۱۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علامه حسن زاده» ثبت شده است

توصیه علامه حسن زاده آملی به جوانان

شما فرزندان‏ و دوستان‏ گرامى من، هم اکنون در پى تحصیل کمال بوده باشید تا آتیه‏ اى سعادتمند داشته باشید، زیرا که باور کرده‏ اید هر چیز تا به کمال نرسیده است، قدر و قیمت ندارد.

باید از همسالان و همزادان خود که شب و روز را به بیکارى و ولگردى و هرزگى به سر مى‏ برند، سخت دورى گزینید که رهزن شمایند، این گروه روى سعادت را نخواهند دید، چند روزى در مقام خیال به تازگى رنگ و رخسار خود سرگرم و به پوشاک هاى گوناگون بوقلمونى و طاووسى دلخوشند و به زودى نه آن را دارند و نه این را و نه کمالى تحصیل کرده‏ اند که بدان دلگرم باشند، ناچار بعدا یا باید تن به گدایى در دهند و یا به دزدى و دیگر بیچارگیها مزاحم اجتماع باشند و زندگى را بگذرانند.

با آنان همنشین نشوید که هم  اکنون به  شما بگویم نطفه و مربّى و اجتماع و معاشر از اصولى‏ اند که در سعادت و شقاوت انسانى دخلى بسزا دارند.

جوانا سرمتاب از پند پیران‏        که پند پیر از بخت جوان به

یک پزشک زحمت کشیده انسان را در نظر بگیرید؛ او به هر شهرى قدم نهد با یک قلم و چند برگ کاغذ به دیدن چند بیمار و نوشتن چند نسخه در مدّت کمى مردم آن شهر را به سوى خویش مى‏ کشاند و از هر آشنایى آشناتر و از هر عزیزى گرامى‏ تر مى‏ شود. این موقعیت میوه درخت وجود اوست که آن درخت را از اوان نهال بودنش درست به بار آورده است؛ و اینک مال ذاتى است که چون طراوت چهره و لباسهاى الوان دستخوش فرتوتى و کهنگى نمى‏ گردد.

این ادیسون مخترع برق اگر چون همسالان نابخردش روزگار مى‏ گذرانید و سرگرم به خوشگذرانی ها و بیهودگی ها مى‏ بود، از چه رو مى‏ توانست، سرمایه هوش و بینش خود را به کار ببرد و از نور اندیشه خود به جهانیان نور دهد؟!

باید دوستانم از روش نابخردان همواره دورى گزینند و بدانند که اکثر بزرگسالان عصر ما به حدّ بلوغ نرسیده‏ اند و در راه آن نیستند و بکوشند که هر روزشان بهتر از روز پیش باشد.

۶ نظر ۹۴/۰۲/۱۸
۱۳۷۶ بازديد

آیا عالم وجود دارد؟

این مطلب مسلّم است که انسان عین موجود خارجى را درک نمى ‏کند، بلکه مدرکات انسان در خود او است و به این جهت است که یک دسته از فلاسفه معروف به ایده آلیسم در وجود عالم خارجى شک دارند، چنانکه در همین سنوات، "هنرى پونکاره" فیلسوف فرانسوى‏ بر همین عقیده است: چون ما عالم خارج را در ذهن نمى‏ گنجانیم و آنچه تعقّل مى ‏کنیم در خارج نیست، پس از کجا بدانیم عالمى غیر آنچه که تعقّل مى ‏کنیم موجود باشد؟

جواب این سخن به‏ طورى که فلاماریون در یکى از کتب خود داده است این است که: اگرچه مدرکات ما فقط در ذهن است و لیکن یقین داریم که از خارج ذهن تأثیرى در ذهن مى ‏شود تا خاطره در آن خطور مى ‏کند. مثلا چشم به طرفى مى ‏اندازیم درختى مشاهده مى ‏کنیم، اگرچه درخت مشاهد در ذهن است و لیکن از عطف توجّه به یک طرفى این صورت در ذهن مى ‏آید و از توجّه به طرف دیگر آن صورت حاضر نمى ‏شود، پس در یک طرف موجودى هست و در طرف دیگر نیست.

