۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است

کاروان عشق، علامه حسن زاده آملی

کاروان عشق
دلا یک ره بیا ساز سفر کن
ز هر چه پیشت آید زان گذر کن
مگر تا سوی یارت بار یابی
دمادم جلوه های یار یابی
دلا بازیچه نبود دار هستی
همه حق است در بازار هستی
بود آن بنده فیروز و موفّق
نجوید اندر این بازار جز حق
دلا از دام و بند خود پرستی
نرستی هم چو مرغ بی پر ستی
چرا خو کرده ای در لای و در گل
در این لای و گلت بر گو چه حاصل
دلا عالم همه الله نور است
بیابد آن که دائم در حضور است
تو را تا آینه زنگار باشد
حجاب دیدن دل دار باشد
دلا تو مرغ باغ کبریایی
یگانه محرم سرّ خدایی
بنه سر را به خاک آستانش
که سر بر آوری از آسمانش

۷ نظر ۹۲/۱۲/۱۶
۱۸۴۸ بازديد

طرح: غزل انوار آسمانی

غزل انوار آسمانی، علامه حسن زاده آملی حفظه الله:

جانا امیدوارم در این سرای فانی
بی تو به سر نیارم یک لحظه زندگانی
دل آن بود که دارد با چون تو دلربایی
سوز سحرگهی و آه و دم نهانی
تا ترک لذّت تن ناکرده ای چه دانی؟
معنی لذت جان در عیش جاودانی
خوش آن دلی که خود را اندر شبان و روزان
بنماید از ورود بیگانگان شبانی

طرح: غزل انوار آسمانی

برای دریافت طرح روی تصویر کلیک کنید

طرح از تجلی اعظم

۱۴ نظر ۹۲/۱۲/۱۲
۸۴۳ بازديد