کاروان عشق
دلا یک ره بیا ساز سفر کن
ز هر چه پیشت آید زان گذر کن
مگر تا سوی یارت بار یابی
دمادم جلوه های یار یابی
دلا بازیچه نبود دار هستی
همه حق است در بازار هستی
بود آن بنده فیروز و موفّق
نجوید اندر این بازار جز حق
دلا از دام و بند خود پرستی
نرستی هم چو مرغ بی پر ستی
چرا خو کرده ای در لای و در گل
در این لای و گلت بر گو چه حاصل
دلا عالم همه الله نور است
بیابد آن که دائم در حضور است
تو را تا آینه زنگار باشد
حجاب دیدن دل دار باشد
دلا تو مرغ باغ کبریایی
یگانه محرم سرّ خدایی
بنه سر را به خاک آستانش
که سر بر آوری از آسمانش
غزل انوار آسمانی، علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
جانا امیدوارم در این سرای فانی
بی تو به سر نیارم یک لحظه زندگانی
دل آن بود که دارد با چون تو دلربایی
سوز سحرگهی و آه و دم نهانی
تا ترک لذّت تن ناکرده ای چه دانی؟
معنی لذت جان در عیش جاودانی
خوش آن دلی که خود را اندر شبان و روزان
بنماید از ورود بیگانگان شبانی
برای دریافت طرح روی تصویر کلیک کنید
طرح از تجلی اعظم
در این پست شعری بی نظیر از علامه حسن زاده آملی را به شما تقدیم می کنیم. موضوع این شعر در نکوهش و سرزنش نفس است و به صنعت تعریب سروده شده است.
صنعت تعریب آن است که شاعر شعر فارسی را بر اسلوب عربی به نظم درآورد. گویا شاعر از الفاظ فارسی و عربی با هم و با شیوه ای زیبا استفاده کند. فهمیدن مضمون این گونه از اشعار، خود نیازمند ذوق شعری است. از خوانندگان محترم می خواهم در الفاظ دقت کنند و چینش کلمات فارسی و آمیختن آنها را با کلمات و اوزان عربی ببینند. مثلا در بیت اول فعل "کرد" به ابواب عربی برده شده یا کلمه "پیروی" به زیبایی در قالب و قافیه شعر قرار گرفته و به همین صورت مصرع ها و ابیات دیگر. برای روشن تر شدن معنای ابیات را هم می نویسم.
در نکوهش نفس به صنعت تعریب: (1)
مَن کَرَّدَ نَفسَهُ پیرویا فَلیَقعُدَن فِی الدُوزَخِ جُثیّا
مَن اَفکَنَد بدستها زَمامَه فَما لَهُ الخُوشی وَ السَّلامَه
لِاَنَّها لَحَیَّةٌ لَدغاءُِ اِن بگَزَد فَعُمرُکَ فَناءُ
مَن کانَ ذا دِرایَةٍ وَ هُوشٍ شَبَّهَها بِالاَستَرِ الچَمُوش
فَالقُربُ مِنها لَگَدٌ وَ گازٌ وَ الحَرفُ فی رُکُوبِها دِرازٌ
لایُوجَدُ فِی العالَمِ الکَبیرِ مانندها مِن رَهزَنٍ شَریر
اِن جاوَزَت عَن حَدِّها بمُوئی فَاِنَّها اَمّارَةٌ بالسُّوء
رَبِّ پَنَهتُ بکَ مَن هَواها بدبخت مَن لایَترُسُ اَذاها
والحسن یا ایّها الـهـــمادم فی عجب من هذه المرادم
ترجمه: