۱۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علامه حسن زاده» ثبت شده است

دانلود 8 کتاب از آثار علامه حسن زاده آملی برای گوشیهای آندروید

امروزه مطالعه کتب با استفاده از گوشیهای همراه کاری بسیار آسان و در دسترس است. لذا بر آن شدیم که 8 کتاب از آثار حضرت علامه حسن زاده آملی را برای گوشیهای آندروید در خدمت شما قرار دهیم.

این نرم افزار ها با کیفیتی مناسب هستند که قابلیت های زیادی از جمله کپی متن، ارسال متن، جستجو و ... را دارند و توسط موسسه قائمیه طراحی شده اند.

میتوانید در ادامه این کتب آندرویدی را دانلود کنید.

نام کتب:

 1. رساله زبرجدیه + قصیده ینبوع الحیاه (همراه با ترجمه)

2. شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه

3. انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه

4. آغاز و انجام خواجه نصیر توسی با تعلیقات علامه حسن زاده

5. دفتر دل، همراه با شرح استاد صمدی آملی، جلد1

6. پندهای حکیمانه علامه حسن زاده آملی

7. فضائل و سیره امام رضا در آثار علامه حسن زاده آملی

8. فضائل و سیره چهارده معصوم در آثار علامه حسن زاده آملی

دانلود همه کتب در یک فایل زیپ:

۲ نظر ۹۴/۱۰/۰۸
۳۹۸۶ بازديد

دانلود کتاب نصاب الصبیان با تعلیقات علامه حسن زاده آملی

کتاب "نصاب الصبیان"، اثری از ابونصر فراهی است که به صورت شعر، لغات و کلمات را تبیین میکند. گرچه این کتاب برای صبیان (کودکان) نوشته شده است اما بزرگان هم در فهم آن به عجز افتادند. لذا مرسوم بود که در حوزه های علمیه، طلاب به عنوان اولین کتاب، این کتاب شیرین و منظوم را درس می گرفتند.

این کتاب با حواشی و تعلیقات شریف حضرت علامه حسن زاده آملی چاپ شده است که ارزش آن را صد چندان کرده است. در ابتدای کتاب نیز مقدمه ای از علامه شعرانی آمده است.

می توانید برای اولین بار نسخه اصلی و مخطوط این کتاب را همراه با تعلیقات حضرت علامه به صورت pdf دریافت کنید:

دانلود کتاب نصاب الصبیان با تعلیقات علامه حسن زاده آملی:

۱ نظر ۹۴/۱۰/۰۳
۱۳۹۷۸ بازديد

از تو حرکت از خدا برکت

مطلبی بسیار گرانقدر و ارزشمند را فارابی در رساله اطلاعات عقل ، و ملاصدرا در اسفار  عنوان فرموده اند که شاءنیت و قابلیت نفس این است که عاقل و مدرک همه موجودات گردد و علم بدان ها تحصیل کند.
 و شاءن همه موجودات نیز این است که معقول و معلوم وی گردند ، پس از تو حرکت و از خدا برکت!
 علاوه این که فارابی را کلامی کوتاه و بسیار بلند است قریب به این مفاد و مضمون که هیچ نبودی و هیچ نداشتی و اکنون این همه سرمایه داری ، حالا که بال و پر در آوردی چرا به سوی بالاتر پرواز نمی کنی ؟
 یعنی هرگاه عقل هیولانی هیچ ندانی به مقام عقل بالفعل رسید که دانا و خوانا و گویا و شنوا شده است ، هر گاه این عقل بالفعل بدین مرتبه رسیده عالمی بوالعجب گردد و به مراتب و درجاتی فوق العاده رسد ، چه جای استبعاد؟ و ان لیس للانسان الا ما سعی .
۳ نظر ۹۴/۰۸/۲۲
۱۰۳۲ بازديد

شعر بدون نقطه علامه حسن زاده آملی در مدح پیامبر اکرم

شعری بی نظیر از حضرت علامه حسن زاده آملی در مدخ و منقبت حضرت خاتم انبیا صلی الله علیه و آله که بدون نقطه است:

محمود مسلم ملائک

امّار مطاع در ممالک

هم سالک و هم سلوک و مسلوک

او مالک و ماسواه مملوک

هر حکم که داد هر دل آگاه

سر لوحه حکم اسم الله

اسمی که در او دوای هر درد

اسمی که روای مرئه و مرد

اسمی که مراد آدم آمد

اسمی که سرود عالم آمد

سوداگر اگر در او دل آسود

سودا همه سود دارد و سود

مر  همدم کردگار عالم

کی هول و هراس دارد و همّ

دل در حرم مطهر او

گل گردد و هم معطّر او

هر دل که ولای وصل دارد

همواره هوای وصل دارد

موسی که هوای طور دارد

کی دل سر وصل حور دارد

ای وای مر آدم هوس را

دل داده کام سگ مگس را

در وصل صمد رسد رصدگر

در اسم احد رود سراسر

درگاه سحر مراد سالک

دادار دهد علی مسالک

لوح دل آملی اوّاه

دارد صور ملائک الله

۲ نظر ۹۴/۰۸/۰۸
۱۲۲۳ بازديد

آن که خدا دارد چرا بى نور است؟

گویم: آن که خدا دارد چرا بى نور است؟

تعبیر امام سید الشهداء حسین بن امام على علیه السلام در دعاى عرفه چه قدر شیرین و دلنشین و شیوا است که :

