۱۰۰ مطلب با موضوع «نکته» ثبت شده است

جوان قرآنی کیست؟

اگر در آیات و روایات وارده درباره جوان دقت کنیم به این مطلب بسیار مهم دست می یابیم که ممکن است شخصی از نظر سِنّی جوان باشد اما از نظر قرآن پیر و فرتوت، و یا شخصی از نظر سنّی پیر و فرتوت باشد و اما از نظر قرآن جوان. برای پیگیری این مطلب، نظرتان را به نکته ای از کتاب هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده آملی جلب می کنیم:

" هر وقت به یاد اویى جوانى، 

الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة. 

اذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً (کهف-11)

ترجمه: و به یاد بیاور آن زمان که آن جوانان به غار پناه بردند و گفتند: پروردگارا، به ما از نزد خویش بخشایشی ارزانی دار و برای ما در کارمان رشد را فراهم ساز.

فى الکافى عن الصادق (ع) انه قال لرجل ما الفتى عندکم فقال له الشاب فقال: لا، الفتى المؤمن ان اصحاب الکهف کانوا شیوخا فسماهم الله فتیة بایمانهم.

ترجمه: در کتاب کافی از امام صادق نقل شده است: امام صادق به مردی فرمودند: نزد شما چه کسی جوان است؟ آن مرد در جواب گفت: شابّ (کسی که از نظر سنّی در سنین جوانی است)، امام صادق فرمودند: خیر، جوان مؤمن است. اصحاب کهف (از نظر سنّی) پیر بودند، اما خداوند در قرآن به خاطر ایمانشان آنها را جوان نامید.

و العیاشى عنه (ع) مثله الا انه قال کانوا کلهم کهولا و زاد من آمن بالله و اتقى فهو الفتى (تفسیر الصافى)
ترجمه: عیاشی نیز از امام صادق همین حدیث را نقل کرده است اما (بدین صورت): که امام صادق فرمودند: همه ی اصحاب کهف (از نظر سنی) سالخورده و پیر بودند، اما هر کس ایمان به خدا آورد و تقوا پیشه کند او جوان است.

در دفتر دل در این معنى گفته‌ایم:

به بسم الله الرحمن الرحیم است 
که آن اصحاب کهف است و رقیم است 
بیا در کهف قرآن اى برادر 
به بین احوال انسان را سراسر

از این گنجینۀ سرّ الهى 
به وسع خویش یابى هر چه خواهى 
چو قدر خویشتن را ناشناسى 
به نعمتهاى ایزد ناسپاسى 
گمانم اینکه از فتیه چو خوانى 
مر آنان را جوانانى بدانى 
و لیکن گوش دل بگشا زمانى 
شنو از غائص بحر معانى 
امام صادق آن قرآن ناطق 
که فتیه بوده‌اند پیران صادق 
ولى از قدرت روحى ایمان 
بقرآن وصفشان آمد جوانان 
بیا پیر جوان مى‌باش اى پیر 
بیا روشن روان مى‌باش اى پیر 
تو هم اصحاب کهفى و رقیمى 
چو بسم الله الرحمن الرحیمى
۳ نظر ۹۳/۱۲/۰۱
۱۰۸۳ بازديد

اسراری از 19 حرف بودن بسم الله الرحمن الرحیم

جناب شیخ بهایى در کشکول آورده است که:

«البسمله تسعه عشر حرفا یحصل بها النجاه من شرور القوى التسع عشره التى فى البدن اعنى الحواس العشر الظاهره و الباطنه و القوى الشهویه و الغضبیه و السبع الطبیعیه التى هى منبع الشرور و وسائل الذنوب، و لهذا جعل سبحانه خزنه النار تسعه عشر بازاء تلک القوى فقال "علیها تسعه عشر"(1) و ایضا فالنهار و اللیل اربعه و عشرون ساعه، منها خمس بازاء الصلوات الخمس و یبقى تسع عشره ساعه یستفاد من شر ما ینزل فیها لکل ساعه حرف» (2)

ترجمه:

بسم الله الرحمن الرحیم نوزده حرف است که به وسیله ی آن نجات از شرارتهای قوای نوزده گانه بدن حاصل می شود ( حواس ده گانه ظاهری و باطنی، قوه شهوت، قوه غضب و قوای هفتگانه ی طبیعی که منبع بدیها و وسائل انجام گناهان هستند) و لذا خداوند سبحان، نگهبانان آتش جهنم را به ازای قوای بدن، نوزده نگاهبان قرار داد. خداوند در قرآن کریم فرمود: (بر آتش 19 نگاهبان است) و همچنین روز و شب بیست و چهار ساعت می باشند، پنج ساعت آن به ازای نمازهای پنجگانه است، و (از بیست و چهار ساعت) نوزده ساعت باقی می ماند که به ازای شرّی که در هر ساعت نازل می شود حرفی از بسم الله الرحمن الرحیم فایده می رساند.

