۸۳ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

نماز با فضیلت توبه در یکشنبه ماه ذی القعده

«انس بن مالک» می گوید: رسول خدا در یکشنبه ی ماه ذیقعده از منزل بیرون آمد و فرمود: ای مردم، کدام یک از شما می خواهد توبه کند؟ عرض کردیم: همه می خواهیم توبه کنیم.

فرمود: غسل کنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز بخوانید و در هر رکعت یک بار فاتحه الکتاب، سه بار قل هو الله احد و هر کدام از دو سوره معوذتین ( فلق و ناس) را یک بار بخوانید، سپس هفتاد بار استغفار کنید و آن را به « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» ختم کنید. آن گاه بگویید:

«یا عزیزُ یا غفار، اِغفِر لی ذُنوبی و ذُنوبَ جَمیعِ المُومنینَ و المُومِنات، فَاِنّه لا یَغفِرُ الذُّنوبَ الّا اَنت»

سپس فرمود: هر بنده ای از امت من این عمل را انجام دهد، از آسمان به او ندا می شود: «ای بنده ی خدا، عمل خود از نو آغاز کن؛ زیرا توبه ی تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد.» و فرشته ای از زیر عرش به او خطاب می کند: «ای بنده خجسته باد بر تو و فرزندان تو!» و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، دشمنان تو در روز قیامت از تو راضی خواهند گردید.»

و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، تو مومن از دنیا می روی و دین تو از تو گرفته نمی شود و قبر تو گشوده و نورانی می شود.»

و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، پدر و مادر تو از تو راضی خواهند گردید، اگر چه از تو ناخشنود باشند و پدر و مادر و فرزندان تو آمرزیده شدند و روزی تو در دنیا و آخرت گشوده و فراوان خواهد بود.»

و جبرئیل علیه السلام ندا می کند: «من همراه با فرشته ی مرگ می آیم و به او سفارش می کنم که با تو به نرمی رفتار کند و اثر مرگ حتی خراشی در تو ایجاد نخواهد کرد و فقط روح تو به آرامی از بدنت خارج خواهد شد.»

عرض کردیم: ای رسول خدا، اگر بنده ای این عمل را در غیر این ماه انجام دهد، چه اثری خواهد داشت؟ فرمود: «همانند آن چه توصیف کردم برای او خواهد بود و این سخنان را جبرئیل علیه السلام آنگاه که خداوند مرا به آسمامن (معراج) بر، به من آموخت.»


برگرفته از اقبال العمال سید ابن طاووس
۵ نظر ۹۳/۰۶/۰۸
۱۱۹۱ بازديد

فیلم دیدنی ملاصدرا و اثبات حجیت عقل و علوم عقلی

یکی از موضوعات دامنه دار حوزه ها و مراکز علمی، بحث حجیت عقل و به کارگیری از علوم عقلی در مسائل دینی است. گروهی منکر حجیت عقل شده اند و فقط قائل به این هستند که احادیث حجت اند و در مسائل دین جای تعقل باز نیست. اما فلاسفه که سالها بر اثر این گروه ها تکفیر می شدند و رنجهای فراوان می دیدند، با استفاده از مبانی علمی رصین و متقن، حجیت عقل را اثبات کردند که مهمترین آن دلایل، تصریح خود قرآن و روایات است که در حقیقت قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند.

پیشنهاد میکنم که در فیلم زیر بحث جناب صدرالمتألهین ملاصدرا را با یکی از مخالفان فلسفه و علوم عقلی مشاهده کنید و نظاره گر فرمایشات محکم و متقن جناب ملاصدرا باشید:

(حق عیان است ولی طایفه ای بی بصرند)

مشاهده آنلاین
دانلود

این فیلم قسمتی کوتاه از سریال روشنتر از خاموشی است.
۴ نظر ۹۳/۰۵/۲۹
۱۷۳۲ بازديد

من از خدا داراترم

گویند جناب بایزید بسطامی(1) در جمعی فرمود: «من از خدا داراترم». همه او را سرزنش کرده و طرد کردند ، اما او محکم ایستاده و همین ادعا را تکرار می کرد. از او توضیح خواستند.

گفت: خدا من را دارد و من خدا را. آیا من داراتر از خدا نیستم؟!

الهی گرچه درویشم ولی داراتر از من کیست، که تو دارایی منی؟ (2)

پی نوشت:

1. از عارفان نامی اواخر قرن دوم و قرن سوم هجری و بنا بر برخی روایات، از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام

2. الهی نامه حضرت علامه حسن زاده

۱۵ نظر ۹۳/۰۵/۰۵
۱۱۶۴ بازديد

محبت به فرزندان در سیره اهل بیت

از بزرگترین معضلاتی که سبب می شود فرزندان از خانواده و والدین خود دور شوند و در جوانی به دامان دوستهای ناباب پناه ببرند، بد اخلاقی و بی محبتی والدین به آن هاست.