منبع: اتحاد عاقل به معقول، صفحه 316، حضرت علامه حسن زاده آملی

۳ نظر ۹۴/۰۲/۱۶
۱۰۶۸ بازديد

دانلود مستند سبزه دیار "درباره علامه حسن زاده آملی"

مستند سبزه دیار برنامه ای است که در دهه ۷۰ شمسی از صدا و سیمای مازندران پخش شد و به معرفی روستای ایرا لاریجان زادگاه حضرت علامه حسن زاده آملی و مصاحبه با حضرت علامه حسن زاده آملی اختصاص داشت. این مستند را در چهار بخش به مشتاقان تقدیم می کنیم:

قسمت اول: (44مگابایت)

  مشاهده آنلاین

دانلود

قسمت دوم: (43 مگابایت)

  مشاهده آنلاین

دانلود

قسمت سوم: (43 مگابایت)

  مشاهده آنلاین

دانلود

قسمت چهارم: (33 مگابایت)

  مشاهده آنلاین

دانلود

۳ نظر ۹۴/۰۱/۳۰
۱۷۶۰ بازديد

آداب انعقاد نطفه

انعقاد نطفه امری بسیار مهم است که یکی از عواملی است که بسیار در سرنوشت فرزند دخیل می باشد که چه بسا خیلی از سعادت ها و شقاوت ها و نواقص مادی و روحانی از همین امر صورت می پذیرد. لذا برای پرورش نسلی پاک، بر آن شدیم که جزوه آداب انعقاد نطفه را در خدمت شما قرار دهیم. این جزوه موسوم به نام "انشاء صورت انسانی" است و توسط حضرت استاد صمدی آملی تهیه شده است و بسیار جامع و مغتنم است.

قبل از مطالعه، خواندن مطالب زیر را نیز به شما توصیه می کنیم:

* نرم افزار آندروید آداب انعقاد نطفه

*    مستند نسل پاک (تصویری)

*    چرا بعضی بچه ها ناقص متولد می شوند؟
*    وظایف مادر تا هفت سالگی کودک


          متن رساله آداب انعقاد نطفه:

دانلود با فرمت pdf

اکنون شایسته می دانیم جهت تطهیر قوة مولّده و مصوره آدابی را جهت انعقاد صحیح نطفه که مستفاد از احادیث و روایات فراوانی است خدمت عزیزان بیان نماییم:
در ابتدا باید به عرض برسانیم که طبق فرمایشات حضرت استاد علامه در کتابها، ازدواج برای انشاء صورت انسانی است نه برای اطفاء شهوت حیوانی و لذا تمام افعال و اعمال موردِ قصدِ قبل و بعد از ازدواج باید به گونه ای باشد که بدین مقصود و غایت منتهی شود. زیرا تمامی کیفیات نفسانی و مزاجی و احوال ظاهر و باطن والدین در کیفیت مزاجی و حصول استعداد نطفه انسانی دخیلند و اشخاص مطابق همان کیفیات، دارای اخلاق و احوال گوناگون می شوند، چنان که دارای اشخاص گوناگون اند. لذا پدر و مادر باید بسیار مراقب اعمال و نیات خود باشند که همۀ  آنها در نحوة تکون صورت انسانی دخلی بسزا دارند. پس در ازدواج حرف اطفاء شهوت و زناشویی مطرح نیست بلکه زهدان مادرِ عزیز کارخانه آدم سازی است و این صنع الهی باید به بهترین صورت پاک نگاهداشته شود.

ای عزیز! روایات، تفسیر بطون آیات قرآنی اند. باید پیش از ازدواج به آداب و احکام جوامعِ روایی از قبیل بحار الانوار و وافی و وسائل الشیعه و کافی و مانند آنها آشنا و آگاه بوده باشی.

حضرت مولای مکرّمم (حضرت علامه حسن زاده آملی) در شرح فص فاطمیه می فرمایند:

