۴۸ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

ما را بس (غزلی دلنشین از جناب ملا هادی سبزواری)

  "تقدیم به آن عزیزی که این ابیات از او اشک گرفت"
 غزلی دلنشین از جناب ملا هادی سبزواری:

غم عشقی ز نشاط دو سرا ما را بس
  صحبت بیدلی از شاه و گدا ما را بس

  تو و بر مسند جم جام زدن نوشت باد
  مسند خار و خس جام بلا ما را بس
  تکیه بر بالش عشرت زدن ارزانی غیر
  خشت در زیر سر و فقر و فنا ما را بس

  نیستم در خور لطف طمع از حد ببرم
  دو سه دشنام بپاداش دعا ما را بس

  خون شد از رشک دلم شانه بزلفش که کشید
روز و شب عربده با باد صبا ما را بس
  ملک الحاج و ره کعبه که در ملت عشق
  طوف این کوی خوش آئین و صفا ما را بس
  تاجر عشقم و سرمایهٔ من دین و دل است
  گلرخان نقد یکی عشوه بها ما را بس

  درد عشق تو چه سنجیم بقانون شفا
  کز اشارات دو ابروت شفا ما را بس
  هرکسی در کنف دولت صاحب جاهیست
  دل قوی دار تو اسرار
(1) خدا ما را بس
۱ نظر ۹۴/۰۱/۲۲
۱۱۴۷ بازديد

شعر علامه حسن زاده آملی برای امام زمان

غزل کعبه امید حضرت علامه حسن زاده آملی که برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه گفته شده است:

محبوب من که دائم هستم بگفتگویت

معشوق من که دائم هستم به جستجویت

آیا شود که روزی، روزی شود حسن را

احسان گونه گون و الطاف نوبنویت

بشنیده ام که خویت چون روی تست دلکش

ای من فدای رویت ای من فدای خویت

آیا شود که روزی با چشم خویش بینم

آن قامت رسا و رخسارۀ نکویت

ای که به لیله القدر کرّ و بیان بالا

اسرار هر دو عالم گویند مو به مویت

آیا شود که روزی تفتیده جان ما را

از تشنگی رهایی زآب زلال جویت

ای آستان قدست دارالسلام جانها

بس کاروان که بسته بار سفر بسویت

آیا شود که روزی این زار ناتوان را

باری دهی ز لطفت پایی نهد به کویت

ای شاهد دل آرا در بزم آفرینش

 وی شاهدان عالم مشتاق دید رویت

آیا شود که روزی این عاشق وصالت

دستی رساند اندر دامان مُشکبویت

ای کعبه امید خوبان درگه عشق   

چون تو خدیو باشی خود آبرو خدویت

آیا شود که روزی اندر برت حسن را

گویی چه خوش رسیدی اینک به آرزویت 

منبع: دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی، غزل کعبه امید

۷ نظر ۹۴/۰۱/۰۷
۴۵۷۲ بازديد

دانلود کتاب غزلیات شمس تبریزی

وبلاگ قاصدون پس از آنکه کتاب مثنوی معنوی را برای خوانندگان محترم عرضه کرد، هم اکنون دیوان کامل غزلیات شمس تبریزی را آماده کرده است که شامل 3229 غزل می باشد. برای اولین بار در سطح اینترنت میتوانید با این فونت و نگارش و صفحه آرایی منحصر به فرد، کتاب ارزشمند مولانا را در قالب فایل pdf دریافت کنید. در ضمن، این نسخه شامل فهرست اشعار است که دسترسی به شعر موردنظر را آسان تر می کند.

نمونه یک صفحه

دانلود دیوان غزلیات شمس با فرمت pdf:
۳ نظر ۹۴/۰۱/۰۵
۱۵۲۲۵ بازديد

دانلود کتاب دو بیتی های باباطاهر

دو بیتی های باباطاهر ابیاتی هستند که سرشار از سوز و گدازند و از جان آتشین و ملتهب انسانی تنزل پیدا کردند که غرق در توحید است و به کلی از غیر خدا عاری شده است و لقب عریان گرفته است.

