شیخ بزرگوار ابن سینا در قانون فرماید:
یخ را در آب حل نکنید و نخورید که به اعصاب و مزاج سخت آسیب می رساند و اگر در جوانی طبیعت بدن با او دفاع کند، بالأخره پس از بالا آمدن سنّ، آن یخ کار خودش را می کند و دست بردار نیست. و چون بخواهید آب سرد بنوشید آب را در جوار یخ سرد کنید.
منبع: هزار و یک نکته، حضرت علامه حسن زاده آملی، نکته 548
سایت آوینی، طرحی زیبا از حضرت علامه حسن زاده آملی طراحی کرده است که برای دانلود قرار داده ایم.
(برای دریافت در اندازه اصلی روی تصویر کلیک کنید):
مطلبی را که هم اکنون در وبلاگ مطالعه می کنید، دارای اهمیت بسیار زیادی است، دو نکته مهم از این مطلب برداشت میشود که یکی اثبات طریق حقه عرفان و فلسفه الهی است که در حقیقت "عرفان و قرآن و برهان از همدیگر جدایی ندارند"، و نکته مهم دیگر متنی است که با رنگ سبز مشخص کرده ایم که خواننده این متن خودش به اهمیت آن واقف است.
آنکس که به کوی آشنایی است
داند که متاع ما کجایی است
حال خوانندگان محترم وبلاگ را دعوت به مطالعه ی فرمایش حضرت علامه حسن زاده آملی میکنم:
اینک بر سر آنم که به مناسبت رویداد سخن حکایتى از حالت دیرین خویش پیش کشم شاید که برخى را سودمند افتد و مایه آگاهى و هشیارى خواننده اى گردد و آن این که :
در اثناى تدرس و تعلم علوم عقلى و صحف عرفانى دچار وسوسه اى سخت سهمگین و دژخیم و بدکنشت و بدسرشت در راه تحصیل اصول عقاید حقه به برهان و عرفان شده ام و آزرده خاطرى شگفت از حکمت و میزان که از هر سوى شبهات گوناگون به من روى مى آورد .
ریشه این شبهات و وسوسه ها از ناحیت انطباق ظواهر شرع انور -على صادعه الصلوة والسلام- با مسائل عقلى و عرفانى بوده است که در وفق آنها با یکدیگر عاجز مانده بودم و از کثرت فکرت به خستگى و فرسودگى موحش و مدهش مبتلا گشته ام و از بسیارى سؤال از محضر مشایخم :
آن عالمان دین به حق در سماى علم
سیاره و ثوابت والا گهر مرا
بیم جسارت و ترس اسائه ادب و خوف ایذاء خاطر و احتمال بدگمانى مى رفت . این وسوسه چنانکه گفته ایم موجب بدبینى به علوم عقلى و بیزارى از منطق و حکمت و عرفان شده است .
و لکن به رجاء این که لعل الله یحدث بعد ذلک امرا در درسها حاضر مى شدم و راز خویش را ابراز نمى کردم و از تضرع و زارى اعاظم حکماء در نیل به فهم مسائل اندیشه مى کردم مانند گفتار صاحب اسفار در مساله اتحاد نفس به عقل فعال و استفاضه از آن که فرمود :
و قد کنا ابتهلنا الیه بعقولنا و رفعنا الیه ایدینا الباطنة لا ایدینا الدائرة فقط و بسطنا انفسنا بین یدیه و تضرعنا الیه طلبا لکشف هذه المساله و امثالها . . . ( اسفارج 1 ط 1 ص 284 ) .
تنها چیزى که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایى بخشید لطف الهى بود که خویشتن را تلقین مى کردم به این که :
اگر امر دایر شود بین نفهمیدن و نرسیدن مثل تویى و بین نفهمیدن و نرسیدن مثل معلم ثانى ابونصر فارابى و شیخ رئیس ابوعلى سینا و شیخ اکبر محیى الدین عربى و استاد بشر خواجه نصیرالدین طوسى و ابو الفضائل شیخ بهایى و معلم ثالث میر داماد و صدر المتالهین محمد شیرازى آیا شخص مثل توبه نفهمیدن و نرسیدن اولى است یا آن همه اسطوانه هاى معارف ؟
و همچنین خودم را به یک سو قرار مى دادم و اکابر دیگر علم را که از شاگردان بنام آن بزرگان بودند و نظایر آنان را به سوى دیگر و سپس همان مقایسه را پیش مى کشیدم و به خودم تلقین مى کردم تا منتهى مى شدم به اساتیدم که بحق وارثان انبیاء و خازنان خزاین معارف بوده اند رفع الله تعالى درجاتهم که باز خودم را به یک جانب و آن حاملان و دایع علم و دین را به جانبى و همان مقایسه و تلقین را اعمال مى کردم که تو اولایى به نفهمیدن یا این مفاخر دهر ؟
نظیر مطلبى را که علامه شیخ بهایى درباره شیخ اجل صدوق که قایل به سهو النبى شده است فرموده است:
هر گاه امر دایر شود
بین سهو رسول و سهو صدوق
صدوق اولى بدان است.