"تمام صنایع آدمیان از بر ی و بحری و فضایی را دستورات و آدابی است که دینِ حفظ و بقاء و دوام آنها اند، چنان که اگر هر یک از آنها در کار خود بقدر یک میکرون از دین و آیینش به در رود و به خطا و ناروا حرکت نماید در همان نخستین بار خطا و ناروایی تباه می شود و نابود می گردد، مثلاً هواپیما از فضا سقوط می کند و کشتی در دریا غرق می شود، و اتومبیل دچار حوادث گوناگون می گردد، و آن چرخ خیاطی خراب می شود، و آن ساعتِ دست تو تباه می گردد و از کارش باز می ماند و هکذا صنایع بیشمار دیگر؛ و این همه صنایع گوناگون ساخته شخص جناب انسان است که برای بهبودی و درستی هر یک از آنها دستورالعملی در کنارش نهاده است؛ خدای سبحان فرموده است: (و اللهُ خَلَقَکُم و ما تَعملُونَ) یعنی خداوند شما را و همۀ ساخته های شما را آفریده است چه این که نطفه ها در تحت تدبیر ملکوت به جایی رسیده اند که عامل این همه صنایع شگفت شده اند. (فَلْینْظُرِ اْلإِنسانُ مِم خُلِقَ * خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ * یخرُج مِنْ بینِ الصلْبِ و التَّرَائِبِ ) ؛انصاف بده آیا می شود صنایع شما را دین و آیین باشد و خود شما که مهمترین صنع الهی هستید و این همه صنایع شگفت گوناگون صنع شما است بی دین باشد (ما لَکُم کَیف تَحکُمونَ) ..."

بدان که احوال و اوضاع که در حصول مزاج نطفه انسانی که محل قابلِ نفسِ ناطقه و پذیرای آنست، به حصر و ضبط در نمی آیند، زیرا تفاوت ازمنه و اختلاف آفاق و اوضاع کواکب و احوال والدین و کیفیت اطعمه و اشربه و هزاران هزار عوامل دیگر در نحوه کیفیت مزاج نطفه دخیل اند، و آن نطفه کذایی در چنان اوضاع و احوال مطابق طبیعت و جبلّت خود منعقد می شود و به وفق آن، قابلیتِ گرفتنِ عطایا و هبات باری تعالی پیدا می کند.

خلاصه این که خُلق و خوی والدین تمامی احوال آنان در اوقات و نیات آنها بلکه احوالِ نفس اوقات در حال انعقاد نطفه و غذای مادر در زمان حمل چون دیگر اوصاف روانی و جسمانی او همه در مزاج طفل تأثیری بسزا دارند، و حق سبحانه از مجرای وجود خودِ والدین نفخ روح می کند و روح از این مجاری رنگ می گیرد چون آب آسمان از وادیها.

در دیوان حضرت مولی روحی فداه چنین آمده است:

ای خوش آن کودکی کز آغازش         طیب و طاهر است زهدانا
بعد از آن مهد ناز او باشد                همچو زهدان پاک دامانا
ز غذای حلال می نوشد                 پاک و پاکیزه شیر پستانا
خوی مادر ز شیر پستانش              می نشیند به طفل آسانا
مادر است صغری و پدر کبری           خود نتیجه است طفل ایشانا
شرط انتاج این مقدمتین                 اندرین امر هست ایمانا
رنگ گیرد از این مقدمتین               نفخ روح خدای خلقانا
یا که هر یک دمندة روح است         گفتۀ بعضی از بزرگانا
دامن مادر است پرورده است         عیسی و موسی بن عمرانا
ز آمنه مادر و ز عبدالله                  پدر است خاتم رسولانا


 در این جا به ذکر ترجمه ی روایتی که جناب شیخ صدوق در حدیث اول مجلس هشتاد و چهار امالی خود نقل کرده تبرک می جوییم.

رسول الله صلّى الله علیه و آله به علی بن ابیطالب علیه السلام چنین سفارش کرد و فرمود:

