به سند متصل از شیخ افقه محقق از محمد بن عبدالله بن زهره ی حلبی از ابن شهر آشوب از احمد بن ابیطالب طبرسی در احتجاج در حدیث طویل از سعد بن عبدالله اشعری در حکایت شرفیاب شدن به حضور مهدی علیه السلام گفت:
خبر ده مرا از تأویل «کهیعص».
حضرت فرمود: این حروف از اخبار غیب است که خداوند بنده ی خود زکریا را بر آن آگاه گردانید و حکایت آن را برای محمد صلی الله علیه و آله بیان فرمود، و این چنان است که زکریا از خداوند خواست نام پنج تن را به وی آموزد، جبرئیل فرود آمد و او را آموزانید و زکریا هر گاه نام محمد و علی و فاطمه و حسن علیهم السلام را می برد اندوه او بر طرف می شد و غم او زایل می گشت، و هر گاه نام حسین علیه السلام می برد گریه گلوی او را می گرفت و نفسش به شماره می افتاد، روزی گفت: ای پروردگار من! چون است که وقتی نام چهار کس از آن ها را می برم از اندوه تسلیت می یابم و هر گاه یاد حسین علیه السلام می کنم اشکم ریزان می شوم و ناله ام بیرون می آید؟
خداوند تبارک و تعالی او را خبر داد و فرمود: «کهیعص» پس«کاف» نام کربلاست و «ها» هلاک عترت است «یا» یزید است که بر حسین علیه السلام ستم کرد و «عین» عطش است و «صاد» صبر و شکیبائی آن حضرت، چون زکریا این بشنید سه روز از مسجد خود جدا نگشت و مردم را از داخل شدن بر خود منع فرمود و به گریه و ناله پرداخت و او را رثا می گفت که خداوند!! آیا بهترین خلق خود را به مصیبت فرزند وی مبتلا می کنی؟! آیا چنین بلایی بر خانه ی او فرود می آوری!؟آیا علی و فاطمه علیهماالسلام را جامه ی سوگواری می پوشانی و اندوه آن را در منزل آنها می آوری؟! آنگاه می گفت: ای خدای من! مرا فرزندی روزی کن که در پیری چشم من به وی روشن شود و چون روزی کردی مفتون کن مرا به دوستی او، آنگاه به مرگ او مرا اندوهناک ساز چنانکه محمد صلی الله علیه و آله حبیبت را به فرزندش اندوهناک ساختی، پس خداوند یحیی را به وی بخشید و به مصیبت او مبتلا گردانید و حمل یحیی شش ماه بود چنانکه حمل حسین علیه السلام چنین بود».
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
یا علی اذا عنی الناس انفسهم فی تکثیر العبادات و الخیرات فانت عن نفسک فی ادراک المعقولات حتی تسبقهم.
ترجمه:
پیامبر اکرم فرمودند:
ای علی، هنگامی که مردم با زیادی عبادات و کسب ثواب فراوان خود را به سختی می اندازند، تو خویشتن را در ادراک معقولات به سختی انداز تا از آنها پیشی گیری.
مستند روایت صنوبر که درباره بیوگرافی حضرت علامه حسن زاده آملی است از شبکه مستند سیما پخش شد.
با پخش کامل این مستند دیدنی برای اولین بار در فضای اینترنت:
(تیتراژ پایانی مستند اضافه شد) + (قسمت پنجم اضافه شد)
دستور العمل امام رضا علیه السلام برای بچه دار شدن (این دستور از جنبه روایی کاملا موثق و مورد تأیید است):
عیون أخبار الرضا علیه السلام لی، الأمالی للصدوق مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَى
الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ لِی یَا ابْنَ
شَبِیبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ فَقُلْتُ لَا فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ
هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ
سَمِیعُ الدُّعاءِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ
فَنَادَتْ زَکَرِیَّا وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ
اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى فَمَنْ صَامَ هَذَا الْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا
اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ کَمَا اسْتَجَابَ
لِزَکَرِیَّا ع...