ماذا وجد من فقدک و ماالذى فقد من وجدک؟

(کسی که تو را از دست داد، چه چیزی را یافت؟ و و کسی که تو را یافت چه چیزی را از دست داد؟)

آن کس که تو را دارد جانا ز چه محروم است؟

من که نشدم محروم تا با تو بپیوستم 

۰ نظر ۹۴/۰۷/۱۵
۸۴۳ بازديد

شعر "یا علی" از علامه حسن زاده آملی

قصیده یا علی از حضرت علامه حسن زاده آملی که هر بیت آن ناظر به آیات و روایات در مورد حضرت امام امیرالمومنین علی وصی علیه السلام است:

قلم از نعمت سخندانى‏

آمده بر سر سخنرانى‏

زآب کوثر بشست صورت لوح‏

بهر تحریر وصف انسانى‏

که پس از ختم انبیا احمد

مى نیابى بسان او ثانى‏

         شویم از مشک و از گلاب دهن‏

گویم اى نور پاک یزدانى‏

محور دائرات ادوارى‏

مرکز حکمت و جهانبانى‏

لنگر کشتى جهانهایى‏

کهکشان سپهر امکانى‏

بحر لطف و سخا و ایثارى‏

ابر نیسان جود و احسانى‏

کوه حلم و وقار و تمکینى‏

سد طوفان جور و طغیانى‏

روح شهر ولایت رجبى‏

سر ماه رسول شعبانى‏

هم که شهر الله مبارک را

لیلة القدر با همه شانى‏

آب اکوان و ام امکانى‏

طوبى و سدره اى و رضوانى‏

رق منشور ماسوى اللهى‏

نور مرشوش عین اعیانى‏

بر همه کائنات مولایى‏

که ولى خداى سبحانى‏

۲ نظر ۹۴/۰۷/۰۹
۳۰۶۷ بازديد

من عرف نفسه فقد عرف ربه

حضرت علامه حسن زاده آملی: 

آن که در اعضاء و جوارح آشکار و پنهانش به خوبی عمیق و دقیق شود و به ویژه اگر در علم شریف تشریح دست داشته باشد، هر یک را با صنعی پیراسته و اندازه ای بایسته و شکلی شایسته و زیبایی ای دلخواسته و نظمی آراسته به شگفتی تمام تماشا می کند، و به یقین اذعان می نماید بِه از آن که هستند تصوّر شدنی نیست.

 آن گاه هر فعلی از افعال خود را به قوّه ای خاص و عضوی به خصوص اِسناد دهد. و گاهی در مقام اسناد بدان ها اشارت کند که مثلاً: با این دو دیده ام و شنیده ام، و دست بر چشم و گوش خود نهد، و در عین حال با اندک التفاتی اعتراف کند که هیچ یک در فعل خود استقلال وجودی ندارد، چنان که مرده ای را می نگرد که همه ی اندام او به جای خوداند، ولی آثار زنده ندارند، بلکه پس از چندی از یکدیگر گسیخته شوند و زیبایی خود را از دست دهند و تباه گردند، به حدّی که آن پیکر سبب انس و الفت، موجب خوف و نفرت شده است. لذا ایجاد افعال و آثار را از دیگری یابد، و میان ایجاد و اِسناد فرق گذارد، که ایجاد از گوهری به نام نفس و روح است و اِسناد به قُویا و اعضاء، و کثرتش را به یک وحدت استوار، و در فعل به اختیار یابد، نه کثرتی که یکی جابر و دیگران مجبورند، بلکه یکی رب و دیگران مربوبند. و نه کثرتی که هر یک متفرّد در افعال و ممتاز و منحاز از دیگری به استقلال است، بلکه یکی مطلق و دیگران مقیّد و شئون اویند. و نه وحدتی که منکر کثرت و مجالی و مظاهر نفس شود، زیرا که ربّ بی مظاهر را معنی نبود.

لاجرم وجود اعضاء و قوا را به لغو و فضول نسبت نکند بلکه حق داند و با نبودن یکی از آن ها نفس را در کارش مختل یابد، امّا وحدت در کثرت و کثرت در وحدت بیند، وحدتی قاهر و محیط و کثرتی مقهور و محاط.