کتاب دوبیتی های جناب باباطاهر عریان را در قالب فایل pdf و با صفحه آرایی بسیار زیبا و با خط نستعلیق قرار داده ایم که نمونه یک صفحه از آن را می بینید:

دانلود کتاب دو بیتی های باباطاهر:

۱ نظر ۹۴/۰۱/۰۱
۷۱۴۴ بازديد

غزل آستانه عشق (علامه حسن زاده آملی) با نوای دلنشین استاد صمدی آملی

اى نبُرده بکوى دلبر راه

سوزى از شعْله‌هاى حسرت و آه 

لذّت ار هست عاشقان دارند

 از لقاى جمال آن دلخواه 

چه جمالى که پرتوى از وى

 به تجلّى در آمد و شُد ماه 

اى فرومانده از مقاماتت

 اى ز جاهت فتاده اندر چاه 

همه عالم بذات تو جمع است

 تو نه اى از جهان خود آگاه 

بمجاز این سخن نمیگویم

 بحقیقت نگفته‌اى اللّه 

اى گرفتار نفس دون تا کى

 بایدت بود سخرۀ افواه 

واى بر تو اگر رها نشوى

 از کف این ستمگر گمراه 

آگه از درد خویشتن گردى

 چو رسیده است پیک حق ناگاه 

گر نهى سر به آستانۀ عشق 

ناامیدى ندارد این درگاه 

حسن از فطرت خُدادادش

سخن نغز گوید و کوتاه

***

دریافت غزل آستانه عشق با نوای دلنشین استاد صمدی آملی 

۴ نظر ۹۳/۱۲/۱۹
۱۹۸۳ بازديد

من نزد دل شکستگان هستم

الهى‏ هر که شادى خواهد بخواهد، حسن را اندوه پیوسته و دل‏ شکسته ده. که فرموده‏ اى:

انا عند المنکسرة قلوبهم (1)

( من نزد  دل شکستگان هستم)

الهى‏ دل چگونه کالایى است که شکسته‏ آن را خریدارى و فرموده ‏اى پیش دل‏ شکسته ‏ام. (2)

الهى‏ خوشا آنان که در جوانى شکسته‏ شدند که پیرى خود شکستگى است. (3)

الهى‏ شکرت که تا خودم را شناختم تن خسته و دل شکسته‏ دارم. (4)

دلا باید دهن را بسته داری

دلا باید تنت را خسته داری

که سالک را دهان بسته باید

تن خسته دل بشکسته باید (5)

۲ نظر ۹۳/۱۲/۱۷
۱۵۰۰ بازديد

غزل طایر قدسی (علامه حسن زاده)

الا ای طایر قدسی در این ویرانه برزنها

بسی دام است و دیو و دد، بسی غول است و رهزنها

در این جای مخوف ای مرغ جان، ایمن کجا باشی؟

گذر زین جای ناامن و نما رو سوی مأمنها

در این کوی و در این برزن، چه پیش آمد تو را رهزن

به یک دو دانه ارزن، فرو ماندی ز خرمنها

در این لای و لجنها و در این ویرانه گلخنها

شد از یاد تو آن روح و ریحان و باغ و گلشنها

سحرگاهی که می آید نسیم کوی دلدارت

ترا باید که بر کویش بود هر دم نشیمنها

حجاب دیده دل گرددت آمال دنیاوی

کجا دیدن توانی تا بود اینگونه دَیدنها (1)

همه خوهای ناپاکت ترا گردند اژدر ها

ترا گردند نشتر ها، ترا گردند سوزن ها

زدا لوح دلت از تیرگیهای هواهایت

که تا افراشتگان در جان تو سازند مسکنها

ترا از دست تو سور است و فرجاه است و آرامی

ترا از دست تو سوز است و فریاد است و شیونها

یکی شمس حقیقت می درخشد در همه عالم

تعین های امکانی بود مانند روزنها

نه جان اندر بدن باشد که آن روح است و این جسم است

بود از پرتو انفس بقای صورت تنها

چو باشد عالم دانی مثال عالم عالی

همی دانی که هر چیزی برای اوست مخزنها

بجز یکتا جمال حسن مطلق نیست در هستی

حسن را چشم حق بین است و حق گویند روشنها 

۱ نظر ۹۳/۱۰/۱۴
۱۲۴۵ بازديد

غزل علی الله (حضرت علامه حسن زاده آملی)