  •  یا علی چون عروس را به خانه تو آرند وقتی نشست کفش او را بکن و پایش را بشوی و آبش را به درِ خانه ات بریز که چون چنین کنی خداوند از خانه ات هفتاد هزار رنگ فقر را ببرد و هفتاد هزار رنگ برکت در آن درآورد و هفتاد هزار رحمت بر تو فرو فرستد که بر سر عروس بگردد تا برکت آن به هر گوشه خانه ات برسد. و خداوند عروس را از جنون و خوره و پیسی امان دهد که به او رسند مادامی که در آن خانه است.
  •  سپس فرمود: یا علی! عروس را در هفته نخستین از خوردن شیرها و سرکه و گشنیز (سبزی اَمزِنا) و سیبِ ترش بازدار، زیرا که زهدان از این چار، سرد و نازاینده گردد؛ و بوریا در گوشه خانه به از زن نازاینده است. اگر عروس بر سرکه خوردگی خون حیض بیند هیچ گاه به خوبی از آن پاک نگردد. و گشنیز آن خون را در درونش بشوراند و زایمان را بر وی دشوار گرداند. و سیب ترش آن را از آمدن باز بدارد و بیماری بر وی گردد. سپس فرمود:
  • ای علی در هنگام جماع سخن مگو مبادا که فرزند گنگ و لال گردد.
  • و به عورت زن (در حین جماع) نگاه نکن که سبب نابینایی فرزند شود.
  •  و با شهوتِ زن دیگری در خاطرت با زنت جماع مکن که فرزند مخنّث آید.
  • و ایستاده با زنت جماع مکن که از کار خران است و اگر فرزندی آید در فراش، کمیز میزنده (یعنی دچار شب ادراری) شود.
  •  اول و میانه و آخر ماه مجامعت مکن که دیوانگی و خوره و گیجی به سوی فرزند شتابند.
  • بعد از ظهر جماع مکن که اگر فرزندی آورد قیچ (لوچ و دوبین) شود و شیطان به لوچ بودن انسان شاد است.
  • کسی که با زن خود در بستر، جنب است قرآن نخواند می ترسم آتشی از آسمان فرود آید و هر دو را بسوزاند.
  • جماع مکن جز آن که خودت دستمالی داشته باشی و زنت نیز پارچه دیگر که با یک پارچه خود را پاک مکنید که شهوت بر شهوت افتد و مایۀ دشمنی بین شما می شود و شما را به جدایی و طلاق می کشاند.
  • در شب عید فطر جماع مکن که اگر فرزندی آید بسیار شرور گردد
  •  در شب عید اضحی (قربان) جماع مکن که فرزند شش انگشت یا چهار انگشت آید.
  • زیرِ درخت باردار جماع مکن که فرزند جلاد و آدمکش و کدخدا آید.
  •  در مقابل آفتاب و نور آن جماع مکن مگر آن که هر دو با روپوش باشند که اگر فرزندی آید دائماً در سختی و فقر باشد تا بمیرد.
  • میان اذان و اقامه جماع مکن که اگر فرزندی آید خونخوار گردد.
  • اگر زنت باردار شد بی وضو با او جماع مکن که فرزند کوردل و بخیل آید.
  •  در نیمه شعبان جماع مکن که فرزندی شوم و با خالِ چهره آید.   
  •  دو روز به آخر ماه مانده با زنت جماع مکن که فرزندی گمرکچی و کمک کننده ظالم آید و جمعی از مردم بدست او هلاک شوند.
  • بر سر پشت بامها جماع مکن که فرزند منافق و ریاکار و بدعت گذار آید،
  •  چون قصد سفر داری در شبِ آن جماع مکن که فرزند ولخرج آید. رسول خدا این آیه را خواند: (ان المبذّرین کانو اخوان الشیاطین) (سوره اسراء/ 30 ) به راستی مبذرین برادران شیاطین باشند.
  • چون در سفر رفتی تا سه شب جماع مکن که فرزند کمک کننده ظالم و ستمگر بر علیه تو شود.
  • در ساعت اول شب با زنت جماع مکن که اگر فرزندی آید، بسا باشد که جادوگر و دنیا طلب درآید.
  •  ماه در محاق نباشد.
  •   و با شکم سیر جماع نشود.
  • (و اما اوقات مناسب برای نکاح)
  • یا علی شب دوشنبه ملازم جماع باش که اگر فرزندی آید حافظ قرآن و راضی به قسمت خدا باشد.
  • اگر شب سه شنبه جماع کنی و فرزندی آید پس از شهادت به شهادتین، شهادت روزی وی گردد و خداوند با مشرکان او را کیفر نکند و بوی دهانش خوش باشد و رحم دل و با سخاوت و پاک زبان از غیبت و دروغ و بهتان است.
  • اگر شب پنج شنبه جماع کنی و فرزندی آید حاکمی از حکّام گردد یا عالمی از علماء.
  • در روز پنج شنبه ظهر هنگامی که آفتاب در وسط آسمان است اگر جماع شود فرزند به دنیا آید تا پیر شود شیطان به او نزدیک نگردد و با فهم باشد و در دین و دنیا سلامت روزیش گردد.
  • اگر در شب جمعه با زنت جماع کنی و فرزندی آید سخنور و گویا و زبان آور شود.
  • اگر در روز جمعه پس از عصر باشد و فرزندی آید معروف و مشهور و دانشمند گردد.
  • اگر شب جمعه بعد از عشاء باشد امید فرزندی می رود که از ابدال باشد ان شاء الله.
  • ای علی! سفارش مرا نگاهدار چنانچه من از جبرئیل نگاه داشتم.