 


۶ نظر ۹۳/۱۱/۱۴
۴۷۸۶ بازديد

اهمیت اطمینان نفس

آن که در حل مسائل مشکل و فتح امور مبهم از قبیل ریاضیات عالی و صنایع ظریف، بلکه در مطلق شئون احوال و افعال خود التفات نماید، بر وی روشن است که با اضطراب نفس و پریشان خاطری امری به وقوع نمی پیوندد، آنگاه که نفس از اضطراب بدر آمد و اطمینان یافت به مقصود خود نائل می شود، همچنین در سلوک روحانی نفس مضطرب طرفی نمی بندد، و چون مطمئن شد، مطمئن شدن همان و مخاطب به خطاب: (یا ایّتها النّفس المطمئنّة ارجعی الی ربّک راضیة مرضیةّ فادخلی فی عبادی و داخلی جنّتی) شدن همان، « الا بذکر الله تطمئن القلوب».


منبع: صد کلمه در معرفت نفس، حضرت علامه حسن زاده آملی، کلمه 73

۲ نظر ۹۳/۱۱/۱۰
۸۶۹ بازديد

از مصاحب ناجنس احتراز کنید

همنشین از همنشین خو میگیرد و بدان شناخته می شود، خوشا به حال آنکه مصاحب حق تعالی است و به قول فصیح لبید بن ربیعه صحابی: والمرء یصلحه القرین الصالح.

منبع: هزار و یک نکته، نکته 276، حضرت علامه حسن زاده آملی

۲ نظر ۹۳/۱۰/۲۷
۱۰۰۹ بازديد

ابن سینا: یخ را در آب حل نکنید

شیخ بزرگوار ابن سینا در قانون فرماید:

یخ را در آب حل نکنید و نخورید که به اعصاب و مزاج سخت آسیب می رساند و اگر در جوانی طبیعت بدن با او دفاع کند، بالأخره پس از بالا آمدن سنّ، آن یخ کار خودش را می کند و دست بردار نیست. و چون بخواهید آب سرد بنوشید آب را در جوار یخ سرد کنید.

منبع: هزار و یک نکته، حضرت علامه حسن زاده آملی، نکته 548

۱ نظر ۹۳/۱۰/۲۶
۱۶۹۸ بازديد

رفع شبهه علامه حسن زاده آملی با نزول بارقه ی الهی

مطلبی را که هم اکنون در وبلاگ مطالعه می کنید، دارای اهمیت بسیار زیادی است، دو نکته مهم از این مطلب برداشت میشود که یکی اثبات طریق حقه عرفان و فلسفه الهی است که در حقیقت "عرفان و قرآن و برهان از همدیگر جدایی ندارند"، و نکته مهم دیگر متنی است که با رنگ سبز مشخص کرده ایم که خواننده این متن خودش به اهمیت آن واقف است.

آنکس که به کوی آشنایی است

داند که متاع ما کجایی است

حال خوانندگان محترم وبلاگ را دعوت به مطالعه ی فرمایش حضرت علامه حسن زاده آملی میکنم:

اینک بر سر آنم که به مناسبت رویداد سخن حکایتى از حالت دیرین خویش پیش کشم شاید که برخى را سودمند افتد و مایه آگاهى و هشیارى خواننده اى گردد و آن این که :

در اثناى تدرس و تعلم علوم عقلى و صحف عرفانى دچار وسوسه اى سخت سهمگین و دژخیم و بدکنشت و بدسرشت در راه تحصیل اصول عقاید حقه به برهان و عرفان شده ام و آزرده خاطرى شگفت از حکمت و میزان که از هر سوى شبهات گوناگون به من روى مى آورد .

