قرآن کریم سفره ای است که همانند نازل کننده اش، بی حد و حصر و بی نهایت است. در کتاب تفسیر بیان السعاده مرحوم جنابذی (گنابادی) برای 5 آیه اول سوره بقره، بیش از 11 تریلیون وجه اعرابی صحیح ذکر شده است که هر کدام از این وجوه معنایی خاص دارد و در نتیجه فقط 11 تریلیون معنا، آن هم از نظر ادبی برای این 5 آیه پیش می آید!

فرمایشات حضرت علامه حسن زاده آملی در این باره را در قالب فیلم زیر ببینید که خلاصه متن این فرمایشات دلنشین را قرار دادیم، سپس میتوانید این وجوه را که از این تفسیر مبارک ذکر کرده ایم، مطالعه و بررسی کنید:

مشاهده فیلم بیانات علامه حسن زاده آملی درباره وجوه اعرابی 5 آیه اول سوره بقره و بی نهایت بودن قرآن کریم

متن خلاصه بیانات حضرت علامه حسن زاده آملی:

"تفسیر بیان السعاده را ببینید. بنده آن چاپ اول تفسیر بیان السعاده که به دستم آمده...، دیدم سوره بقره را که شروع کرد، 5 آیه اول سوره بقره، وجوه قرائتی که هر وجهش یک معنای خاص می دهد، وجوه ضعافش را بگذارید کنار، آنهایی که صحیح است و قوی است و جای انگشت اعتراض کسی نیست، هر وجهش یک معنای خاص می دهد، وجوه قرائات این 5 آیه اول به این عدد است : (11 تریلیون و 484 بیلیون و 205 میلیون و 770 هزار و 240 وجه) قرائت شده و هر وجهش یک معنای خاص، ای قربان قرآن، ما کنار همچنین سفره ای هستیم... بعد دیدم، حدیث،حدیث: جناب امیرالمومنین به پسرش محمد بن حنفیه فرمود: پسر من، مبادا روز و شب بر تو بگذرد، در محضر قرآن نباشی، و لو پنجاه آیه، و بدان که عدد درجات بهشت به عدد آیات قرآن است و در روز قیامت (تا چه پایه بهشتی هستی؟ تا چه پایه؟ ملاک را، کارنامه از اینجا را با خود می بری) به تو میگویند "اقرأ و ارق" بخوان و بالا برو. هر اندازه خواندی، هر اندازه اهل قرآنی، هر اندازه که این حقایق در شما پیاده شد، به همان اندازه اهل درجات بهشتی."


متن کتاب بیان السعاده در بیان این وجوه اعرابی:

منبع: تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، جلد1، صفحه 39، مرحوم گنابادی

فی الوجوه المحتملة فی اعراب فواتح السور و عدم اعرابها:
و قد ذکر أکثر هذه الوجوه فی الاخبار صریحا و ما لم یذکر صریحا یستفاد منها تلویحا و سائر ما قیل فیها ضعیف جدّا و ما یترتّب علیها من جهة خواصّها و مزاجها و اعدادها فخارج عن أسلوب العربیّة، فان کان حروف الاسم الأعظم فامّا ان یکون له محلّ من الاعراب اولا، فان کان ذا محلّ من الاعراب فامّا ان یکون مبتدء محذوف الخبر أو خبرا محذوف المبتدأ أو مفعولا لمحذوف مثل اذک أو ادع أو الّف ممّا یناسب المقام أو هو مقسم به منصوب بفعل القسم أو مبتدأ لما بعده أو خبر لما بعده أو منادى بتقدیر حرف النّداء فهذه ثمانیة أوجه تجری بأعیانها أو بأمثالها فی جمیع الوجوه المحتملة فی‏ «الم» الّتى هی اثنا عشر و یحصل من ضرب الثمانیّة فی الاثنى عشر ستّة و تسعون وجها و یجرى فی کلّ وجوه عدیدة من الاعراب بحسب ترکیبه مع ما بعده و نذکر وجوه الاعراب فی واحد من الستّة و التّسعین لتکون میزانا للباقی فنقول إذا کان الم مأخوذا من حروف الاسم الأعظم و کان مبتدء محذوف الخبر تقدیره آلم حروف الاسم الأعظم مثلا فذلک بدل منه أو عطف بیان و الکتاب صفة لذلک أو بدل منه و لا ریب على قراءة الفتح و الرّفع «لا» فیه لنفى الجنس أو عاملة عمل لیس أو ملغاة عن العمل فتلک اثنى عشر و الجملة حال أو مستأنفة فتلک اربعة و عشرون و خبر «لا» محذوف لشیوع حذف خبر لا حتّى قیل انّه لا خبر لها و فیه صفة لریب أو حال عنه لوقوعه فی سیاق النفی أو حال عن آلم فتلک اثنان و سبعون و هدى حال من الرّیب أو من آلم أو صفة لریب أو خبر مبتدء محذوف أو مفعول فعل محذوف بالوجوه الثّلثة فی حمل المصدر على الذّات أو تمییز فتلک ستّة عشر وجها مضروبة فی الاثنین و السّبعین فیحصل الف و مأة و اثنان و خمسون 1152 و «لِلْمُتَّقِینَ» صفة لهدى أو لریب أو حال عن الم أو عن ریب أو خبر مبتدء محذوف أو ظرف لغو متعلّق بهدى أو بفیه فتلک سبعة مضروبة فی سابقتها تحصل ثمانیة آلاف و اربعة و ستّون 8064، أو على الوجوه الاربعة و العشرین الحاصلة عند ترکیب لا ریب، لفظ فیه خبر مقدّم و هدى مبتدء مؤخّر و الجملة صفة لریب أو حال منه أو حال من الم أو مستأنفة فتلک ستّة و تسعون و «لِلْمُتَّقِینَ» على الوجوه الثمانیة بإضافة وجه کونه خبرا بعد خبر الى الوجوه السبعة السّابقة فتلک بعد الضّرب سبعمائة و ثمانیة و ستّون تجمع مع الوجوه السّابقة تحصل ثمانیة آلاف و ثمانمائة و اثنان و ثلثون 8832، أو على الوجوه الاربعة و العشرین.