۱ نظر ۹۴/۰۱/۲۹
۲۷۸۹ بازديد

شعر مولوی در وصف پرتقال (به نقل از علامه حسن زاده)

علامه حسن زاده آملی:
حدود سیزده چهارده سال بیشتر نداشتم که شبی در خواب دیدم در میان باغی هستم به انواع درختان میوه آراسته. شخصی را  می بینم که قدری معتدل و قدکی و برکی در بر و کلاهی کشیده بر سر دارد.
سلام کردم و پرسیدم: کیستی؟
گفت: مولویم.
گفتم: همان که اشعار مثنوی دارد؟
گفت:آری
گفتم: اگر راست می گویی چند بیت شعر بگو.
رو به من نمود و اشارت به نهال پرتقالی کرد که تازه بار آورده بود و ارتجالا دو بیت شعر در وصف پرتقال گفت.
من از خوشحالی بیدار شدم و شبانه برخاستم و چراغ را روشن کرده و دفترم را برداشتم و آن دو بیت را یادداشت کردم که مبادا از یادم برود .بعد چراغ را خاموش کردم و خوابیدم.صبح که از خواب برخاستم، دیدم آن دو بیت را در خاطر ندارم. خیلی خوشوقت بودم که دیشب تنبلی نکرده و یادداشت کرده ام. به سراغ دفتر رفتم. چند بار آن را ورق ورق زدم ولی چیزی نیافتم، تا اینکه پدرم رحمت الله علیه از حال من آگاه شد.
ماجرا را به او باز گفتم. گفت: فرزندم آنکه برخواستی و چراغ روشن کردی و در دفتر ضبط کردی همه در خواب بود! خواب دیدی که بیدار شدی و در خواب بودی. باز باورم نشد و دفتر را ورق می زدم تا بالاخره تسلیم نظر پدر شدم.
منبع: دروس معرفت نفس، درس هشتاد و سوم، حضرت علامه حسن زاده آملی
۳ نظر ۹۴/۰۱/۲۸
۱۱۲۸ بازديد

حکایتی شیرین از کتاب کلیله و دمنه

حضرت امام صادق علیه السلام در بیان حشر انسانهای بد سیرت در قیامت به صورتهاى گوناگون فرمود: "این همه حیوانات‏ مختلف، صورت و مثالِ اعمال و اخلاق انسان اند"(1)لذا در حقیقت کتابهایی مثل موش و گربه شیخ بهائی و کلیله و دمنه ابن مقفع و... در بیان احوالات و اخلاقیات انسان هستند، منتها در قالب داستان و در ظاهر حیوانات بروز کرده اند. بنابراین نباید به صرف داستان به این کتب نگاه کرد، بلکه باید خلق و خوهای حیوانی موجود در انسانها، و حالات و تطورات انسانی را در این داستانها یافت. 

یکی از داستان های کتاب شیرین کلیله و دمنه را (با تعدادی از تعلیقات حضرت علامه حسن زاده آملی) (2) تقدیم می کنیم که میتوانید در این داستان صفت حیوانی مکر و نکته های زیبای دیگری را بررسی کنید:

حکایت: [حیله کردن ماهى‌خوار بر ماهیان آبگیر]

آورده‌اند که ماهى‌خوارى بر لب آبى وطن داشت و به قدر حاجت ماهى مى‌گرفت روزگار در خصب و نعمت مى‌گذاشت. چون ضعف پیرى بدو راه یافت از شکار بازماند با خود گفت: دریغا عمر! که عنان گشاده رفت و از وى جز تجربت و ممارست عوضى نماند که وقت پیرى پایمردى یا دست‌گیرى تواند بود و امروز چون از قوّت بازماندم بناى کار خود بر حیلت مى‌باید نهاد و اسباب قوّت، که قوام معیشت بدان است، از این وجه بساخت. پس چون اندوهناک بر کران آب نشست.

پنج‌پایک (3) چون او را از دور بدید پیش آمد و گفت: تو را غمناک مى‌بینم.