از صحبت اغیار گذشتیم علی الله 
ما از همه جز یار گذشتیم علی الله
شد وعده دیدار من و یار شب تار 
از خواب شب تار گذشتیم علی الله
خاکم به سر ار جز به وصالش بنهم سر 
از جنت و از نار گذشتیم علی الله
از زهد ریایی که بود شیوه ی خامان 
ما سوخته یکباره گذشتیم علی الله
در اهل زمانه دل بیدار ندیدیم
زین مردم بیمار گذشتیم علی الله
چشم طمع از مال جهان پاک ببستیم
از اندک و بسیار گذشتیم علی الله
از حرف ندیدیم بجز تیرگی دل
 ناچار ز گفتار گذشتیم علی الله
حق راست انا الحق حسنا گر چو حلّاج 
از بیم سر دار گذشتیم علی الله

۵ نظر ۹۳/۱۰/۰۴
۱۲۶۹ بازديد

غزل امشب (علامه حسن زاده آملی)

بحمدالله که با دلدارم امشب
ز بخت خویش برخوردارم امشب

به تحفه آمده از کوی جانان
برات وعده دیدارم امشب
بود در آستان کعبه عشق
همه بیدار و من بیدارم امشب
نشینم در حضور یار و بینم
فروغ مطلع انوارم امشب
نشینم در حضور یار و گویم
هر آن حرفی که در دل دارم امشب

بخوانم سوره قدر و دخان را
بگویم ذکر و استغفارم امشب

شب جمعه است و ده جمعی نگارا
ز فرق و کثرت پندارم امشب
چهل بگذشت و یکسالم فزون است
ز دیده اشک و حسرت بارم امشب
ز حال خویشتن اندر شگفتم
چرا دلشاد و دل افگارم امشب
ز بی تابی خود در این سحرگه
چه گویم در چه کار و بارم امشب
تو خود آگاهی ای دانای احوال
که من اندر چه گیر و دارم امشب
گهی خاموش و گهی در خروشم
گهی مست و گهی هشیارم امشب
خداوندا بحق آیت نور
جلائی ده به جان تارم امشب
خداوندا به مستان جمالت
نما در عشق خود ستوارم امشب

خداوندا بحق هشت و چارت (1)
بحل فرما به هشت و چارم امشب
شب حال است و نی گاه مقال است
ببندم دفتر اشعارم امشب
اگر از آملی پرسی که چونی
هزار زار در گلزارم امشب

1. هشت و چار: دوازده امام علیهم السلام

۲ نظر ۹۳/۰۹/۱۷
۱۰۵۷ بازديد

غزل حدیث عشق ( حضرت علامه حسن زاده)

همى هواى تو دارم بسر دقیقه دقیقه‏

که در لقاى تو دارم سفر دقیقه دقیقه‏

بدین امید سر آید شبم که در سحرش

مگر به روى تو افتد نظر دقیقه دقیقه‏

خیال وصل توام ار نبود آب حیاتم‏

فغان ز آتش سوز جگر دقیقه دقیقه

چه خون دل که خورد باغبان تا که دهد

نهال باغ امیدش ثمر دقیقه دقیقه‏

چگونه رسم قرارم بود که از رسمت

جهان شود همه زیر و زبر دقیقه دقیقه

چه طلعت است که هر جلوه اش ببار آرد

دوباره عالم بى حد و مر دقیقه دقیقه

چه ملکت است که با نظم خاص از هرسو

قواى بى عدد آید بدر دقیقه دقیقه

هزار مرحله را پشت سر نهادم و دارم‏

هزار مرحله خوف و خطر دقیقه دقیقه‏

دل فگار من و زلف چنبرین نگارم

کند حکایت از یکدگر دقیقه دقیقه‏

که قدر لذت سوز و گداز را داند

فتد چو مرغک بى بال و پر دقیقه دقیقه

 به کام دل برسیدن شگفت پنداریست

که میزند به تن و جان شرر دقیقه دقیقه‏

بطوف کعبه عشق است آسمان و زمینش‏

چنانکه انجم و شمس و قمر دقیقه دقیقه

 نه ساز عشق که با عقل و نفس دمساز است

به رقص آمده کوه و کمر دقیقه دقیقه‏

حدیث عشق اگر خواهى از حسن آموز

که درس عشق نماید زبر دقیقه دقیقه

۳ نظر ۹۳/۰۸/۲۹
۱۷۷۹ بازديد