۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل صید عشق» ثبت شده است

غزل شهر الله (حضرت علامه حسن زاده آملی)

خوش آمد باز شهر الله خوش آمد
برای مردم آگه خوش آمد

ندای عرشی صوموا تصحوا ؛
ز میر کاروان ره خوش آمد

خوش آمد همدم شب زنده داران
چو یار مهربان از ره خوش آمد

بود در این صدف دُرّ یتیمی
فروزانتر ز مهر و مه خوش آمد

فرود آمد به شهر الله قرآن
ز هفتم آسمان به به خوش آمد

نه قرآن بلکه دیگر مصحف حق
در او نازل شده خه خه خوش آمد

مهی گسترده در وی خوان یزدان
ندارد منع این درگه خوش آمد

در این مه میهمانان خدائیم
خدایا این مبارک مه خوش آمد

برای خلوت دلداده عشق
سر شب تا سحر صد ره خوش آمد

حسن از ذوق ادراکش سراید
خوش آمد باز شهر الله خوش آمد

25 شعبان 1348شمسی، دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی


۷ نظر ۹۳/۰۴/۰۷
۹۲۱ بازديد

غزل صید عشق (حضرت علامه حسن زاده آملی)

ای که دوری ز یار یعنی چه؟

می بری انتظار یعنی چه؟

آفتابی چنین درخشنده

دیده ها در غبار یعنی چه؟

تو بپرسی ز یار و من او را

دارم اندر کنار یعنی چه؟

من پی صید عشق و عشق مرا

می نماید شکار یعنی چه؟

هر دمی عالمی دگر بینم

از تجلّی یار یعنی چه؟

واحدی جلوه کرد و شد پیدا

عدد بی شمار یعنی چه؟

من به یارم شناختم یارم

تو به نقش و نگار یعنی چه؟

ذرّه ای نیست در همه عالم

نبود بی قرار یعنی چه؟

همه در کار یار حیران اند

از صغار و کبار یعنی چه؟

عابدان مست حور و غِلمان اند

عارفان مست یار یعنی چه؟

نیست در فکر خویشتن یک تن

در میان هزار یعنی چه؟

دیده دیدار یار ار خواهد

نبود اشکبار یعنی چه؟

ای که خواهی کمال و از دنیا

نشوی بر کنار یعنی چه؟

آن که گر آدم است و می خواهد

آدمی را فگار یعنی چه؟

ای به غفلت سر آمده عمرت

نیستی شرمسار یعنی چه؟

حسن ار وصل یار را خواهد

نبود راه وار یعنی چه؟


دیوان اشعار حضرت علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله ، ص 136 و 137

۶ نظر ۹۳/۰۴/۰۶
۱۵۲۷ بازديد