۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دفاع مقدس» ثبت شده است

دانلود مستند دفاع مقدس "با فرمایشات استاد صمدی آملی"

برنامه عصر خانواده که حدود ساعت 16:30 از شبکه دو سیما پخش میشود، اقدام به تهیه بخشی درباره یادواره شهدای خوشواش کرده است که در آن فرمایشات گهرباری از استاد صمدی آملی درباره هشت سال دفاع مقدس و شهیدان مطرح میشود.

گوشه ای از این فرمایشات عرشی: "اینجا هم به این جوانهایی که دارند این حرف را میشنوند میگویم: اگر میخواهند در امور زندگی شان، امور ازدواجشان، در رزق و روزی شان، در تحصیلشان، در رسیدن به مقامات عالی انسانی شان، حتی در رسیدن به مقامات علمی دنیایی دانشگاهی شان، یا کارمند است و میخواهد کارمند موفقی شود، کارگر است و میخواهد کارگر موفقی شود و هر کسی در هر رشته ای هست، میخواهد واقعا توفیقات عالیه ای پیدا کند، خودش را با این شهدا محشور کند، با شهدای گلزار خودشان محشور شود..." (برگرفته از مستند شماره3)


دریافت مجموعه کامل از وبلاگ تفرید

چهار قسمت از این مستند را تقدیم میکنیم:

۶ نظر ۹۳/۰۷/۰۴
۱۸۱۵ بازديد

باران الهی

 در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس یک هفته پشت جبهه اهواز ـ خرمشهر بودیم؛ به ما گفتند از جاده به سمت کوت سواری بروید؛ از جا بلند شدیم و رفتیم؛ باید 14 کیلومتر پیاده می‌رفتیم؛ روبروی ما تانک‌های عراق مستقر بود و ما باید از وسط آنها رد می‌شدیم.
در حال عبور از مسیر، باران شدیدی گرفت؛ شاکی شدیم که «خدایا الان موقع باران است!» خاک رُس تبدیل به گِل شد؛ کفش‌هایمان در گِل گیر کرده بود؛ تعدادی از رزمنده‌ها پابرهنه راه می‌رفتند؛ من کتانی در پا داشتم، چون کتانی‌ام گیر کرده بود‌ آن را از پا درآوردم، بندهایش را به هم گره زدم و دور گردنم انداختم.

بعد از کلی پیاده‌روی به محل مورد نظر رسیدیم؛ یک روز بعد با عراقی‌ها درگیر شدیم؛ آنها باورشان نمی‌شد که توانسته باشیم آنها را دور بزنیم؛ در این درگیری چند نفر از عراقی‌ها را به اسارت گرفتیم؛ آنها از آن روز بارانی برای‌مان تعریف کردند و گفتند: «وقتی باران شدت گرفت، فکر کردیم ایرانی‌ها پیشروی نمی‌کنند؛ لذا رفتیم و زیر تانک‌ها پناه گرفتیم؛ ضربه قطره‌های باران روی تانک‌ها صدای بلندی ایجاد می‌کرد که نمی‌توانستیم صدای دیگری را بشنویم؛ وقتی به خودمان آمدیم، ایرانی‌ها ما را غافلگیر کرده بودند».
در همین پیشروی که عراقی‌ها متوجه حضور ما نشدند، 6 گردان که حدود 1800 نفر نیرو بودیم؛ هر کدام از این نیروها تجهیزات هم به همراه داشتند که در حالت عادی هم خیلی سرو صدا می‌کند. گردان‌های بعد از ما که آمدند با تانک‌های عراقی‌ درگیر شدند و عراقی‌ها را به اسارت گرفتند. واقعاً این باران رحمت الهی بود که در ابتدای باریدن، متوجه آن نبودیم. بارانی که جان نیروهای ایرانی را نجات داد.
۳ نظر ۹۳/۰۱/۱۴
۱۰۸۰ بازديد