الهی
موج از دریا خیزد و با وی آمیزد و در وی گریزد و از وی ناگزیر است
انا لله و انا الیه راجعون...
حضرت علامه حسن حسن زاده آملی به ملکوت اعلی پیوست...
الهی
موج از دریا خیزد و با وی آمیزد و در وی گریزد و از وی ناگزیر است
انا لله و انا الیه راجعون...
حضرت علامه حسن حسن زاده آملی به ملکوت اعلی پیوست...
لسان اللّه امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود:
و اعلم ان کل عمل نبات و کل نبات لا غنى به عن الماء و المیاه مختلفة فما طاب سقیه طاب غرسه و حلت ثمرته و ما خبث سقیه خبث غرسه و أمرت ثمرته.
این سخن بسیار بسیار بلند است.
فرمود: هر عملى نباتى (گیاهی) است و نبات را از آب بى نیازى نیست، و آب ها گوناگونند، آن نباتى که آب وى پاکیزه است غرس (نهال) وى پاک و میوه اش شیرین شود و آنکه آب وى بد، غرس وى بد و بارش تلخ گردد.
بارها از ما شنیده اید که گفتیم اعمال شما بذرهایى است که در مزرعه جانتان مى افشانید.
حکما مثلى زدهاند، حال دنیا و آخرت را گفتهاند: مملکتى بود که چون سر سال شدى پادشاه کهنه را بکشتى نشاندندى و به ساحلى بىآب و گیاه بردندى و برهنه آنجا سر دادندى و خود بازگشتندى و صباح بر در دروازه شهر منتظر نشستندى، اول کسى از غریبان که آمدى او را بر خود پادشاه کردندى و او عادت ایشان ندانستى، باز چون سر سال شدى با او همان کردندى که با پادشاه اول، همیشه عادت ایشان این بودى!
یک نوبت مردى غریب صباح سر سال اتفاقا به آن شهر رسید، جماعتى را دید که منتظر نشستهاند، چون او را دیدند به استقبال آمدند و با اعزاز و اکرام تمام، او را به اندرون شهر بردند و بر تخت نشاندند و کلید خزاین پیش او آوردند و او را بر خود پادشاه ساختند. او مردى زیرک بود، با خود اندیشید که من مردى غریبم و عادت و طریقت این جماعت نمىدانم که حقیقت حال ایشان چیست و در چه کارند، على العمیا در این خوض کردن معنى ندارد؛ وظیفه آن است که یکى را از ایشان به کثرت انعام و احسان با خود دوست و مهربان و مخلص و یک جهت سازم تا سرّ کار ایشان بر من آشکارا گرداند، آنگاه ببینم که مصلحت چیست.
چنین کرد، با یکى از ایشان دوستى آغاز کرد تا به اخلاص و اتحاد رسید، بعد از آن حقیقت حال از او بازپرسید، او چنانچه بود باز نمود.
او خفته بود بیدار شد، غافل بود آگاه گشت، روى به تدبیر کار خویش آورد؛ پنهان از اهل مملکت بنّایان را طلب کرد و به آن ساحل فرستاد، تا آنجا مملکتى بنا کردند، مقنّیان فرستاد، تا قنوات استخراج نمودند، مزارعان و فلاّحان را فرستاد تا مزارع و بساتین بیرون آوردند، پیوسته غلامان و کنیزان خریدى، ترک و هندى و غیره و به آنجا فرستادى، تا به تدریج در عرض آن یک سال، آنجا مملکتى معمور شد و هرچه یافتى از مال و اسباب و فرش و ثیاب و امتعه و دواب، همه را آنجا فرستادى و خود به قوت لایموت و سختى و تنگى به سر بردى و هیچ عیش نکردى و بزرگى و جاه و تجمّل را پروا نداشتى.
چون سر سال شد، روزى امرا و ندیمان و اعیان آمدند و گفتند: پادشاهان قدیم را عادت بود که در این روز به کشتى نشستندى و به عزم تفرج و شکار بحر و استنشاق بیرون رفتندى، اگر پادشاه رغبت فرماید دور نباشد.
او دانست که ایشان در چه کارند، اما چون کار خویش از پیش ساخته بود، اندیشه نداشت، اجابت کرد و با جماعت به کشتى نشست. چون به ساحل آن طرف رسیدند، او را برهنه کردند و به ساحل سر دادند!
او راست راه مملکت خویش که از پیش ساخته بود پیش گرفت، چون اهل مملکت او را بدیدند با جامههاى زربفت و مرکبهاى نفیس، پیش دویدند و او را به تجمل تمام به مملکت دربردند و بر تخت نشاندند، آنجا بر تخت نشست و به دل امن به پادشاهى و کامرانى مشغول شد.
اکنون آن مملکت که اوّلا مذکور شد، مثل این جهان است و ساحل بىآب و گیاه مثل آن جهان، و مؤمن که پیوسته تقدیم عمل صالح مىکند که:
برگ عیشى به گور خویش فرست
کس نیارد ز پس، تو پیش فرست
و در جهان به مشقت و سختى به سر مىبرد و هرچه بر آن دست یافت، ذخیرۀ آخرت خویش مىسازد و در راه خداى عزّ و جلّ صرف مىکند، آن پادشاه زیرک است؛ چون او را به ساحل آن جهان انداختند، غلمان و حور که به پاداش کردار او آفریده گشتهاند مىآیند و او را به قصرها و سرابستانها که به اعمال خویش آن را بنا کرده، چنانچه در حدیث آمده که «انّ الجنة قیعان و انّ غراسها سبحان اللّه» الحدیث- مىبرند، و بر ارائک به پادشاهى جاوید مىنشانند که «اهل الجنة ملوک».