از این مقایسه قدرى آرام مى گرفتم تا بارقه هاى الهى چون نجم ثاقب بر آسمان دل طارق آمد و در پناه رب ناس از وسواس خناس نجات یافتم ففاض ثم فاض .
و کانّ کلام کامل و سخن دلپذیر صاحب اسفار ذکر قلبى شد که :
حاشى الشریعة الحقة الالهیة البیضاء ان یکون احکامها مصادمة للمعارف الیقینیة الضروریة و تبا لفلسفه یکون قوانینها غیر مطابقة للکتاب و السنه ( اسفارجلد 4 ط 1 ص 75 ) .
و چون در رحمت رحیمیه به روى ما گشوده شده است به علم الیقین بلکه به عین الیقین و فراتر به حق الیقین مطالب سهل ممتنع عقلى و عرفانى را رموزى یافته ایم که پى برده ایم اشارات به کنوزى اند .
آرى به آسانى نادانى به دانایى نمى رسد و بسیار سفر باید تا پخته شود خامى .
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس که نه هر کو ورقى خواند معانى دانست، لذا در الهى نامه ام گفته ام :
الهى جان به لب رسید تا جام به لب رسید .
الا ای طایر قدسی در این ویرانه برزنها
بسی دام است و دیو و دد، بسی غول است و رهزنها
در این جای مخوف ای مرغ جان، ایمن کجا باشی؟
گذر زین جای ناامن و نما رو سوی مأمنها
در این کوی و در این برزن، چه پیش آمد تو را رهزن
به یک دو دانه ارزن، فرو ماندی ز خرمنها
در این لای و لجنها و در این ویرانه گلخنها
شد از یاد تو آن روح و ریحان و باغ و گلشنها
سحرگاهی که می آید نسیم کوی دلدارت
ترا باید که بر کویش بود هر دم نشیمنها
حجاب دیده دل گرددت آمال دنیاوی
کجا دیدن توانی تا بود اینگونه دَیدنها (1)
همه خوهای ناپاکت ترا گردند اژدر ها
ترا گردند نشتر ها، ترا گردند سوزن ها
زدا لوح دلت از تیرگیهای هواهایت
که تا افراشتگان در جان تو سازند مسکنها
ترا از دست تو سور است و فرجاه است و آرامی
ترا از دست تو سوز است و فریاد است و شیونها
یکی شمس حقیقت می درخشد در همه عالم
تعین های امکانی بود مانند روزنها
نه جان اندر بدن باشد که آن روح است و این جسم است
بود از پرتو انفس بقای صورت تنها
چو باشد عالم دانی مثال عالم عالی
همی دانی که هر چیزی برای اوست مخزنها
بجز یکتا جمال حسن مطلق نیست در هستی
حسن را چشم حق بین است و حق گویند روشنها
«العارف فینا کالبدر بین النجوم و کالجبرئیل بین الملائکه»
(شخص عارف در بین ما، همانند قرص ماه است در بین ستارگان و همانند جبرائیل است در بین فرشتگان)
در کتاب هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده آملی آمده است:
"قرآن کریم درباره یونس پیغمبر علیه السلام فرمود: (و لولا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون) (1)، پس اگر حجتی الهی را در ظَهر ارض(2)، عمری دراز باشد، چه جای استبعاد و استیحاش؟ لذا آیه مذکور در امتداد غیبت امام زمان حجه ابن الحسن عسکری علیه السلام تمام و کمال است."(3)
پی نوشتها:
1. سوره صافات، آیه 143 و 144 (ترجمه آیه: اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در شکم نهنگ باقی می ماند.)
2. ظهر ارض= روی زمین
3. حضرت علامه حسن زاده آملی - هزار و یک کلمه - نکته 236
کتاب "نفس المهموم فی مصیبه سیدنا الحسین المظلوم" تالیف شیخ عباس قمی از معتبرترین کتب در زمینه مقتل است که این کتاب را همراه با ترجمه فارسی حضرت علامه ذوالفنون شعرانی با نام "دمع السجوم فی ترجمه نفس المهموم" برای دانلود قرار داده ایم.
علامه شعرانی رحمه الله در مقدمه ترجمه شان میفرمایند:
"پس کتاب«نفسالمهموم» تألیف العالم النحریر و المحدّث الخبیر مفخر عصرنا و قدوة دهرنا الحاج شیخ عباس القمى -قدّس سرّه العزیز - را دیدم در مقتل سیدنا و مولانا ابى عبدا اللّه الحسین علیه السّلام رزقنا اللّه شفاعته، کتابى جامع و موجز و مشتمل بر اکثر روایات صحیحه و منقولات تواریخ معتبره از عامه و خاصه چنان که مانند آن تاکنون نوشته نشده است... امّا به زبان عرب است و همه کس از آن بهره نگیرد گفتم همان کتاب را بهفارسى ساده نقل کنم چنانچه در عبارت پارسى معنى هر کلمه از کلمات عربى گنجانیده شود و سلاست و فصاحت در زبان پارسى محفوظ ماند."