۴۸ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

سگی که درس بزرگی به عابد داد

حکایت زیر از کتاب نان و حلوای شیخ بهایی و از باب (حکایة العابد الذی قل الصبر لدیه فتفوق الکلب علیه) برداشت شده است. ماجرا از این قرار است که عابدی هر روز در کنج عزلت عبادت خدا را میکند و عصر همان روز روزی اش برایش ارسال می شود اما یک روز این ودیعه به او نمی رسد و او بی صبرانه به دنبال غذا می رود و از پیرمردی دو قرص نان می گیرد اما سگ آن پیرمرد او را دنبال می کند و بعد از صورت گرفتن ماجرایی جالب، سگ به او درسی می دهد که عابد به بیچارگی اش پی می برد...


۱۵ نظر ۹۳/۰۲/۰۵
۲۹۷۵ بازديد

شعری از جناب ابوسعید ابوالخیر در توسل به اهل بیت

ابوسعید ابوالخیر رضوان الله علیه:
یا رب به محمد و علی و زهرا              یا رب به حسین و حسن و آل‌عبا
کز لطف برآر حاجتم در دو سرا                    بی‌منت خلق یا علی الاعلا



۱۳ نظر ۹۳/۰۱/۳۰
۱۶۶۱ بازديد

شعری از جناب باباافضل کاشانی

دشت از مجنون که لاله میروید از او
ابر از دهقان که ژاله میروید از او
طوبی و بهشت و جوی شیر از زاهد
ما و دلکی که ناله می روید از او

۸ نظر ۹۳/۰۱/۲۷
۷۸۸ بازديد

شعر سوزناک شهادت حضرت زهرا

بریز آب روان اَسماء، ولى آهسته آهسته
به جسم اطهر زهراء، ولى آهسته آهسته
ببین بشکسته پهلویش ، سیه گردیده بازویش
به ریز آب روان رویش ، ولى آهسته آهسته
بُوَد خون جارى اى اسماء هنوز از سینه زهراء
بنالم زین مصیبت ها، ولى آهسته آهسته
حسن اى نور چشمانم ،حسین اى راحت جانم
 بیائید اى عزیزانم ،ولى آهسته آهسته
همه خواب و علىّ بیدار، سرش بنهاده بردیوار
بگرید با دل خونبار، ولى آهسته آهسته
 
روم شب ها سراغ او، به قبر بى چراغ او
بگریم از فراق او، ولى آهسته آهسته
الا ای یار بی همتا، نگار عشق من زهرا
روان گردم به سوی تو، ولی آهسته آهسته

۲۸ نظر ۹۳/۰۱/۰۳
۳۲۵۰ بازديد

شعر عید، سروده علامه حسن زاده آملی

علامه حسن زاده آملی:

در روز اول فروردین سال 32 به حضور آیت‌الله الهی قمشه‌ای شرفیاب شدم و گفتم اگر رخصت بفرمایید غزلی را که دوش ساخته‌ام، در حضور شما قرائت کنم، اجازت فرمودند و گفتم:


عید

۱۶ نظر ۹۲/۱۲/۲۹
۲۰۳۰ بازديد

کاروان عشق، علامه حسن زاده آملی

کاروان عشق
دلا یک ره بیا ساز سفر کن
ز هر چه پیشت آید زان گذر کن
مگر تا سوی یارت بار یابی
دمادم جلوه های یار یابی
دلا بازیچه نبود دار هستی
همه حق است در بازار هستی
بود آن بنده فیروز و موفّق
نجوید اندر این بازار جز حق
دلا از دام و بند خود پرستی
نرستی هم چو مرغ بی پر ستی
چرا خو کرده ای در لای و در گل
در این لای و گلت بر گو چه حاصل
دلا عالم همه الله نور است
بیابد آن که دائم در حضور است
تو را تا آینه زنگار باشد
حجاب دیدن دل دار باشد
دلا تو مرغ باغ کبریایی
یگانه محرم سرّ خدایی
بنه سر را به خاک آستانش
که سر بر آوری از آسمانش

۷ نظر ۹۲/۱۲/۱۶
۱۸۴۹ بازديد

طرح: غزل انوار آسمانی

غزل انوار آسمانی، علامه حسن زاده آملی حفظه الله:

جانا امیدوارم در این سرای فانی
بی تو به سر نیارم یک لحظه زندگانی
دل آن بود که دارد با چون تو دلربایی
سوز سحرگهی و آه و دم نهانی
تا ترک لذّت تن ناکرده ای چه دانی؟
معنی لذت جان در عیش جاودانی
خوش آن دلی که خود را اندر شبان و روزان
بنماید از ورود بیگانگان شبانی

طرح: غزل انوار آسمانی

برای دریافت طرح روی تصویر کلیک کنید

طرح از تجلی اعظم

۱۴ نظر ۹۲/۱۲/۱۲
۸۴۳ بازديد
شعری بی نظیر از علامه حسن زاده در نکوهش نفس

شعری بی نظیر از علامه حسن زاده در نکوهش نفس

در این پست شعری بی نظیر از علامه حسن زاده آملی را به شما تقدیم می کنیم. موضوع این شعر در نکوهش و سرزنش نفس است و به صنعت تعریب سروده شده است.

صنعت تعریب آن است که شاعر شعر فارسی را بر اسلوب عربی به نظم درآورد. گویا شاعر از الفاظ فارسی و عربی با هم و با شیوه ای زیبا استفاده کند. فهمیدن مضمون این گونه از اشعار، خود نیازمند ذوق شعری است. از خوانندگان محترم می خواهم در الفاظ دقت کنند و چینش کلمات فارسی و آمیختن آنها را با کلمات و اوزان عربی ببینند. مثلا در بیت اول فعل "کرد" به ابواب عربی برده شده یا کلمه "پیروی" به زیبایی در قالب و قافیه شعر قرار گرفته و به همین صورت مصرع ها و ابیات دیگر. برای روشن تر شدن معنای ابیات را هم می نویسم.


شعری بی نظیر از علامه حسن زاده به صنعت تعریب

در نکوهش نفس به صنعت تعریب: (1)


                     مَن  کَرَّدَ    نَفسَهُ      پیرویا          فَلیَقعُدَن فِی  الدُوزَخِ  جُثیّا

                     مَن  اَفکَنَد   بدستها  زَمامَه         فَما لَهُ الخُوشی وَ السَّلامَه

                     لِاَنَّها        لَحَیَّةٌ         لَدغاءُِ         اِن    بگَزَد     فَعُمرُکَ    فَناءُ

                     مَن کانَ ذا دِرایَةٍ  وَ   هُوشٍ         شَبَّهَها  بِالاَستَرِ  الچَمُوش

                     فَالقُربُ  مِنها  لَگَدٌ   وَ    گازٌ         وَ الحَرفُ  فی   رُکُوبِها   دِرازٌ

                     لایُوجَدُ   فِی العالَمِ    الکَبیرِ          مانندها   مِن   رَهزَنٍ  شَریر

                     اِن جاوَزَت عَن حَدِّها بمُوئی          فَاِنَّها      اَمّارَةٌ       بالسُّوء

                     رَبِّ   پَنَهتُ  بکَ مَن   هَواها          بدبخت  مَن  لایَترُسُ  اَذاها
                                                       
                        والحسن یا ایّها الـهـــمادم             فی عجب من هذه المرادم   

ترجمه:

۴۷ نظر ۹۲/۱۲/۱۰
۸۷۳۹ بازديد