اکنون نادانان که به عیش و خوشى این جهان مشغولند و اندیشۀ آخرت خویش نمىکنند تا آن ساعت که ایشان را برهنه در گور نهند، که ساحل بىآب و گیاه است، و خود بازگردند، آن پادشاهان جاهلاند که حقیقت حال نمىدانستند تا آن زمان که ایشان را برهنه کرده، در ساحل سرمىدادند و عریان و گریان در بیابان سرگردان مىگشتند، جز آنکه ایشان آخر بمیرند و برهند! اما جاهل که در ساحل آن جهان افتاد هرگز نمیرد که لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیى -و یَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ .
و آن دوست مهربان که پادشاه را راه نمودى کرد و از حقیقت حال آگاه گردانید، مرشد و انسان کامل است که آدمى را از ناپایدارى این جهان و ظلمت و وحشت آن جهان که بازگشت او به آنجا است، آگاه مىگردانید تا از پیش کارسازى کند و مرگ را آماده شود و به زندگانى دو روزۀ دنیا فریفته نشود و در جهان، به قوت لایموت به سر برد و هر چه یابد در راه خداى عزّ و جلّ صرف کند، که هرچه براى خود صرف مىکند فانى مىشود و هرچه براى خداى عزّ و جلّ صرف مىکند، جهت او باقى مىگردد.
حضرت علامه حسن زاده آملی:
با این که مسافت أسفل السافلین تا أعلی علییین بیش از زمین تا آسمان است، حد سقوط از این به آن، کمتر از یک "آن" است.
میگویند طریقه سقراط قابلگى بود، چون از عقول مردم نتیجه را مانند فرزند بیرون مىآورد.
مثلا از طرف مىپرسید:
آیا یخ سرد است؟
او جواب مىداد: بلى.
مىگفت: آیا سردى ضدى دارد؟
- بلى.
- آن ضد کدام است؟
- حرارت.
آیا ممکن است یخ گرم باشد؟
- نه، چون گرمى ضد سردى است و چیزى صفتى بر ضد طبیعت خود را نخواهد داشت.
باز مىپرسید: آیا عدد سه فرد است؟
- بلى.
- آیا فرد ضدى دارد؟
- بلى، زوجیت.
-آیا ممکن است عدد سه زوج باشد؟
- نه، زیرا که زوجیت ضدّ فردیت است.
بعد از اینها گفت:
"الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة" اثر قیمه و معروف صدر المتالهین ملاصدرا شیرازی است.
صدر المتالهین بارها در اسفار و دیگر آثار خود از درآمیختن عقل و طریقه شهود عرفانی سخن میگوید و فلسفه ای که در اسفار مطرح میکند، آمیخته با شهود است و لذا فلسفه و "حکمت متعالیه" است.
تعبیر "اسفار" را همانگونه که خود صدرالمتألهین در مقدمه کتاب آورده، از اسفار اربعه (سفرهای چهارگانه) عرفاء برگرفته شده است. وى در مقدمه کتاب مىگوید :
می توانید کتاب ارزشمند اسفار اربعه را در 9 جلد ذر زبان عربی دریافت کنید:
دانلود کتاب اسفار اربعه pdf:
یکی از آثار نفیس حکیم ملاهادی بن مهدی سبزواری، شرح مثنوی معنوی است که به شرح ابیات مشکل مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی می پردازد.
حاج ملاهادی به مثنوی علاقه خاصی داشته و همیشه این کتاب را مطالعه می نموده است. ایشان علاوه بر تسلط به مبانی فلسفی و عرفانی و احاطه به تفسیر و حدیث، چون خود ذوق شعری دارد در شرح مثنوی خود، به آیات و اخبار و آثار و اشعار عرفانی استشهاد می نماید. طریقه ایشان در شرح این اثر قیم، بیشتر متکی به مبانی فلسفی و عرفانی است، لذا شرح ایشان بر مثنوی شرحی سنگین و بسیار گرانسنگ است.
می توانید فایل pdf شرح ملا هادی سبزواری بر مثنوی معنوی را در 3 جلد دانلود کنید.
دانلود شرح مثنوی معنوی ملا هادی سبزواری:
«قوت القلوب فی معاملة المحبوب»، کتابی شریف و مغتنم به زبان عربی و از آثار شیخ ابو طالب محمد بن علی مکی، در عرفان عملی است و به «قوت القلوب» شهرت دارد. نام کامل این کتاب «قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید»، می باشد.
در این کتاب، از آنچه مرید و سالک تا رسیدن به مقام توحید بدان نیاز دارد، سخن گفته میشود؛ اعم از فقه اصغر که فروع دین و تکالیف شرعی است و فقه اوسط که علم اخلاق است و فقه اکبر که عقاید است... با یک نگاه اجمالی به عناوین هر باب کتاب (که در ذیل مطلب آورده ایم) به دایره وسیع مطالب این کتاب پی می برید.
***
بنابراین بر آن شدیم که چاپ نفیسی از کتاب قوت القلوب را در خدمت خوانندگان محترم قرار دهیم. این نسخه، چاپ دار التراث مصر و در 3 جلد به زبان عربی است.
دانلود کتاب قوت القلوب: