان اندر بدن باشد که آن روح است و این جسم است

بود از پرتو انفس بقای صورت تنها

چو باشد عالم دانی مثال عالم عالی

همی دانی که هر چیزی برای اوست مخزنها

بجز یکتا جمال حسن مطلق نیست در هستی

حسن را چشم حق بین است و حق گویند روشنها 

۱ نظر ۹۳/۱۰/۱۴
۱۳۱۸ بازديد

واقعه تحول آیت الله انصاری همدانی و گرایش ایشان به عرفان

عارف بزرگ حضرت آیه الله محمد جواد انصاری همدانی رحمه الله در خصوص تحول روحی خود این چنین می گویند:
من به تشویق علمای همدان، به دیار قم رهسپار شدم. تا آن زمان، به طور کلی با عرفان و سیر و سلوک مخالف بودم و مقصود شرع را همان ظواهری که دستور داده شده می دانستم تا این که برایم اتفاقی پیش آمد.
در همان سن جوانی، که به همدان رفته بودم، مطلع شدم شخص وارسته ای به همدان آمده و عده زیادی را شیفته خود کرده است. من به مجلس آن شخص رفتم و دیدم عده زیادی از سرشناس ها و روحانیون همدان گرد آن شخص را گرفته اند و او هم در وسط، ساکت نشسته است. پیش خود فکر کردم گر چه اینها افرادی بزرگ و دارای تحصیلات عالیه اند، اما این تکلیف شرعی من است که آنان را ارشاد کنم؛ از این رو، شروع به ارشاد آن جمع نموده، نزدیک به دو ساعت با آنها صحبت کردم و به کلی منکر عرفان و سیر و سلوک الی الله به صورتی که عرفا می گفتند، شدم. مدتی پس از سکوت من، آن ولی الهی سربلند نموده، با دید عمیقی به من نگریست و گفت:
«نزدیک است که تو خود، آتشی به سوختگان عالم بزنی.»
من متوجه گفتار وی نشدم، ولی تحول عظیمی در باطن خود احساس کردم و برخاستم و از میان جمع بیرون آمدم؛ در حالی که احساس می کردم تمام بدنم را حرارت فرا گرفته است.

عصر بود که به منزل رسیدم و شدت حرارت زیاد شد. اوایل مغرب، نماز مغرب و عشاء را خواندم و بدون خوردن غذایی به بستر خواب رفتم. نیمه های شب بیدار شدم و در حال خواب و بیداری، دیدم که گوینده ای به من می گوید:

«العارف فینا کالبدر بین النجوم و کالجبرئیل بین الملائکه»

(شخص عارف در بین ما، همانند قرص ماه است در بین ستارگان و همانند جبرائیل است در بین فرشتگان)

به خود نگریستم و دیدم دیگر آن حال و هوا و اشتیاقی که به درس داشتم در من نمانده است. کم کم احساس کردم که نیاز به چیز دیگری دارم تا این که دوباره به قم آمدم. در قم، شروع به حاشیه زدن بر کتاب شریف عروه الوثقی کردم تا یک شب با خود فکر کردم که چه نیازی به حاشیه من است، به حمدالله، به اندازه کافی علماء حاشیه زده اند و نیازی به حاشیه من نیست و از ادامه کار منصرف شدم.
در همان شب، این خواب را دیدم: «در عالم رویا، حوضی بسیار بزرگ با رنگ های مختلفی دیدم که دور آن حوض، پر از کاسه های بزرگی بود، بر آنها اسماء خداوند و از جمله این آیه شریفه (ذلک فضلُ الله یوتیه من یشاءُ) نوشته شده بود. وقتی به نزدیک آن حوض رسیدم، جامی لبریز از آب حوض کرده، به من نوشاندند. از خواب پریدم و تحولی عظیم در خود احساس کردم و آن چنان جذبات عالم علوی و نسیم نفحات قدسیه الهی بر قلب من نواخته شده بود که قرار را از من ربود؛ وجود خود را شعله ای از آتش دیدم.
از آن به بعد، به این طرف و آن طرف زیاد مراجعه کردم که شاید دستم به ولی کاملی برسد و از وی بهره ببرم. در آن زمان، ولی الهی آیه الله العظمی شیخ میرزا جواد ملکی تبریزی رحمه الله رحلت کرده بودند و هر چه نزد شاگردانش رجوع می کردم، عطش من فرو نمی نشست، تا این که خود را تنها و بیچاره دیدم.
سر به بیابان ها و کوه های اطراف قم گذاشتم، صبح ها می رفتم و عصرها بر می گشتم تا این که پس از حدود پنجاه روز تضرع و توسل به ساحت مقدس معصومین علیهم السلام، وقتی اضطرار و بیچارگیم به حد اوج رسید و یک سره خواب و خوراک را از من ربود، ناگهان پرده ها از جلوی چشمم برداشته شد و نسیم حیات بخش رحمت، از حریم قدس الهی وزیدن گرفت و لطف الهی شامل حالم گردید؛ مقصد خود را در وجود مقدس خاتم الانبیاء، حضرت محمد صلی الله و علیه و اله و سلم یافتم و متوجه شدم در این زمینه، وجود خاتم الانبیاء دستگیری می نماید. از آن زمان به بعد، مرتب به ساحت مقدس آن حضرت متوسل می شدم و از حضرت بهره فراوان می بردم.
۳ نظر ۹۳/۱۰/۰۶
۱۵۲۶ بازديد