گویم: آن که خدا دارد چرا بى نور است؟
تعبیر امام سید الشهداء حسین بن امام على علیه السلام در دعاى عرفه چه قدر شیرین و دلنشین و شیوا است که :
ماذا وجد من فقدک و ماالذى فقد من وجدک؟
(کسی که تو را از دست داد، چه چیزی را یافت؟ و و کسی که تو را یافت چه چیزی را از دست داد؟)
آن کس که تو را دارد جانا ز چه محروم است؟
من که نشدم محروم تا با تو بپیوستم
قصیده یا علی از حضرت علامه حسن زاده آملی که هر بیت آن ناظر به آیات و روایات در مورد حضرت امام امیرالمومنین علی وصی علیه السلام است:
قلم از نعمت سخندانى
آمده بر سر سخنرانى
زآب کوثر بشست صورت لوح
بهر تحریر وصف انسانى
که پس از ختم انبیا احمد
مى نیابى بسان او ثانى
شویم از مشک و از گلاب دهن
گویم اى نور پاک یزدانى
محور دائرات ادوارى
مرکز حکمت و جهانبانى
لنگر کشتى جهانهایى
کهکشان سپهر امکانى
بحر لطف و سخا و ایثارى
ابر نیسان جود و احسانى
کوه حلم و وقار و تمکینى
سد طوفان جور و طغیانى
روح شهر ولایت رجبى
سر ماه رسول شعبانى
هم که شهر الله مبارک را
لیلة القدر با همه شانى
آب اکوان و ام امکانى
طوبى و سدره اى و رضوانى
رق منشور ماسوى اللهى
نور مرشوش عین اعیانى
بر همه کائنات مولایى
که ولى خداى سبحانى
حضرت علامه حسن زاده آملی:
آن که در اعضاء و جوارح آشکار و پنهانش به خوبی عمیق و دقیق شود و به ویژه اگر در علم شریف تشریح دست داشته باشد، هر یک را با صنعی پیراسته و اندازه ای بایسته و شکلی شایسته و زیبایی ای دلخواسته و نظمی آراسته به شگفتی تمام تماشا می کند، و به یقین اذعان می نماید بِه از آن که هستند تصوّر شدنی نیست.
آن گاه هر فعلی از افعال خود را به قوّه ای خاص و عضوی به خصوص اِسناد دهد. و گاهی در مقام اسناد بدان ها اشارت کند که مثلاً: با این دو دیده ام و شنیده ام، و دست بر چشم و گوش خود نهد، و در عین حال با اندک التفاتی اعتراف کند که هیچ یک در فعل خود استقلال وجودی ندارد، چنان که مرده ای را می نگرد که همه ی اندام او به جای خوداند، ولی آثار زنده ندارند، بلکه پس از چندی از یکدیگر گسیخته شوند و زیبایی خود را از دست دهند و تباه گردند، به حدّی که آن پیکر سبب انس و الفت، موجب خوف و نفرت شده است. لذا ایجاد افعال و آثار را از دیگری یابد، و میان ایجاد و اِسناد فرق گذارد، که ایجاد از گوهری به نام نفس و روح است و اِسناد به قُویا و اعضاء، و کثرتش را به یک وحدت استوار، و در فعل به اختیار یابد، نه کثرتی که یکی جابر و دیگران مجبورند، بلکه یکی رب و دیگران مربوبند. و نه کثرتی که هر یک متفرّد در افعال و ممتاز و منحاز از دیگری به استقلال است، بلکه یکی مطلق و دیگران مقیّد و شئون اویند. و نه وحدتی که منکر کثرت و مجالی و مظاهر نفس شود، زیرا که ربّ بی مظاهر را معنی نبود.
لاجرم وجود اعضاء و قوا را به لغو و فضول نسبت نکند بلکه حق داند و با نبودن یکی از آن ها نفس را در کارش مختل یابد، امّا وحدت در کثرت و کثرت در وحدت بیند، وحدتی قاهر و محیط و کثرتی مقهور و محاط.
پس سفری از خود به نظام احسن هستی کند، و به توحید حقیقی قرآنی که غایت آمال عارفان است رسد، و به لطیفه ی «بِحَولِ للهِ وَ قُوَّتِهِ» در مقام ایجاد، و «اَقُومُ وَ اَقعُد» در مرتبت اِسناد پی برد.
و از این جا جبری را به افراط و تفویضی را به تفریط ژاژخای یابد، و حکم عدل امر بین الامرین را بر جان و دل نشاند، و به حق بودن کلمات نوری وجودی و قیام آن ها به ربّ مطلق و معیّت قیّومیّه ربّ مطلق بر آن ها آگاه گردد، و به سرّ «الحمد للهِ رَبِّ العَالَمِین» واقف، و به معرفت اثر بسیار بسیار نفیس: «مَن عَرَفَ نَفسَهُ عَرَفَ رَبَّه » عارف شود.
احمد بن اسحق مى گوید: خدمت امام هادى علیه السلام نوشتم که نظر مبارکشان در مورد دیدن خداوند متعال چیست؟ زیرا این مساله مورد اختلاف مردم است.
امام علیه السلام در جواب مى نویسد: دیدن چیزى ممکن نیست ، مگر آنکه میان آن چیز و بیننده ، هوا فاصله باشد و اگر هوایى نباشد و نیز نور هم نباشد، دیگر دیدن امکان ندارد و اگر بگوییم خداوند را مى توان دید، لازمه اش آن است که خداوند را به دیگر مخلوقات تشبیه کرده باشیم .