سوال اینجاست. چرا باید پدر و مادری به خاطر یک اشتباه کوچک، کودک خردسال خود را که تا هفت سالگی غیر از بازی کردن کار دیگری ندارد، تنبیه کنند؟ مگر خود ما اشتباه نمی کنیم؟ طبع و خمیره این کودک تا هفت سالگی بازی کردن و کنجکاوی است و باید به کنکاش و تفریحش بپردازد و الا که به او کودک نمی گویند! چرا باید کودک در خانه که باید منبع محبت و محل امنی برایش باشد، احساس ناراحتی کند؟

پدر و مادر باید آنچنان به فرزند محبت و مهربانی داشته باشند که اگر فرزند مثلا به مدرسه رفت و چند ساعت آنها را ندید، بی تاب شود و به تعبیری دلش پاره شود و خدا خدا کند که هر چه سریعتر به دامن پدر و مادرش برگردد.


به راستی، چه اشکالی دارد کودک خردسالتان بر دوشتان سوار شود؟ چه اشکالی دارد که گوشهایتان را بگیرد؟ و...

کَانَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ یَرْکَبَانِ ظَهْرَ النَّبِیِّ ص وَ یَقُولَانِ حَلْ‏ حَلْ‏

وَ یَقُولُ نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُکُمَا. (1)

امام حسن و امام حسین در سنین کودکی بر دوش پیامبر سوار می شدند و پایشان را تکان می دادند و می گفتند (حَل حَل). این صدایی است که عرب هنگام سوار شدن بر شتر می گوید و جالب این است که پیامبر در مقام بازی با فرزندانشان می گوید: شتر شما بهترین شتر است!

ببینید تا چه حدی پیامبر خودشان را تنزل می دهند و فرزندانشان را شاد می کنند.

حتی یک بار یک یهودی با دیدن این محبت و رأفت پیامبر، ایمان می آورد و مسلمان می شود.(2)

چرا باید خانه های ما از محبت خالی باشد؟ و چرا این آموزه های اهل بیت در خانواده ها جاری و ساری نباشد؟...

۷ نظر ۹۳/۰۴/۲۹
۱۱۷۲ بازديد
آیا کم یا زیاد کردن تعداد ذکر اثر آن را از بین می برد؟

آیا کم یا زیاد کردن تعداد ذکر اثر آن را از بین می برد؟

معمولا همه ی ما روزانه اذکاری را به تعداد معین به زبان جاری می کنیم مانند تسبیحات حضرت فاطمه زهرا. اما سوالی که در اینجا پیش می آید این است که اگر این اذکار را کمتر یا بیشتر از حد معین بگوییم، چه می شود؟ در این باب حکایتی مضحک نقل شده است:
"عالمی به مسجد وارد شد. دید یک نفر می گوید (لا سبحان الله لا سبحان الله)! عالم از او پرسید: این چگونه ذکری است؟ گفت: من می خواستم سی و سه مرتبه بگویم سبحان الله، اما اشتباها چهل مرتبه گفتم. اکنون آن هفت مرتبه زیادی را برمی گردانم!"
حال سوال اینجاست، زیاد و یا کم گفتن ذکری با عدد معین اشکال دارد یا خیر؟
و آیا به اثر آن ذکر لطمه می زند؟

پاسخ:
حروف اذکار مانند یک شبح اند اما حقیقت و روح ذکر تعداد آن است که (الحروف اشباح و الاعداد ارواح). برای روشن شدن موضوع نکته ای بسیار مهم از کتاب هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده می خوانیم:
" باید بدانی که الاعداد ارواح و الحروف اشباح و العدد کاشنان المفتاح، اذا نقصت او زادت لا یفتح الباب و الزیاده علی العدد المطلوب اسراف و النقص منه اخلال"
(معنی: اعداد ارواح و حروف اشباح هستند، و تعداد هر ذکر مانند دندانه های یک کلید است، اگر آن دندانه ها کم یا زیاد شوند در باز نمی شود، و زیادی بر تعداد ذکر اسراف و کم کردن از تعداد ذکر اخلال است.)
یکی از مشایخ روایت می کرد که: در سوره یس اسمی هست که بر طرف می شود به برکت آن کوری مادر زاد و پیسی. او را گفتند که آیا اگر کسی تمام سوره را بخواند نفعی از این مقوله که می گویی به او خواهد رسید؟ جواب داد:
 هر گاه حکیم یک دوا را برای مرضی مقرر کرده باشد و آن دوا در دکان عطاری باشد و مریض برود تمام ادویه ی دکان او را بخورد، آیا نفعی به او خواهد رسید؟" (1)

با توجه به نکاتی که در بالا آمد مشخص می شود که اذکار بدون اعداد مقرر شده، کالبدی بی روح هستند و تصدیق می کند آن که بی روح است نمی تواند زنده کند و اثری بگذارد.
پس نتیجه می گیریم باید اذکار به همان تعدادی که دستور آن داده شده است، گفته شوند، بدون یک عدد زیادی یا کم، مثلا تسبیخات حضرت فاطمه زهرا باید به همان تعداد وارد شده در روایت (34 الله اکبر، 33 الحمدلله، 33 سبحان الله) گفته شود. نکته مهم این است که مبادا دقت در رعایت کردن تعداد اذکار سبب وسواس یا مانع حضور قلب شود.
۳۲ نظر ۹۳/۰۴/۲۷
۱۱۶۹۵ بازديد

نکته ای درباره پختگی

هر چه پخته‏ تر شوى، از خامان نپخته ‏تر شنوى.