پس سفری از خود به نظام احسن هستی کند، و به توحید حقیقی قرآنی که غایت آمال عارفان است رسد، و به لطیفه ی «بِحَولِ للهِ وَ قُوَّتِهِ» در مقام ایجاد، و «اَقُومُ وَ اَقعُد» در مرتبت اِسناد پی برد.

و از این جا جبری را به افراط و تفویضی را به تفریط ژاژخای یابد، و حکم عدل امر بین الامرین را بر جان و دل نشاند، و به حق بودن کلمات نوری وجودی و قیام آن ها به ربّ مطلق و معیّت قیّومیّه ربّ مطلق بر آن ها آگاه گردد، و به سرّ «الحمد للهِ رَبِّ العَالَمِین» واقف، و به معرفت اثر بسیار بسیار نفیس: «مَن عَرَفَ نَفسَهُ عَرَفَ رَبَّه » عارف شود.

۱ نظر ۹۴/۰۷/۰۸
۱۰۷۳ بازديد

شرط رؤیت خداوند در بیان امام هادی

احمد بن اسحق مى گوید: خدمت امام هادى علیه السلام نوشتم که نظر مبارکشان در مورد دیدن خداوند متعال چیست؟ زیرا این مساله مورد اختلاف مردم است.

امام علیه السلام در جواب مى نویسد: دیدن چیزى ممکن نیست ، مگر آنکه میان آن چیز و بیننده ، هوا فاصله باشد و اگر هوایى نباشد و نیز نور هم نباشد، دیگر دیدن امکان ندارد و اگر بگوییم خداوند را مى توان دید، لازمه اش آن است که خداوند را به دیگر مخلوقات تشبیه کرده باشیم . 

۱ نظر ۹۴/۰۷/۰۷
۷۵۰ بازديد

خنک آن حاجی که ناجی است

وبلاگ قاصدون حادثه اسفبار منا را به مسلمانان عزیز تسلیت عرض می کند.

الهی ، خانه کجا و صاحب خانه کجا ؟ طائف آن کجا و عارف این کجا ؟ آن را سفر جسمانی است و این روحانی ؛ آن برای دولتمند است و این برای درویش ؛ آن اهل و عیال را وداع کند و این ماسوا را ؛ آن ترک مال کند و این ترک جان ؛ سفر آن ماه مخصوص است و این را همه ماه ، و آن را یک بار است و این را همه عمر ؛ آن سفر آفاق کند این سفر انفس ؛ راه آن را پایان است و این را نهایت نبود ؛ آن می رود که برگردد و این می رود که از او نام و نشانی نباشد ؛ آن فرش پیماید و این عرش ؛ آن مُحرِم می شود و این مَحرَم ؛ آن لباس احرام می پوشد و این از خود عاری می شود ؛ آن لبّیک می گوید و این لبّیک می شنود ؛ آن تا به مسجدالحرام رسد و این از مسجد اقصی بگذرد ؛ آن استلام حجر کند و این انشقاق قمر ؛ آن را کوه صفاست و این را روح صفا ؛ سعی آن چند مرّه بین صفا و مروه است و سعی این یک مرّه در کشور هستی ؛ آن هروله می کند این پرواز ؛ آن مقام ابراهیم طلب کند و این مُقام ابراهیم ؛ آن آب زمزم نوشد و این آب حیات ؛ آن عرفات بیند و این عَرَصات ؛ آن را یک روز وقوف است و این را همه روز ؛ آن از عرفات به مشعر کوچ کند و این از دنیا به محشر ؛ آن درک منا آرزو کند و این ترک تمنّا را ؛ آن بهیمه قربانی کند و این خویش را ؛ آن رمی جَمَرات کند و این رجم هَمَزات ؛ آن حلق رأس کند و این ترک سر ؛ آن را « لا فُسوقَ و لا جِدالَ فِی الحَجّ » است و این را « فی العمر» ؛ آن بهشت طلبد و این بهشت آفرین ؛ لاجرم آن حاجی شود و این ناجی ؛ خنک آن حاجی که ناجی است!

۱ نظر ۹۴/۰۷/۰۲
۷۱۲ بازديد

غزل مهر مهرویان علامه حسن زاده آملی

ار نباشد سوز دل را چه سودى داشتن

‏ بهر امید ثمر باید شجر را کاشتن

‏ سینه مى باید بود گنجینه اسرار حق

‏ ور نه انبانى در او اوهام را انباشتن

‏ نور دانش بینش ذاتست و تو گرد آورى

‏ آنچه را در عاقبت مى بایدش بگذاشتن

‏ مردمى چبود بنزد مردم دانا سرشت‏

 پرچم علم و عمل را بى ریا افراشتن

‏ خر دلى شر را به خیر محض چون دارى روا

 بدگمانى را چرا در کار حق انگاشتن

‏ مهر مهرویان حسن را دین و آیین است و بس

‏ کفر باشد مهر مهرویان ز دل برداشتن‏

۰ نظر ۹۴/۰۶/۳۱
۸۵۸ بازديد