غزل علی الله (حضرت علامه حسن زاده آملی)

از صحبت اغیار گذشتیم علی الله 
ما از همه جز یار گذشتیم علی الله
شد وعده دیدار من و یار شب تار 
از خواب شب تار گذشتیم علی الله
خاکم به سر ار جز به وصالش بنهم سر 
از جنت و از نار گذشتیم علی الله
از زهد ریایی که بود شیوه ی خامان 
ما سوخته یکباره گذشتیم علی الله
در اهل زمانه دل بیدار ندیدیم
زین مردم بیمار گذشتیم علی الله
چشم طمع از مال جهان پاک ببستیم
از اندک و بسیار گذشتیم علی الله
از حرف ندیدیم بجز تیرگی دل
 ناچار ز گفتار گذشتیم علی الله
حق راست انا الحق حسنا گر چو حلّاج 
از بیم سر دار گذشتیم علی الله

۵ نظر ۹۳/۱۰/۰۴
۱۵۵۲ بازديد

آیه ای در اثبات امتداد غیبت امام زمان

در کتاب هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده آملی آمده است:

"قرآن کریم درباره یونس پیغمبر علیه السلام فرمود: (و لولا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون) (1)، پس اگر حجتی الهی را در ظَهر ارض(2)، عمری دراز باشد، چه جای استبعاد و استیحاش؟ لذا آیه مذکور در امتداد غیبت امام زمان حجه ابن الحسن عسکری علیه السلام تمام و کمال است."(3)

پی نوشتها:

1. سوره صافات، آیه 143 و 144 (ترجمه آیه: اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در شکم نهنگ باقی می ماند.)

2. ظهر ارض= روی زمین

3. حضرت علامه حسن زاده آملی - هزار و یک کلمه - نکته 236

۲ نظر ۹۳/۱۰/۰۳
۹۴۸ بازديد

دانلود کتاب نفس المهموم با ترجمه علامه شعرانی

کتاب "نفس المهموم فی مصیبه سیدنا الحسین المظلوم" تالیف شیخ عباس قمی از معتبرترین کتب در زمینه مقتل است که این کتاب را همراه با ترجمه فارسی حضرت علامه ذوالفنون شعرانی با نام "دمع السجوم فی ترجمه نفس المهموم" برای دانلود قرار داده ایم.

علامه شعرانی رحمه الله در مقدمه ترجمه شان میفرمایند:

"پس کتاب«نفس‌المهموم» تألیف العالم النحریر و المحدّث الخبیر مفخر عصرنا و قدوة دهرنا الحاج شیخ‌ عباس القمى -قدّس سرّه العزیز - را دیدم در مقتل سیدنا و مولانا ابى عبدا اللّه الحسین علیه السّلام‌ رزقنا اللّه شفاعته، کتابى جامع و موجز و مشتمل بر اکثر روایات صحیحه و منقولات تواریخ‌ معتبره از عامه و خاصه چنان که مانند آن تاکنون نوشته نشده است... امّا به زبان عرب است و همه کس از آن بهره نگیرد گفتم همان کتاب را به‌فارسى ساده نقل کنم چنانچه در عبارت پارسى معنى هر کلمه از کلمات عربى گنجانیده شود و سلاست و فصاحت در زبان پارسى محفوظ ماند."

۶ نظر ۹۳/۱۰/۰۱
۱۵۹۴۴ بازديد

دانلود کتاب نفس المهموم شیخ عباس قمی

کتاب "نفس المهموم فی مصیبه سیدنا الحسین المظلوم" تالیف جناب ثقه الاسلام شیخ عباس قمی است که از معتبرترین مقاتل میباشد. نسخه ای نفیس از این کتاب را که در کشور لبنان (بیروت) چاپ شده است، برای دانلود قرار داده ایم.

۱ نظر ۹۳/۰۹/۳۰
۸۵۹۲ بازديد

دستوری آسمانی از قرآن: ساعت زنگی

برای بیدار شدن از خواب، دستوری آسمانی از یکی از آیات قرآن کریم رسیده است. این مطلب را از کتاب شریف هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده آملی نقل می کنیم و سپس به ترجمه روایات می پردازیم:

"ساعت زنگی:

آخر سوره مبارکه کهف (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) (1) فی مجمع البیان للطبرسی: قال ابو عبدالله علیه السلام: ما من احد یقرأ آخر الکهف عند النوم الا تیقِّظ فی الساعه التی یریدها، و فی تفسیر الصافی للفیض:فی الکافی عن الصادق علیه السلام ما من عبد یقرأ آخر الکیف عند النومه الا تیقظ فی الساعه التی یرید." (2)

در مجمع البیان جناب طبرسی آمده است:

امام صادق علیه السلام فرموده اند: احدی نیست که آیه آخر سوره کهف را بخواند، مگر اینکه در ساعتی که میخواهد بیدار می شود.
در تفسیر صافی فیض کاشانی آمده است:
در کافی آمده است که امام صادق علیه السلام فرموده اند: بنده ای نیست که آیه آخر سوره کهف را هنگام خوابیدنش بخواند، جز اینکه در ساعتی که می خواهد بیدار می شود.

حضرت علامه حسن زاده آملی در پایان میفرمایند:

"راقم کسی را می شناسد که با این دستور آسمانی، نیت ساعتِ تیقظ می کرد و حتی جعبه یعنی آلت ساعت را بدان میزان می کرد." (3)

۷ نظر ۹۳/۰۹/۲۵
۲۶۲۴ بازديد

غزل امشب (علامه حسن زاده آملی)

بحمدالله که با دلدارم امشب
ز بخت خویش برخوردارم امشب

به تحفه آمده از کوی جانان
برات وعده دیدارم امشب
بود در آستان کعبه عشق
همه بیدار و من بیدارم امشب
نشینم در حضور یار و بینم
فروغ مطلع انوارم امشب
نشینم در حضور یار و گویم
هر آن حرفی که در دل دارم امشب

بخوانم سوره قدر و دخان را
بگویم ذکر و استغفارم امشب

شب جمعه است و ده جمعی نگارا
ز فرق و کثرت پندارم امشب
چهل بگذشت و یکسالم فزون است
ز دیده اشک و حسرت بارم امشب
ز حال خویشتن اندر شگفتم
چرا دلشاد و دل افگارم امشب
ز بی تابی خود در این سحرگه
چه گویم در چه کار و بارم امشب
تو خود آگاهی ای دانای احوال
که من اندر چه گیر و دارم امشب
گهی خاموش و گهی در خروشم
گهی مست و گهی هشیارم امشب
خداوندا بحق آیت نور
جلائی ده به جان تارم امشب
خداوندا به مستان جمالت
نما در عشق خود ستوارم امشب

خداوندا بحق هشت و چارت (1)
بحل فرما به هشت و چارم امشب
شب حال است و نی گاه مقال است
ببندم دفتر اشعارم امشب
اگر از آملی پرسی که چونی
هزار زار در گلزارم امشب

1. هشت و چار: دوازده امام علیهم السلام

۲ نظر ۹۳/۰۹/۱۷
۱۱۷۹ بازديد

سلمان فارسی، یار خاص امیرالمومنین

8 صفر سال 35 هجری قمری روز وفات جناب سلمان فارسی، از خواص اصحاب حضرت علی وصی علیه السلام است. ایشان قبل از تشرف به اسلام روزبه نام داشت و سالها در مسیر جستجوی حق و حقیقت بود تا اینکه به محضر پیامبر صلوات الله علیه و آله رسید و آرام گرفت و از اصحاب سرّی و خاص ایشان و امام علی شد. گوشه ای از فضائل این بزرگوار را نقل میکنیم:

در روایت منقول است که حضرت امیرالمومنین شخصا به مدائن آمدند و کفن و دفن ایشان را به عهده گرفتند. (1) و همراه آن حضرت، جعفر بن ابی طالب و حضرت خضر، در حالی که با هر یک از آن دو هفتاد صف از فرشتگان بودند، بر پیکر سلمان محمدی نماز گزاردند.(2) در جای دیگر آمده است که حضرت بر سر قبر جناب سلمان این شعر را قرائت کردند (3):

وفدت علی الکریم بغیر زاد

من الحسنات و القلب السلیم

و حمل زاد اقبح کل شیء

اذا کان الوفود علی الکریم

یعنی "بر انسان کریمی بدون زاد و توشه ای از حسنات و قلبی سلیم وارد شدم، و حمل زاد و توشه زشت ترین چیزهاست، زمانی که انسان بر شخصی کریم وارد شود."