ریشه این شبهات و وسوسه ها از ناحیت انطباق ظواهر شرع انور -على صادعه الصلوة والسلام- با مسائل عقلى و عرفانى بوده است که در وفق آنها با یکدیگر عاجز مانده بودم و از کثرت فکرت به خستگى و فرسودگى موحش و مدهش مبتلا گشته ام و از بسیارى سؤال از محضر مشایخم :

آن عالمان دین به حق در سماى علم

سیاره و ثوابت والا گهر مرا

بیم جسارت و ترس اسائه ادب و خوف ایذاء خاطر و احتمال بدگمانى مى رفت . این وسوسه چنانکه گفته ایم موجب بدبینى به علوم عقلى و بیزارى از منطق و حکمت و عرفان شده است .

و لکن به رجاء این که لعل الله یحدث بعد ذلک امرا در درسها حاضر مى شدم و راز خویش را ابراز نمى کردم و از تضرع و زارى اعاظم حکماء در نیل به فهم مسائل اندیشه مى کردم مانند گفتار صاحب اسفار در مساله اتحاد نفس به عقل فعال و استفاضه از آن که فرمود :

و قد کنا ابتهلنا الیه بعقولنا و رفعنا الیه ایدینا الباطنة لا ایدینا الدائرة فقط و بسطنا انفسنا بین یدیه و تضرعنا الیه طلبا لکشف هذه المساله و امثالها . . . ( اسفارج 1 ط 1 ص 284 ) .

تنها چیزى که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایى بخشید لطف الهى بود که خویشتن را تلقین مى کردم به این که :

اگر امر دایر شود بین نفهمیدن و نرسیدن مثل تویى و بین نفهمیدن و نرسیدن مثل معلم ثانى ابونصر فارابى و شیخ رئیس ابوعلى سینا و شیخ اکبر محیى الدین عربى و استاد بشر خواجه نصیرالدین طوسى و ابو الفضائل شیخ بهایى و معلم ثالث میر داماد و صدر المتالهین محمد شیرازى آیا شخص مثل توبه نفهمیدن و نرسیدن اولى است یا آن همه اسطوانه هاى معارف ؟

و همچنین خودم را به یک سو قرار مى دادم و اکابر دیگر علم را که از شاگردان بنام آن بزرگان بودند و نظایر آنان را به سوى دیگر و سپس همان مقایسه را پیش مى کشیدم و به خودم تلقین مى کردم تا منتهى مى شدم به اساتیدم که بحق وارثان انبیاء و خازنان خزاین معارف بوده اند رفع الله تعالى درجاتهم که باز خودم را به یک جانب و آن حاملان و دایع علم و دین را به جانبى و همان مقایسه و تلقین را اعمال مى کردم که تو اولایى به نفهمیدن یا این مفاخر دهر ؟

نظیر مطلبى را که علامه شیخ بهایى درباره شیخ اجل صدوق که قایل به سهو النبى شده است فرموده است:

هر گاه امر دایر شود بین سهو رسول و سهو صدوق صدوق اولى بدان است.

از این مقایسه قدرى آرام مى گرفتم تا بارقه هاى الهى چون نجم ثاقب بر آسمان دل طارق آمد و در پناه رب ناس از وسواس خناس نجات یافتم ففاض ثم فاض .

و کانّ کلام کامل و سخن دلپذیر صاحب اسفار ذکر قلبى شد که :

حاشى الشریعة الحقة الالهیة البیضاء ان یکون احکامها مصادمة للمعارف الیقینیة الضروریة و تبا لفلسفه یکون قوانینها غیر مطابقة للکتاب و السنه ( اسفارجلد 4 ط 1 ص 75 ) .

و چون در رحمت رحیمیه به روى ما گشوده شده است به علم الیقین بلکه به عین الیقین و فراتر به حق الیقین مطالب سهل ممتنع عقلى و عرفانى را رموزى یافته ایم که پى برده ایم اشارات به کنوزى اند .

آرى به آسانى نادانى به دانایى نمى رسد و بسیار سفر باید تا پخته شود خامى .

شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس که نه هر کو ورقى خواند معانى دانست، لذا در الهى نامه ام گفته ام :

الهى جان به لب رسید تا جام به لب رسید .