جواب داد که، چگونه غمناک نباشم که مادّت معیشت من آن بود که هر روز یگان و دوگان ماهى مى‌گرفتمى و اگر بدان روزگار به سر مى‌بردمى، مرا سدّ رمق حاصل مى‌بود و در ماهى نقصان نمى‌بود. امروز دو صیّاد اینجا مى‌گذشتند و با یکدیگر مى‌گفتند: در این آبگیر ماهى بسیار است، تدبیر ایشان بباید کرد. یکى گفت: فلان جاى بیشتر است؛ چون از آن بپردازیم روى بدین جا نهیم. اگر حال چنین باشد مرا دل از جان شیرین بر باید گرفت و به رنج گرسنگى، بلکه بر تلخى مرگ دل بباید نهاد.

پنج پایک برفت و ماهیان را خبر کرد. جمله نزد او آمدند (4) و گفتند: المستشار مؤتمن (5)، ما با تو مشورت مى‌کنیم و خردمند در مشورت، اگرچه دشمن بود چیزى پرسند، شرط نصیحت فرونگذارد، خاصه در کارى که نفع آن بدو بازگردد و بقاى ذات تو به دوام تناسل ما متعلّق است، در کار ما چه صواب مى‌بینى؟

ماهى‌خوار گفت: با صیّاد مقاومت صورت نبندد و من در آن اشارت نتوانم کرد، لیکن در این نزدیکى آبگیرى دانم که آبش به صفا پرده‌ درتر از گریۀ عاشق است و غمّازتر از صبح صادق، چنانکه دانۀ ریگ در قعر آن بتوان شمرد و بیضۀ ماهى از فراز آن بتوان دید

إذا علتها الصّبا أبدت لها حبکا

 مثل الجواشن مصقولا حواشیها 

لا یبلغ السّمک المحصور غایتها

 لبعد ما بین قاصیها و دانیها (6) 

اگر بدان تحویل توانید کرد در امن و راحت و خصب و فراغت افتید. گفتند: نیکو راى است، لیکن بى‌ معاونت تو نقل ممکن نگردد.

گفت: دریغ ندارم، امّا مدّت گیرد و ساعت تا ساعت صیّادان بیایند و فرصت فائت گردد. و بسیار تضرّع نمودند و منّت‌ها تحمّل کردند تا بدان قرار داد که هر روز چند ماهى ببردى و بر بالایى که در آن نواحى بود بخوردى و دیگران در تحویل تعجیل و مسارعت مى‌نمودند و با یکدیگر پیش‌دستى و مسابقت مى‌کردند و او به چشم عبرت در سهو و غفلت ایشان مى‌نگریست و به زبان عظت (7) مى‌گفت که، هرکه به لاوۀ (8) دشمن فریفته شود و بر لئیم بد گوهر اعتماد روا دارد، سزاى او این است.

چون روزها بدان بگذشت، پنج پایک خواست که (او را) هم تحویل کند. ماهى‌خوار او را بر پشت گرفت و روى بدان بالا نهاد که خوابگاه ماهیان بود. پنج پایک چون از دور استخوان ماهیان بسیار دید دانست که حال چیست. اندیشید که خردمند چون دشمن را در مقام خطر بدید و قصد او در جان شیرین خود مشاهدت کرد، اگر کوشش فروگذارد در خون خویش سعى کرده باشد، چون بکوشد اگر پیروز آید نام گیرد و اگر به خلاف آن فتد، بارى حمیّت و مردانگى و شهامت او مطعون نگردد و با سعادت شهادت او را ثواب مجاهدت فراهم آید. پس خویشتن بر گردن ماهى‌خوار افکند و حلق او محکم بیفشرد، چنان‌که بیهوش گشت و یکسر به زیارت مالک (9) رفت.

پنج‌پایک سر خویش گرفت و پاى در راه نهاده تا به نزدیک بقیّت ماهیان آمد و تعزیت وفات یاران گذشته و تهنیت حیات باقى ایشان بگفت و از صورت حال اعلام داد.

همگنان شاد شدند و وفات ماهى‌خوار را عمرى تازه شمردند.

و إنّ حیاة المرء بعد عدوّه

 و إن کان یوما واحدا لکثیر (10) 

دمى آب خوردن پس از بدسگال

 به از عمر هفتاد و هشتاد سال

و این مثل بدان آوردم تا بدانى که بسیار کس به کید و حیلت خود هلاک شدند.