در مقام حضرت سلمان همین کافی است که ایشان از ده درجه ایمان، صاحب مرتبه دهم بودند. در روایتی بسیار ارشمند آمده است:

قال أبو عبد الله (علیه السلام): إن الایمان عشر درجات بمنزلة السلم، یصعد منه مرقاة بعد مرقاة، فلا یقولن صاحب الواحد لصاحب الاثنین: لست على شئ حتى ینتهی إلى العاشر، ولا تسقط من هو دونک فیسقطک الذی هو فوقک، فإذا رأیت من هو أسفل منک فارفعه إلیک برفق ولا تحملن علیه مالا یطیق فتکسره، فإنه من کسر مؤمنا فعلیه جبره، وکان المقداد فی الثامنة، وأبو ذر فی التاسعة، وسلمان فی العاشرة (4)

امام صادق علیه السلام فرمودند:

همانا برای ایمان ده درجه است به منزله ی نردبانی که پله به پله از آن بالا میروند. کسی که در پله اول ایمان قرار داد هرگز نباید به صاحب مرتبه دوم ایمان بگوید: تو از ایمان بهره ای نداری، مگر اینکه به مرتبه دهم ایمان برسد (و به مراتب پایین تر احاطه داشته باشد)، و کسی را که درجه ی ایمانش پایین تر از توست از مقامش به سقوط منسوبش ندار که شخص بالاتر از تو، تو را سقوط می دهد. پس هنگامی که شخصی را دیدی که در درجه پایین تر از تو بود او را با رفق و مدارا بالا ببر و بر او بار سنگینی را که تحملش برای او مشکل است حمل نکن که او را می شکندو برای او طاقت فرساست، چرا که هر کس مومنی را بشکند و پایین بیاورد، جبران کردن بر او واجب است. و مقداد در درجه هشتم ایمان، ابوذر در درجه نهم ایمان و سلمان در درجه دهم ایمان بود.

در روایت دیگر آمده است: اگر ابوذر میدانست در قلب سلمان چه می گذرد، او را تکفیر میکرد، یا او را میکشت (5) ( که این روایت اشاره به تفاوت عظیم درجات ایمان نسبت به هم دارد، در حالی که خود ابوذر در رتبه 9 ایمان است. لذا در حدیث قبلی آمد که شخصی که در مرتبه پایین تر ایمان است هرگز نباید به شخص بالاتر بگوید : (لست علی شی). فتدبّر )

در روایت بلند دیگری حضرت رسول الله فرمودند: (سلمان منا اهل البیت) (6)

براى تبیین بیشتر سخن رسول خدا(ص) مضمون تفسیر عارف بزرگ جهان اسلام، حضرت ابوعبدالله، محمد بن على بن محمد حاتمى مکى، مشهور به «محیى ‏الدین ا‏بن عربى‏» را درباره این حدیث مطرح می کنیم که توضیح بسیار دلنشینی مى‏ باشد.

ایشان در باب 29 کتاب شریف "فتوحات مکیه" که بابی مخصوص جناب سلمان است، فرموده اند : چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله بنده مخلص و خالص خداوند بود، خداوند متعال آن حضرت و اهل بیت(ع) او را از هرگونه پلیدى و آلودگى مصون داشت، و فرمود: خداوند اراده کرده است، هرگونه پلیدى و آلایشى را از شما اهل بیت ‏برطرف گرداند و شما را پاک و پاکیزه نماید. (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا) (7)

جناب شیخ اکبر ابن عربی در ادامه درباره اهل بیت میفرمایند: (هم اولاد فاطمه) و می فرمایند: از نظر قرآن کریم، اهل بیت پیغمبر(ص) پاک و پاکیزه مى‏ باشند، و کسى‏ نمى‏ تواند به آنان اضافه و همراه گردد، مگر این‏که پاک و وارسته باشد، زیرا کسى که به‏ آنان اضافه مى ‏شود، با «مضاف‏ الیه‏» باید شباهت و سنخیت داشته باشد. بنابراین، اهل بیت(ع) به اعتراف صریح قرآن «پاکیزگان‏» هستند، و سلمان هم‏ بنابر حدیث پیغمبر (سلمان منا اهل البیت) بدون شک به آنان ملحق شده است و از هر رجس و پلیدی پاک شده است....(8)

۱۷ نظر ۹۳/۰۹/۰۹
۲۶۰۷ بازديد