منبع: هزار و یک نکته، حضرت علامه حسن زاده آملی،نکته 526

۸ نظر ۹۳/۰۴/۱۶
۷۴۳ بازديد

از یک گل یک فوتبالیست به چه جاهایی میرسیم!

در تصویر زیر میبیند که یک گل به ثمر رسیده است. هر شخصی بهره ای از این گل می گیرد، کارشناس فوتبال از این گل یک چیز می فهمد، بازیکن تیم از این گل یک چیزی را درک می کند و من و شمای بیننده هم یک چیز دیگر را و هر کس بهره ای را از این یک حقیقت می گیرد. قطعا آن مطلبی که یک کارشناس فوتبال از یک گل درک کرده است از آنچه که یک بینده عادی فهمیده است متفاوت است. علاوه بر این همان یک گل که یک حقیقت است برای یک نفر شادی را به ارمغان می آورد و برای دیگری غمناک است و شاید برای یک نفر هم بدون نظر و عکس العمل باشد. پس تصدیق می کنید که حقیقت یک گل در فوتبال یک چیز است لکن برداشتها و سطح فهم ها و عکس العملها در قبال آن متفاوت است.

این مثال ساده را زدم تا مقصودم در این مطلب وبلاگ قاصدون ملموس تر شود. مثالی دیگر:

آب هم یک حقیقت است و برای همه مورد استفاده قرار می گیرد که (و انزلنا من السما ماء) اما همین یک حقیقت در گیاه ترتیزک تلخ می شود و در کاهو شیرین، در مار نیش می شود و در زنبور عسل نوش. تمام این موجودات از این یک حقیقت که برای همه شان به یک صورت متبلور بود استفاده کردند اما هر کدام مطابق ذات خودشان آن را تغییر دادند.

جلوتر برویم. قرآن هم یک حقیقت است که بر جان پیامبر نازل شده است اما ننزل من القرآن ما هو شفاء ورحمة للمؤمنین و لا یزید الظالمین إلا خسارا) همین یک حقیقت برای یک نفر مایه شفا و رحمت و برای دیگری سبب خسران است.

مقصودم این است که ما که انسان آفریده شدیم و همان یک حقیقت آب را مطابق ذاتمان به این هیئت ظاهری در آوردیم، سعی کنیم که همان یک حقیقت قرآن و یک حقیقت روزه و یک حقیقت نماز و... نیز در ما نوش شوند نه نیش. فتأمل.

ان شاء الله...

۲۹ نظر ۹۳/۰۴/۱۴
۱۳۷۷ بازديد

من پاداش روزه توام

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ:

الصَّوْمُ‏ لِی‏ وَ أَنَا أجْزِی‏ به

اگر فعل (اجزی) را معلوم بخوانیم یک معنا و اگر این فعل را مجهول بخوانیم معنایی دیگر و البته لطیفتر به دست می آید.

اگر اجزی را معلوم بخوانیم معنی این می شود:

خداوند فرمود: روزه مال من است و من پاداش آن را می دهم.

اما اگر اجزی را مجهول بخوانیم معنا این می شود:

روزه مال من است و من به روزه جزا داده می شوم

(یعنی من پاداش روزه ی روزه دار میشوم)

حال تو ای روزه دار ببین که روزه ات را برای چه کسی می گیری و چه پاداشی در قبال آن دریافت می کنی.

منبع حدیث: بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏لد 93 ؛ ص254

۱۱ نظر ۹۳/۰۴/۱۲
۱۰۶۶ بازديد

امان از نفس!

شیخ سعد الدین حموى سوار بود و به رودخانه رسید و اسب از آب نمى‏ گذشت، امر کرد که آب را تیره ساختند و به گل آلوده کردند و اسب در حال بگذشت. فرمود:

تا خود می دید از این وادى عبور نمى‏ توانست کرد. (1)

به قول جناب مولوی:

هر قبله ای که بینی بهتر ز خود پرستی


پی نوشت: 1. هزار و یک نکته، نکته 141

۷ نظر ۹۳/۰۴/۱۰
۹۴۲ بازديد

درجات روزه

صوم را سه درجه است: صوم «عموم» و صوم «خصوص» و صوم «اخصّ الخصوص»

امّا صوم عموم، پس، آن کفّ «بطن» و «فرج» است، از مفطرات معهوده،

و امّا صوم خصوص، کفّ «سمع» و «بصر» و «زبان» و «دست» و «پا» و سایر جوارح است، از گناهان، چنانکه حضرت صادق علیه السّلام فرموده: «اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک، و غیر ذلک»،

و صوم اخصّ الخصوص، کفّ قلب است، از جمیع «ما سوى اللّه» و احتراز دل است، از افکار دنیویّه و شواغل دنیّه، مگر شواغل دنیویّه که وسیله آخرت و ماوراى دنیا و آخرت باشند.


۸ نظر ۹۳/۰۴/۰۸
۹۶۹ بازديد