۰ نظر ۹۴/۰۱/۲۰
۴۰۷۴ بازديد

خودت هستی و خودت

حضرت علامه حسن زاده آملی:

آن که در گوهر نفس خود، ساعتى به فکرت بنشیند، دریابد که اگر خود او آن را به تباهى نکشاند هیچکس نتواند آن را تباه کند.

و آنچه که او را از تباهى باز مى دارد دانش بایسته و کردار شایسته است که دانش، آب حیات ارواح است چنانکه آب مایه حیات اشباح است.

۶ نظر ۹۴/۰۱/۱۸
۱۰۱۶ بازديد

مباهله علامه حسن زاده آملی درباره عدم تحریف قرآن

حضرت علامه حسن زاده آملی:

در قرآن کریم به هیچ وجه و هیچ نحو تحریفى نشده است، این قرآن بین دفتین که اول آن فاتحه و آخر آن ناس است همانى است که بر خاتم (ص) انزالا و تنزیلا وحى شده است و ترتیب سور و آیات همه بفرمان حق سبحانه است و اگر کسى خلاف این حکم را مدعى است علاوه اینکه رساله‌اى در رد آن نوشته‌ام (1) و براهین قاطعه آوردم، با چنان کس به مباهله حاضرم. (2)

۰ نظر ۹۴/۰۱/۱۶
۱۳۳۳ بازديد

اثر صفات ذمیمه بر زیبایی خط انسان

صفات و اخلاق ذمیمه در جان انسان اثر دارند و افعالش هم که از نفس و جان او تراوش میکنند، از آن رنگ میگیرند. خط انسان هم یکی از این افعال است. 

حضرت علامه حسن زاده آملی در این باره آورده اند:

"میر عماد حسنى در آداب المشق مى گوید: اگر انسانى جان او ناپاک و آلوده باشد و اندیشه هاى باطل و ناروا داشته باشد، خط و مشق او صحیح و موزون نخواهد شد و خوش و ممتاز نخواهد گردید."(1)

و در جای دیگر فرمودند:

"میر عماد حسنى در فصل اول رساله اش به نام آداب المشق در بیان صفات کاتب فرمود: بدان که کاتب باید از صفات ذمیمه احتراز نماید زیرا که صفات ذمیمه در نفس علامت بى اعتدالى است، و حاشا که از نفس بى اعتدال، کارى آید که در او اعتدال باشد،

مصراع: از کوزه همان برون تراود که در اوست،

پس کاتب باید که از صفات ذمیمه بکلى منحرف گردد، و کسب صفات حمیده کند تا آثار انوار این صفات مبارک، از چهره شاهد خطش سر زند، و مرغوب طبع ارباب هوش افتد."(2)

۶ نظر ۹۴/۰۱/۰۹
۱۵۲۷ بازديد

شعر علامه حسن زاده آملی برای امام زمان

غزل کعبه امید حضرت علامه حسن زاده آملی که برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه گفته شده است:

محبوب من که دائم هستم بگفتگویت

معشوق من که دائم هستم به جستجویت

آیا شود که روزی، روزی شود حسن را

احسان گونه گون و الطاف نوبنویت

بشنیده ام که خویت چون روی تست دلکش

ای من فدای رویت ای من فدای خویت

آیا شود که روزی با چشم خویش بینم

آن قامت رسا و رخسارۀ نکویت

ای که به لیله القدر کرّ و بیان بالا

اسرار هر دو عالم گویند مو به مویت

آیا شود که روزی تفتیده جان ما را

از تشنگی رهایی زآب زلال جویت

ای آستان قدست دارالسلام جانها

بس کاروان که بسته بار سفر بسویت

آیا شود که روزی این زار ناتوان را

باری دهی ز لطفت پایی نهد به کویت

ای شاهد دل آرا در بزم آفرینش

 وی شاهدان عالم مشتاق دید رویت

آیا شود که روزی این عاشق وصالت

دستی رساند اندر دامان مُشکبویت

ای کعبه امید خوبان درگه عشق   

چون تو خدیو باشی خود آبرو خدویت

آیا شود که روزی اندر برت حسن را

گویی چه خوش رسیدی اینک به آرزویت 

منبع: دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی، غزل کعبه امید

۷ نظر ۹۴/۰۱/۰۷
۴۵۹۶ بازديد