... و از این گونه گفتار به نظم و نثر بسیار داریم اینک گوییم که توفیق نیل به اعتلاى فهم خطاب محمدى ( ص ) بدون ادراک حقایق زبر حکمت متعالیه و صحف عرفانیه به برهان واقعى صورت پذیر نیست.
۱ نظر ۹۳/۱۰/۱۶
۱۲۴۳ بازديد

آیه ای در اثبات امتداد غیبت امام زمان

در کتاب هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده آملی آمده است:

"قرآن کریم درباره یونس پیغمبر علیه السلام فرمود: (و لولا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون) (1)، پس اگر حجتی الهی را در ظَهر ارض(2)، عمری دراز باشد، چه جای استبعاد و استیحاش؟ لذا آیه مذکور در امتداد غیبت امام زمان حجه ابن الحسن عسکری علیه السلام تمام و کمال است."(3)

پی نوشتها:

1. سوره صافات، آیه 143 و 144 (ترجمه آیه: اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در شکم نهنگ باقی می ماند.)

2. ظهر ارض= روی زمین

3. حضرت علامه حسن زاده آملی - هزار و یک کلمه - نکته 236

۲ نظر ۹۳/۱۰/۰۳
۹۱۹ بازديد

دستوری آسمانی از قرآن: ساعت زنگی

برای بیدار شدن از خواب، دستوری آسمانی از یکی از آیات قرآن کریم رسیده است. این مطلب را از کتاب شریف هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده آملی نقل می کنیم و سپس به ترجمه روایات می پردازیم:

"ساعت زنگی:

آخر سوره مبارکه کهف (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) (1) فی مجمع البیان للطبرسی: قال ابو عبدالله علیه السلام: ما من احد یقرأ آخر الکهف عند النوم الا تیقِّظ فی الساعه التی یریدها، و فی تفسیر الصافی للفیض:فی الکافی عن الصادق علیه السلام ما من عبد یقرأ آخر الکیف عند النومه الا تیقظ فی الساعه التی یرید." (2)

در مجمع البیان جناب طبرسی آمده است:

امام صادق علیه السلام فرموده اند: احدی نیست که آیه آخر سوره کهف را بخواند، مگر اینکه در ساعتی که میخواهد بیدار می شود.
در تفسیر صافی فیض کاشانی آمده است:
در کافی آمده است که امام صادق علیه السلام فرموده اند: بنده ای نیست که آیه آخر سوره کهف را هنگام خوابیدنش بخواند، جز اینکه در ساعتی که می خواهد بیدار می شود.

حضرت علامه حسن زاده آملی در پایان میفرمایند:

"راقم کسی را می شناسد که با این دستور آسمانی، نیت ساعتِ تیقظ می کرد و حتی جعبه یعنی آلت ساعت را بدان میزان می کرد." (3)

۷ نظر ۹۳/۰۹/۲۵
۲۲۰۰ بازديد

اگر به راستی تشنه شدی آب برایت میفرستند

در نکته 253 کتاب هزار و یک کلمه حضرت علامه حسن زاده آملی آمده است:

"اگر به راستی تشنه شدی آب برایت میفرستند، صابر باش که اگر دیر شود، مسلما دروغ نخواهد شد، مجرب است. علاوه کسانی که دیر میگیرند، بهتر و پخته تر می گیرند و وجه آن با تدبر معلوم می گردد." عارف رومی گوید:

حکمت حق در قضا و در قدر

کرد ما را عاشقان یکدگر

تشنه می نالد که کو آب گوار"

آب می نالد که توان آب خوار؟

آب کم جو تشنگی آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

در دیوان حضرتش آمده است:

تشنه به سوی آب و خود تشنه تشنه است آب

گدا خدا خدا کند، خدا گدا گدا کند

***

لذا طلب صادق باید.

۳ نظر ۹۳/۰۸/۳۰
۱۳۴۷ بازديد

طرح زیبا: دستورالعملی از علامه حسن زاده آملی

برای دریافت طرح با کیفیت اصلی روی عکس کلیک کنید (طرح از بلاغ مازنداران)
800 کیلوبایت

طرح علامه

دائماً طاهر باش

و به حال خویش ناظر باش

و عیوب دیگران را ساتر باش

با همه مهربان باش

و از همه گریزان باش

یعنی با همه باش و بی همه باش

خداشناس باش، در هر لباس باش

آزاده باش و دلداده باش،

فرزانه باش و جان باخته باش

با همه باش و بی همه باش،

آشـنای همه باش، بیگانه باش

حاضر و شـاهد باش و ناظر و غائب باش

در جمع همه باش و با احدی مباش،

دلـسوز خلق خدا باش،در عین حال از آنان ترس داشته باش.

۱ نظر ۹۳/۰۸/۲۵
۲۴۷۱ بازديد